جوادخیابانی؛گزارشگری که سکه اش دیگر خریدار ندارد
جوادخیابانی؛گزارشگری که سکه اش دیگر خریدار ندارد

افشین خماند- اگر یک ماشین زمان داشتیم و جواد خیابانی را به اواخر دهه شصت میبردیم و میگذاشتیم این بازی دربی را گزارش کند، در کیهان ورزشی شنبه در یکی از ستونها لابد زیر عکسی تک ستونی از او متنی ستایش آمیز درباره بازیهای زبانی او میخواندیم که چه بامزه بود؛ محمدرضا آزادی در ورزشگاه آزادی یا دربی نبازترین دربی باز …
در دورانی که بچهها اسم فامیل بازی میکردند و بزرگترها مشاعره،این نوع گزارش چقدر هم جذاب بود
اما افسوس که خیابانی در زمانه کنونی مجبور است با کوهی از طعنهها مواجه شود و از متلکها برای خودش مدال افتخار باجنبگی بسازد
خیابانی دیر آمده است از زمانی که باید اما باورش نمیشود
خیابان محصول نسلی است، نسلی که دیجیتالی نیست، او از نسلی نیست که ارتباط پر اطلاعات، سریع و بیپیرایه را بر هر لغت بازی بیفایده ترجیح میدهد..مانهایم راست میگوید که هر نسل زبان، تفکر و ذائقه فرهنگی خودش را دارد و کاستلز راست تر میگوید کلام نه خیلی دورتر نمیتواند در رقابت با سبک موجز و صریح جدید برنده باشد،
کلمات خیابانی شاعریت دم دستی او دیگر گفتمان مسلط رسانهای را نمیسازد و پس میزند
به تعبیر مارک اوژه در دوران بیزماتی و بی مکانی دیگر بیشتر از همیشه این لحظه مهم است نه گذشته ای بزک شده…خیابانی در همه گزارش هایش لحظه ها را از دست میدهد، می کشد
خیابانی هنوز فکر میکند که اگر رسانه ای مستقیم و بیزحمت بگوید این خاصترین دربی جهان است، همه باور میکنند و نمیداند که در دنیای کنونی دادههای عینی در دسترس همگان است و ایجاد هیجان عمومی هنری ظریفتر شده است
جواد خیابانی بد گزارش نکرد فقط در زمان درستی گزارش نکرد، گزارش او دیر بود به اندازه بیست سی سال دیر
سکه او در این بازار خریدار ندارد
دیدگاه تان را بنویسید