از دل ما تا دل جشنواره


از روزهای سرد و برفی بهمن و حال و هوای جشنواره فیلم فجر، خاطرات بسیاری در ذهنمان نقش بسته است. سکانسهای بسیاری که گاهی ما را با بهت در هوای مهآلود شبهای زمستانی رهسپار خانه کرده است. سکانسهای غمگینی که اشک ما را در سالنهای مدام در حال تغییر یا تعطیلی درآورده؛ سکانسهایی که ما را به قهقهه واداشته است و سکانسهایی که یک کارگردان را برایمان عزیز کرده و کارگردانهای دیگری را از چشممان انداخته است. فیلم فجر خیلی فیلم ها و صحنه ها را به یاد می آورد. یاد سکانس پایانی اذان در دیوانه ای از قفس پرید، یاد آن برف های سهمگین رسم عاشق کشی، تلخی فرامرز قریبیان در شهر زیبا، پدیده نفس عمیق که فریاد یک نسل شد، ریاضت های مهمان مامان برای برپایی سفره ای آبرومند، یاد وقتی که دوربین قهرمان خیلی دور خیلی نزدیک در اتومبیل مدفون در خاک روشن می شود و فیلم زندگی اش را پیش چشمانش می آورد. یاد عصیان های پرویز پرستویی در بید مجنون، یاد پرده برداشته شدن از خیانت حمید فرخ نژاد در چهارشنبه سوری، یاد اکران فیلم سالاد فصل در سینما عصر جدید وقتی از 6 عصر تا 12 شب در صف ایستادیم و آخر سر در سئانس فوق العاده 2 تا 4 صبح فیلم را دیدیم و بعد هم به رود خروشان برف بازان شب های تهران پیوستیم. یاد دیدن فیلم در کنار همکاران مطبوعاتی، مثل اکران فیلم سنتوری در سینما فلسطین که فیلم را تقریبا از گوشه سمت چپ پایین پرده تماشا کردیم. یاد فریادهای شروع فیلم درباره الی در تونل و آن شب مه آلود، یاد خنده های تماشاچیان پای کارهای رضا مارمولک، یاد نجابت بیست، یاد مرام بازی های فیلم های کیمیایی، یادها و یادهای دیگر. وقتی برمی گردیم و این یادها را مرور می کنیم، می بینیم همین جشنواره سی و دو ساله که ما شاید نیمی از دوره هایش را دیده ایم، چقدر برای ما خاطره سازی کرده است؛ خاطراتی تلخ و شیرین، خاطراتی که گاهی از مرورشان غرق در لذت می شویم و گاهی دلمان می گیرد. خاطرات شب هایی که خوشحال به خانه برمی گشتیم و شب هایی که فکر می کردیم وقتمان را هدر داده ایم. وقتی به عقب نگاه می کنیم نام ها، فیلم ها، بازیگران و حتی سکانس ها دیگر یک مفهوم ندارند و انباشتی از معناهای بسیارند در ذهن خاطره بازها. وقتی به عقب برمی گردیم، می بینیم در بعضی دوره ها چقدر فیلم های خوبی دیده ایم و در بعضی دوره ها به زحمت می توان یک نام را بیرون کشید. حالا به این دوره رسیده ایم؛ دوره ای که روی کاغذ فیلمسازان بزرگی را می بینیم که برای ما در دوره های مختلف خاطره سازی کرده اند. پس باز هم به دل جشنواره می رویم با کلی نام جدید تا ببینیم ره آورد این دوره در شب های سرد و بی برف و البته آلوده پایتخت، آیا خاطرات شیرینی است برای فردا یا احساسی شبیه وقت هدر دادن. منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید