چرادولت ،حکومت قذافی را نامشروع اعلام نمی کند؟
محمدسعيد احديان
خراسان: مردم مسلمان ليبي توسط قذافي به صورت ناجوانمردانه اي در حال قتل عام هستند و جامعه بين الملل هنوز درباره ساده ترين تصميم يعني ايجاد منطقه پرواز ممنوع امروز و فردا مي کند. در اين نوشته بنا ندارم از بي عدالتي و ظلم حاکم بر نظام بين الملل بنويسم -که البته هرچه در اين باره نوشته شود بازهم کم است- بلکه در اين فرصت مي خواهم سوالي را متوجه دولتمردان کنم. در حاليکه تلويزيون جمهوري اسلامي به درستي از انقلابيون ليبي حمايت و جنايت هاي ديکتاتور ليبي را به شدت تقبيح مي کند و حتي از کشورهايي مانند آمريکا انتقاد مي کند که چرا در ايجاد منطقه پرواز ممنوع که مي تواند تا حدي از کشتار مردم مسلمان ليبي جلوگيري کند مانع تراشي مي کند و در حاليکه بسياري کشورهاي عربي و حتي غربي - البته به دليل فشارافکار عمومي ونداشتن منافعي خاص در ليبي- شوراي ملي انتقالي را به رسميت شناخته اند، چرا دولت و دستگاه سياسي وزارت خارجه ايران تنها به اعلام موضع هاي کم رمق سخنگوي وزارت خارجه بسنده کرده است. سوال اين است آيا ترديدي وجود دارد از اينکه دولت قذافي نامشروع اعلام و شوراي ملي انتقالي ليبي به رسميت شناخته شود؟ به نظر مي رسد تنها دليلي که براي سکوت دربرابر اين کشتار به ذهن مي رسد اين است که دولتمردان ترديد دارند که انقلابيون ليبي به پيروزي برسند لذا شايد حسابگرانه! به اين جمع بندي رسيده اند که روابط آينده خود با ليبي را دچار خدشه نکنند. با اين که احتمال شکست انقلابيون را کم نمي دانم اما باز هم مي توانم به سادگي اثبات کنم که اين تصميم حتي با عقلانيت سياسي نيز هم خواني ندارداما اصرار دارم مساله را با اين نگاه تصوير نکنم. براي دولت جمهوري اسلامي چگونه قابل توجيه است که مردمي مسلمان در حال قتل عام توسط ديکتاتوري معلوم الحال باشند و ما از حمايت معنوي خود از آن ها دريغ کنيم با اين بهانه که ممکن است منافع مان در روابط دوجانبه آينده به خطر بيفتد مگر زماني که حضرت امام رژيم نژادپرست آفريقاي جنوبي را نامشروع دانستند ما منافعي به دست آورديم؟ آيا وقتي اسرائيل توسط حضرت امام نامشروع اعلام شد و جمهوري اسلامي ايران حتي بعد از امام(ره) خلاف جريان عمومي حاکم بر جهان با اصرار و ابرام رهبر انقلاب، سال ها از مردم بي دفاع فلسطين دفاع کرده، هزينه هاي زيادي را نپرداخته است؟ درست است که اين هزينه اکنون براي ما منافع استراتژيکي را به ارمغان آورده است اما آيا تصميم نظام جمهوري اسلامي به دليل منافعي بود که به دست مي آمد يا به دليل باور به نگاه اصولي بود که حضرت امام با هدف زمينه سازي جامعه جهاني مهدوي پايه گذاري کردند؟ مگر بسياري از حسابگران سياسي آن زمان دلايل متعددي براي عدم حمايت از مردم مظلوم مسلمان جهان ارائه نمي کردند؟ به هر صورت چه انقلابيون در ليبي احتمال پيروزي داشته باشند و چه نداشته باشند و چه منافعي براي ما داشته باشد و چه نداشته باشد- که قطعا منافع زيادي وجود دارد- به نظر مي رسد امروز تکليف روشن است. دولت و يا مجلس-در صورت تأخير در انجام وظيفه- بايد دولت قذافي را نامشروع اعلام کنند و شوراي ملي انتقالي ليبي را به رسميت بشناسند.
دیدگاه تان را بنویسید