رقص کفها بر روی آب
سامان رحمانیان
وقوع حادثه 11 سپتامبر در سال 2001، یکی از نقاط عطفی بود که باعث شد تا اسلام ستیزی، مورد توجه کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده، قرار بگیرد. بر این اساس، ایالات متحده و کشورهای همسو با آن، خط مشی ها و سیاستهایی را در جهت مقابله با گسترش جهانی موج بیداری اسلامی ملتها، در دستور کار خود قرار دادند. این خط مشی ها و سیاستها عبارتند از : 1.توسل به اقدام نظامی علیه بخشهایی از جهان اسلام : پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001، جورج بوش در نطقی، بر آغاز دوباره جنگهای صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان تأکید کرد و پس از آن، این ادعا از سوی مقامات کاخ سفید و لابیها و رسانه های صهیونیستی آمریکا در جهان مطرح و القا شد که مسؤول اصلی این حملات، گروه القاعده مستقر در افغانستان می باشد که تحت رهبری اسامه بن لادن، اقدام به چنین حمله ای نموده است. علی رغم اینکه هیچ گونه سند و مدرکی از دست داشتن این گروه در این حملات، از سوی دولتمردان ایالات متحده ارایه نشد، لیکن تهاجم نظامی به افغانستان در 7 اُکتبر 2001، توسط ایالات متحده و انگلیس، صورت گرفت. افزون بر این، دو سال بعد، ادعای جدیدی مبنی بر وجود رابطه میان رژیم صدام حسین با شبکه تروریستی القاعده از سوی ایالات متحده مطرح شد و این دغدغه بزرگنمایی شد که رژیم عراق، ممکن است سلاحهای کشتار جمعی را در اختیار گروه القاعده قرار دهد و دوباره حملاتی همچون حادثه 11 سپتامبر برای آمریکا، به وقوع بپیوندد. بر این اساس، در 20 مارس 2003، گروههای ائتلاف به رهبری آمریکا و انگلیس، به عراق حمله کرده و این کشور را قربانی جنگ و خشونت داخلی و تروریسم خارجی کردند. از این رو، هدف عمده آمریکا و هم پیمانانش از این هجمه های نظامی، شکستن صلابت و پایداری و ابهت روز افزون جهان اسلام و حرکت بیداری اسلامی بود که پیشتر در سایه وقوع انقلاب اسلامی در ایران به جهان اسلام، دمیده شده بود. 2.تشدید تحریمهای سیاسی - اقتصادی بر کشورهای اسلامی : موج دیگر اسلام ستیزی کشورهای غربی، تلاش آنها در تضعیف و اعمال فشار بر کشورهای تأثیرگذار بر موج بیداری اسلامی بود که معمولاً از طریق تشدید تحریمهای سیاسی - اقتصادی، صورت می گرفت. از این رو، در سالهای گذشته، شاهد بودیم که تحریمهای گسترده ای در چارچوب قطعنامه های شورای امنیت علیه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران، صادر شد تا ضمن منزوی سازی ایران در عرصه بین المللی، از نفوذ و تأثیر ایران بر تحولات کشورهای منطقه جلوگیری به عمل آید. اما این تحریمها نیز تا حد زیادی، در جهت تضعیف عزم و اراده جمهوری اسلامی و تأثیرگذاری بین المللی آن، کارساز نبوده است. 3.ایجاد بحرانهای سیاسی و امنیتی در برخی کشورهای اسلامی : از دیگر برنامه ها و سیاستهایی که در راستای اسلام ستیزی از سوی آمریکا و کشورهای همپیمان وی، در کشورهای اسلامی دنبال می شود، تلاش در جهت ایجاد بحرانهای سیاسی و امنیتی در این کشورهاست. بر این اساس، در ماههای اخیر، شاهد ایجاد بحران سیاسی در لبنان، هستیم که در سایه دخالتهای کاخ سفید و گروههای داخلی همسو با آن، نمایندگان مجلس لبنان نتوانسته اند دست به انتخاب رئیس جمهور جدید این کشور زده و بر بحرانهای سیاسی و امنیتی این کشور فایق آیند. از این رو، در ماههای اخیر، شاهد افزایش موج ترور مقامات ارشد لبنان، توسط گروههای تروریستی هستیم. از سویی دیگر، کشور عراق، در شرایط کنونی، که بیش از دو میلیون کشته را پس از اشغال نظامی آمریکا داشته است، درگیر بحران امنیتی جدیدی است که می توان نقش و تأثیر حمایتهای آمریکا را در ورای آن، مشاهده کرد. در واقع، تلاش آمریکا به این سمت معطوف شده تا با درگیر کردن دولت منتخب مردم با گروههای شبه نظامی مردمی ( مانند گروه جیش المهدی )، دولت نوری مالکی را در برقراری ثبات و امنیت در عراق، ناکارآمد توصیف کرده و به بهره داری منافع خود از وجود اختلاف و تفرقه در جامعه عراق بپردازد. در این میان، نقش جمهوری اسلامی ایران، در ایفای نقش میانجی در حل و فصل اختلافات میان گروههای شبه نظامی با دولت نوری مالکی و برقراری صلح و ثبات منطقه ای، شایان تحسین است. 4.تخریب چهره اسلام و پیام آور آن : یکی دیگر از سیاستها و برنامه های اسلام ستیزی کشورهای غربی، تخریب چهره دین مبین اسلام و پیام آور رحمت آن، حضرت رسول اعظم (ص) در قالب نوشتن رمانهاي بياساس، طراحي کاريکاتورها، نوشتن نمايشنامهها، پخش فيلمهاي مضحک، خلق لطيفه هاي تمسخر آميز نوشتاري، اينترنتي و... است که در یکی دو سال اخیر شدت گرفته و در راستای پروسه ای از پیش طراحی شده، در کشورهای مختلف آمریکایی و اروپایی در حال جریان است. در واقع، نطفه پیدایش چنین جریانی در دانمارک شکل گرفت که به دنبال انتشار کاریکاتوری موهن از پیامبر گرامی اسلام (ص)، به صورت دوره ای، در سایر کشورهای اروپایی نیز منتشر شد. پس از آن نیز فیلمهایی همچون « سیصد » و « فتنه » در برخی کشورها ( از جمله هلند ) در معرض نمایش عمومی درآمد که موج مخالفتها و اعتراضات مسلمانان را در گوشه و کنار جهان به دنبال داشت. اگرچه این کشورها، انتشار این تصاویر و فیلمها را در راستای وجود آزادی عقیده و بیان در این کشورها توجیه کردند، لیکن گستاخی آنها در انتشار مستمر و مداوم این تصاویر و فیلمها و تلاش آنها در جهت تخریب چهره اسلام و پیام آور آن و منحرف کردن اذهان مردم جهان به حقایق و واقعیتهای دین اسلام، حکایت از اوج و شدت مخالفت و نارضایتی آنها نسبت به گسترش روز افزون دین اسلام دارد که در قالب این اقدامات، صورت می پذیرد. به هر ترتیب، در حال حاضر، جریان باطل سر از آستین استکبار جهانی به رهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی، بیرون آورده است و در تلاش است تا با هر آنچه در توان دارد، جریان حق را از صحنه روزگار برکنار کرده و به پدیده ای ماندگار و باقی در عرصه جهان تبدیل شود. اما غافل از اینکه به فرموده قرآن کریم، جریان باطل و تمام زیرمجموعه هایش با تمام امکانات و تواناییهایی که دارند، همچون کف روی آبی هستند که با اندک خروش و غلیان آب ( جریان حق ) که ریشه در اعماق دریا دارد، در هم کوبیده شده و از بین خواهند رفت. از این رو، در سایه وحدت و انسجام ملتها و دولتهای اسلامی است که قطره ها به دریا تبدیل شده و می توانند با امواج خروشان و سهمگین خود، به رقص و خودنمایی نشانه های (کفهای) استکبار جهانی، خاتمه داده و با نمایش تصویر حقیقی از تعالیم روح بخش اسلام، انسانهای آزاده و تشنه این تعالیم در اقصی نقاط جهان را از آب گوارا و حیاتبخش تعالیم اسلام که از چشمه سار پیامبر اکرم (ص) غلیان نموده، سیراب نمایند.
دیدگاه تان را بنویسید