چرا جاسوس آمریکایی گرفته نمی شود؟

کد خبر: 136739

نکته قابل توجه شاید حمایت همه جانبه امریکا از امیرانتظام است که تا سال گذشته هم ادامه داشته چراکه وی از حامیان وسردمداران فتنه ۸۸ به شمار می رفت.اینکه چرا دولتمردان امریکایی پس از این همه سال هنوز حامی امیرانتظام هستند جای تامل دارد؟

افکار:آیت الله طالقانی پس از دستگیری سعادتی گفته که تا حالا هروقت ما چشم باز کردیم دراین کشور جاسوس شوروی می گیرند ، چرا یکبار جاسوس امریکا گرفته نمی شود؟ اما ۸ ماه پس از دستگیری سعادتی روزنامه بامداد تیتر اول خود را اینگونه زد: امیرانتظام به اتهام همکاری با سیا بازداشت شد. تا آنجاکه در سندی اشاره می شود که امیر انتظام و بنی صدر با یکدیگردرگیرند و تاکید می کند که باید ضمن جذب بنی صدر مراقب بود که رابطه با امیرانتظام حفظ گردد. به گزارش سرویس سیاسی افکار نیوز ، عباس روافیان فرزند میرزا یعقوب رفوگر در سال ۱۳۱۱ درتهران متولد شد. دورن کودکی و نوجونی را درکنار پدر و عموی یهودی خود که به فرق ضاله بهائیت گرویده بودند رشد کرد. درسال ۱۳۲۹ دانشجوی رشته الکترومکانیک دانشگاه تهران شده و درکنار مهدی بازرگان سعی می کند به نهضت آزادی نفوذ کند. وی درسال ۱۳۳۲ همزمان با شهادت دانشجویان دانشکده فنی در ۱۶ آذر و درجریان سفرنیکسون به ایران، نامه اعتراض آمیز بازرگان را از طریق کاتم کارمند سفارت امریکا و عضوسیا به مقامات امریکایی می رساند. وی اصلا ازبیان این موضوع ابایی ندارد و می گوید: موقع دادن نامه، آقای ریچارد کاتم پیشنهاد کرد هرچند وقت یکبار من اورا ببینم ومطالبی را که دارم به او بدهم. این ارتباط تا سال ۴۲ ادامه می یابد اما به فاصله اندکی پس از خروج کاتم از ایران ، قیام ۱۵ خرداد شکل می گیرد.
روافیان درهمان سال به اداره ثبت احوال تهران مراجعه می کند و به طوررسمی شهادت می دهد که مسلمان شده و نام خانوادگی خود را به امیرانتظام تغییر می دهد. وی پس ازآن به امریکا رفته ، فوق لیسانس مهندسی محاسبات ساختمان می گیرد. در سال ۴۹ به ایران بازگشته و شرکت مهندسی مشاور تدبیر صنعت را در خیابان فردوسی برای واردات وسایل سنگین از امریکا ایجاد کرده و در پوشش تجارت به ارتباط با کاتم ادامه می دهد .این ارتباط تا پیروزی انقلاب همچنان ادامه می یابد. در کتاب شماره ۱۰ اسناد لانه جاسوسی آمده : در ۱۹ دی سال ۵۷ امیرانتظام تحت عنوان عضو کمیته مرکزی نهضت آزادی با استمپل کارشناس سیاسی سفارت امریکا ملاقات و از قول نهضت آزادی می گوید که با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهند داشت. در همین سند از امیرانتظام به عنوان منبع جدید نهضت آزادی یادشده که باید قویا محفوظ بماند. پس ازدیدارهای منظم امیرانتظام با رمزی کلارک و اطمینان امریکا از وجود عوامل نفوذی درمیان دولت آینده ، تلاش می شود تا نقش آنها در دولت مهندس بازرگان پررنگ
" روافیان درهمان سال به اداره ثبت احوال تهران مراجعه می کند و به طوررسمی شهادت می دهد که مسلمان شده و نام خانوادگی خود را به امیرانتظام تغییر می دهد. "
تر شود. تا جایی که در ۲۳ بهمن ، حکم سخنگویی دولت موقت و معاونت اداری نخست وزیر برای امیرانتظام صادرمی شود. او ۴ ماه پس از دریافت این حکم به ماوریتی تازه رفته و با ترک دفتر نخست وزیر به عنوان سفیر کشورهای اسکاندیناوی روانه استکهلم می شود. دراسناد لانه جاسوسی آمده: امیرانتظام درباره قبول سمت سفیرایران در سوئد گفته که " این برای ما ساده تر است که با یکدیگر در استکهلم صحبت کنیم!"
