نقشه راه مذاکره با اروپا

کد خبر: 1370254

پیش از آن که تیم مذاکره‌کننده به میز مذاکره برسد، باید چهار لایه‌ی حیاتی را در طراحی میدان بازی مدنظر قرار دهد: نخست، شناسایی دقیق نقش‌آفرینان واقعی؛ دوم، تعریف صریح خطوط قرمز؛ سوم، طراحی بسته‌های امتیازی متوازن؛ و چهارم، مهندسی افکار عمومی به‌ویژه در درون اروپا

نقشه راه مذاکره با اروپا

نشست پیش‌روی ایران با سه کشور اروپایی در استانبول، فراتر از یک رویداد دیپلماتیک معمول است. نقطه‌ای استراتژیک در روندی پیچیده که پیامدهای آن می‌تواند تا سال‌ها بر سیاست هسته‌ای ایران و معادلات امنیتی منطقه سایه بیندازد.آن‌چه این دور از مذاکرات را از ادوار پیشین متمایز می‌کند، هم‌گرایی بی‌سابقه اروپا با ایالات متحده و اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه اخیر است. اروپا دیگر نه میانجی است، نه شریکی متعادل و قابل اعتماد، بلکه ضلع سوم یک مثلث فشار با واشنگتن و تل‌آویو است. اظهارات صریح صدراعظم آلمان که حملات اسرائیل را اقدامی به نمایندگی از اروپا توصیف کرد، آب پاکی را روی دست خوش‌بینانی ریخت که همچنان از تفکیک نقش اروپا و آمریکا در ذهن خود سخن می‌گفتند. فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، در گفت‌وگویی با شبکه ZDF و سپس در حاشیه نشست G۷ در کانادا، حملات هوایی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران را «کار کثیفی» دانست که اسرائیل «به‌جای همه ما، برای غرب و اروپا» انجام می‌دهد. او تأکید کرد که از شجاعت ارتش و رهبری اسرائیل قدردان است و این اقدامات را برای جلوگیری از دست‌یابی تهران به سلاح هسته‌ای «ضروری» خواند.تهران امروز با یک بلوک سیاسی، امنیتی و رسانه‌ای هماهنگ روبه‌روست که در تلاش است آخرین ضربه‌های روانی و حقوقی به برنامه هسته‌ای ایران را وارد کند. اعلام آمادگی اروپا برای فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» تا پایان ماه اوت، در حالی‌که هم‌زمان پاریس خواستار راستی‌آزمایی مجدد آژانس تحت هدایت رافائل گروسی شده، نشان‌دهنده عزم آن‌ها برای اعمال فشار حداکثری از کانال حقوقی است.

در چنین شرایطی، پیش از آن که تیم مذاکره‌کننده به میز مذاکره برسد، باید چهار لایه‌ی حیاتی را در طراحی میدان بازی مدنظر قرار دهد: نخست، شناسایی دقیق نقش‌آفرینان واقعی؛ دوم، تعریف صریح خطوط قرمز؛ سوم، طراحی بسته‌های امتیازی متوازن؛ و چهارم، مهندسی افکار عمومی به‌ویژه در درون اروپا :

از منظر نقش‌آفرینان، باید اذعان کرد که نشست استانبول، نه محل تصمیم‌سازی نهایی، بلکه جبهه‌ای فرعی در میدان بزرگ‌تر است. تصمیم اصلی نه در استانبول، بلکه در واشنگتن و تل‌آویو اتخاذ خواهد شد. بنابراین تهران باید به موازات این گفت‌وگو، فعال‌سازی هم‌زمان دیگر کانال‌های دیپلماتیک را در دستور کار قرار دهد. به‌ویژه هماهنگی کامل با مسکو و پکن پیش از نشست، می‌تواند از استانبول ابزاری برای نمایش انسجام شرقی در برابر فشار غربی بسازد. خروجی مکتوب نشست سه‌جانبه تهران با روسیه و چین باید به‌عنوان سند موضع مشترک روی میز مذاکره قرار گیرد و از آن عقب‌نشینی صورت نگیرد. احتمالا دیدار غیرمنتظره علی لاریجانی و پوتین را در همین راستا بشود تفسیر کرد.در گام بعد، تعیین خطوط قرمز امری اجتناب‌ناپذیر است. نخستین خط قرمز باید بر تعلیق رسمی مکانیسم ماشه تا اکتبر ۲۰۲۵ متمرکز باشد. هرگونه تهدید یا اقدام برای فعال‌سازی ماشه، باید به‌طور پیشینی به‌عنوان خروج از توافق تلقی شود و با بازگشت سریع ایران به سطح غنی‌سازی قبل از برجام، همراه شود. دومین خط قرمز، دریافت بسته‌ای ملموس از امتیازات اقتصادی است. بدون آزادسازی دارایی‌های بلوکه‌شده، بدون تضمین خرید نفت ایران و بدون فعال‌سازی یک کانال بانکی بشردوستانه، هر توافقی صرفاً روی کاغذ باقی خواهد ماند. سومین محور حیاتی، مطالبه صریح ضمانت اروپا برای جلوگیری از تکرار حمله اسرائیل است. این ضمانت می‌تواند به‌صورت یک بیانیه چهارجانبه با اشاره مستقیم به ممنوعیت حمله پیش‌دستانه علیه تاسیسات صلح‌آمیز ایران تنظیم شود و یا حتی در سطحی بالاتر درخواست آتش بس آمریکا و اسرائیل به یک قطعنامه الزام آور تبدیل شود که قابل نقض نباشد و یا نقض آن هزینه بسیار زیادی برای آن ها داشته باشد.در حوزه بازرسی‌های آژانس نیز باید چارچوبی شفاف، محدود و غیرقابل تفسیر تدوین شود. گروسی در ماه‌های اخیر فراتر از اختیارات فنی خود، عملاً به بازیگر سیاسی بدل شده است. بنابراین لازم است بازرسی‌ها صرفاً در قالب «بازرسی یک‌مرحله‌ای» و محدود به سایت‌هایی باشد که مورد حمله واقع شده‌اند؛ نه بازگشایی مجدد پرونده‌هایی که در گذشته مختومه شده‌اند.اما موفقیت مذاکرات فقط به توان دیپلمات‌ها در سالن مذاکره بستگی ندارد. عرصه افکار عمومی به‌ویژه در اروپا  امروز به یکی از اهرم‌های کلیدی تبدیل شده است. اظهارات اخیر فریدریش مرز و حمایت او از حملات اسرائیل، موجی از واکنش‌های منفی از سوی حزب سوسیال‌دموکرات و جناح چپ آلمان به‌دنبال داشت. این شکاف‌ها، فرصت‌هایی گران‌بها برای بهره‌برداری رسانه‌ای، دیپلماسی عمومی و افکارسنجی هدفمند در کشورهای اروپایی فراهم می‌کند. لازم است تیم‌های مذاکره کننده ایران قبل از ورود به میز مذاکره از ابزار رسانه برای تاثیر بر افکار عمومی مورد نظر به نحو درستی استفاده کنند.همچنین تیم مذاکره‌کننده ایران نباید در دام الگوی معامله فنی–فنی بیفتد. بازی‌ای که در آن صرفاً درباره «جزئیات فنی» بحث شود، بدون اینکه نتیجه ملموسی برای ایران در بر داشته باشد. اروپا در حال حاضر ابزار تازه‌ای برای اعمال فشار یا تحریم بیشتر ندارد و آن‌چه تحت عنوان  مکانیسم ماشه از آن سخن می‌گویند، بیشتر یک تهدید روانی برای ایجاد ترس و امتیازگیری است تا یک تهدید واقعی و اجرایی. در این شرایط، ایران نباید بدون دریافت امتیاز مشخص، مثلاً در حوزه آزادسازی دارایی‌ها، فروش رسمی نفت یا تضمین امنیت تأسیساتش، هیچ عقب‌نشینی یا انعطافی در موضوعات فنی هسته‌ای نشان دهد. به‌عبارت دیگر، اگر قرار است درباره سطح غنی‌سازی، بازرسی‌ها یا فعالیت تأسیسات گفت‌وگو شود، باید در مقابل آن، گشایش اقتصادی یا امنیتی روشنی دریافت شود. معامله‌ای که فقط در آن از ایران خواسته شود امتیاز فنی بدهد، بدون آن که دستاورد عملی و واقعی برای مردم داشته باشد، عملاً بازی در زمین حریف است.

خراسان

۰

دیدگاه تان را بنویسید