دادگاه عباس امیرانتظام
توطئه انحلال مجلس خبرگان درروزهای تابستان ۵۸ درحالی که تصویب اصول مربوط به ولایت فقیه درقانون اساسی، عرصه را برنیروهای لیبرال تنگ کرده بود برخی اعضای دولت موقت به محوریت امیرانتظام ، نامه ای در جهت انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی تهیه کردند . قرار شده بود ۱۵ نفر ازوزرای دولت بازرگان آن را امضا کنند و به اطلاع امام برسانندو از ایشان بخواهند یا مجلس خبرگان را منحل سازد یا همه اعضای آن استعفا دهند. پس ازکش و قوس های فراوان امام با این امر مخالفت کرده و مهندس بازرگان مجبورمی شود تا امیرانتظام را به عنوان سفیر به سوئد بفرستد . وی در سوئد مدام با مقامات امریکایی مثل جرج کیو دیدارمی کند. براساس اسناد لانه جاسوسی جرج کیو با اسم مستعار " آدلسیک" از ۱۷ سال پیش از انقلاب امیرانتظام را می شناخته و درآن زمان سیا برای وی از کد مستعار" اس.دی.پلاد" استفاده می کرده است. ۲۷ آذر۵۸ عباس امیرانتظام به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی سیا و ارتباط پنهانی با امریکا از سوی دادستانی کل انقلاب بازداشت می شود. این ارتباط زمانی کشف شد که دراسنادلانه جاسوسی از انتظام بدون استفاده از اسامی رمز نام برده شده بود.پس از این تاریخ ، نام های مستعاراو همچون "اس.دی. آهسته رو.۱"و"ادوارد" کشف می شود. بادستگیری امیرانتظام ، دوستان وی جنجال به پا می کنند و اورا بی گناه می خوانند اما تلاش ها راه به جایی نبرده و روز ۲۶ اسفند ۵۹ امیرانتظام به دادگاه می رود. سرانجام دادگاه در ۲۰ خرداد سال ۶۰ امیرانتظام رابه جرم اقدام علیه امنیت ملی به حبس ابد محکوم می کند.طی این سالها کم کم نام امیرانتظام از زبان ها محو شد شاید به این دلیل که حتی خانواده اش نیزوی را طرد کرده بودند. سکوت خبری درباره امیرانتظام ادامه داشت تا زمانی که به علت کهولت سن و عود نمودن غده پروستات ، نیاز به درمان پیدا کرد. پس از مراحل درمان ، مسئولین قوه قضائیه براساس رأفت اسلامی دردی ماه ۷۳ وی را به خانه امنی در شمال تهران منتقل وبرامکانات رفاهی او افزودند. اما رأفت اسلامی موجبات گستاخی امیرانتظام را فراهم ساخت.
جنجال آفرینی دوباره دراین فضا امیرانتظام با رسانه های بیگانه ارتباط برقرار کرده ، با الهه میزانی معروف به الهه امیرانتظام ویا الهه امیری ازدواج می کند. طی این ارتباط های داخلی و خارجی، وی مدعی می شود که تمام فعالیت هایش قانونی بوده و اسناد به دست آمده ازلانه
" دراسناد لانه جاسوسی آمده: امیرانتظام درباره قبول سمت سفیرایران در سوئد گفته که " این برای ما ساده تر است که با یکدیگر در استکهلم صحبت کنیم!" "
جاسوسی جعلی است.این ادعاها با واکنش مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی مواجه می شود. امیرانتظام گویا دفاعیاتش در دادگاه را فراموش کرده بود؛ اودرآن موقع هم اسناد راجعلی خوانده بود اما نه از سوی دانشجویان بلکه ادعا کرده بود این اقدام کار ماموران سیا است و آنها سند سازی کرده اند تابین مسلمین تفرقه بیفکنند. وی گفته بود: خداوند مرانگه داشت تابا عنایت او چهره واقعی دشمن بشریت را برهمه نشان دهم و ثابت کنم که این اسناد را ساخته اند تا وحدت امت مسلمان ما را ازهم بپاشند اما رسالت من این است که تا آخرین لحظه فریاد بزنم که برادر بیدار شو که دشمن تو امریکا است نه برادر همرزم تو! این سخنان امیرانتظام آنقدرمضحک بود که همچون سخنان اخیرش هیچ گاه با استقبال یاران داخلی و خارجی اش مواجه نشد. اما وی پای خودرا هم از این فراتر نهاد ودر مصاحبه هایش با رادیوهای بیگانه به امام و نظام توهین کرد. وی در یکی از این موارد به شهید لاجوردی درست چند روزپس از شهادتش توهین بیشرمانه ای کرد و خواستار ترورهای بیشترشد و گفت: کسان دیگری نیز نظیر لاجوردی وجوددارند.آیا ترورکنندگان ازقتل او التیام یافته اند؟ درپی این اقدام حجت الاسلام نیری رییس وقت دیوان عالی کشوردستوربازداشت مجدد وی را صادر کرد. اما این بارهمسر وی درنامه ای خطاب به خاتمی رییس جمهور وقت از دستگیری انتظام اظهارخشم و ناراحتی کرد؛ همسری که درسن ۶۵ سالگی براساس رهنمودهای امریکا و به منظوراحیای مجدد نام امیرانتظام وبهره برداری سیاسی با وی ازدواج کرده بود. با اعمال فشارهای بسیار وی از زندان آزاد و به خارج ازکشور رفت. غیر از جنجال آفرینی های الهه امیرانتظام ، خود وی هم در مصاحبه با رادیوهای بیگانه به طرح ادعاهایی پرداخت که گاه آنچنان غیر منطقی بود که موجب خنده شنوندگان می شد. به عنوان نمونه او در گفتگو با مجله آلمانی فوکوس ادعا کرده بود تحت شکنجه قرار گرفته است: "خاطرت من خیلی خوفناک هستند؛ من به اتفاق ۲۶ نفر زندانی در سلولی با ابعاد ۵۰/۱ متر در ۶۵/۲ متر در شرایط دشواری زندگی می کردم نیمی از ما می بایست پشت به پشت هم روی زمین می نشستیم و نیم دیگر یا به صورت نشسته یا دراز کشیده در روی تخت . هریک ساعت و نیم ما و گروه قبلی جابه جا می شدیم" جالب تر از همه اینکه امیرانتظام درسال ۷۵ جایزه حقوق بشر"برونو کرایسکی " اتریش را گرفت و به دنبال آن همسروفادارش ادعا کرد که وی نامزد جایزه نوبل هم هست. اگرچه این ادعا نادرست از آب درآمد اما درسال ۸۲ یک جایزه صهیونیستی به اتفاق هاشم آغاجری از بنیاد کرانسکی در سفارت لهستان در امریکا دریافت کرد. نکته قابل توجه شاید حمایت همه جانبه امریکا از امیرانتظام است که تا سال گذشته هم ادامه داشته چراکه وی از حامیان وسردمداران فتنه ۸۸ به شمار می رفت.اینکه چرا دولتمردان امریکایی پس از این همه سال هنوز حامی امیرانتظام هستند جای تامل دارد؟
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت