در فدراسيون فوتبال، موفق شو و برو؛ ناكام باش و بمان
بركناري حسين شمس از سرمربيگري تيم ملي فوتسال را ميتوان شاهكار جديد فدراسيون فوتبال (و نه آخرين آن) دانست، فدراسيوني كه در آن افراد موفق اخراج ميشوند و افراد ناكام پاداش ميگيرند، فدراسيوني كه مشخص نيست چه كسي در آن حرف آخر را ميزند.
فارس: بركناري سرمربي تيم ملي فوتسال ايران اين باور را تقويت ميكند كه افراد موفق در فدراسيون فوتبال اخراج ميشوند و ناكامها پاداش ميگيرند. بركناري حسين شمس از سرمربيگري تيم ملي فوتسال را ميتوان شاهكار جديد فدراسيون فوتبال (و نه آخرين آن) دانست، فدراسيوني كه در آن افراد موفق اخراج ميشوند و افراد ناكام پاداش ميگيرند، فدراسيوني كه مشخص نيست چه كسي در آن حرف آخر را ميزند. * مصاحبه جنجالي، جريمه ميليوني و شش ماه ممنوعالمصاحبه شدن همه چيز از يك مصاحبه جنجالي آغاز شد. ماهها بود كه شمس به اشكال مختلف و محترمانه مصاحبه ميكرد و خواستار اهداي پاداش شاگردانش ميشد؛ اهداي پاداش هفت ميليوني كه قرار بود در صورت قهرماني در جام ملتهاي آسيا، بعد از بازگشت از ازبكستان به هر يك از بازيكنان داده شود. مصاحبهها اما فايدهاي نداشت تا اينكه شمس كه چند اظهارنظر تاريخي در اصفهان و در كنفرانسهاي مطبوعاتي ديدار دوستانه با برزيل داشت، در همان روزها كساني كه مانع پرداخت پاداشها به شاگردانش شده بودند را به خدا واگذار كرد: "متاسفانه هر چه مصاحبه ميكنيم فايدهاي ندارد و هنوز هم خبري از پاداش هفت ميليوني جام ملتهاي آسيا نيست. آنها را به خدا واگذار ميكنم. ظاهرا فدراسيون فوتبال ميخواهد با من قرارداد ببندند اما سازمان تربيتبدني ميگويد اين آدم زياده خواه را نميخواهيم چرا كه مرتب مصاحبه و صحبت از پاداش بچههايش ميكند. متاسفانه صدايمان به كسي نميرسد. بازيكنان هر روز به من گله ميكنند كه چرا نميتوانم پاداش وعده داده شده را برايشان بگيرم و من بيعرضه هم ديگر نميدانم چه كار بايد انجام دهم. وقتي مصاحبه ميكنم ميگويند چرا اينقدر مصاحبه ميكني و هر بار جريمهام ميكنند. خوب است كه بچهها جايي تحصن كنند و يا شيشهها را بشكنند؟ شايد اين طوري صدايشان به رئيس سازمان تربيتبدني برسد. " اين مصاحبه نه تنها پرداخت پول بچهها را به همراه نداشت، بلكه شش ماه ممنوعالمصاحبه شدن و جريمه ميليوني را براي حسين شمس رقم زد. * نهايي نشدن همكاري با وجود امضاي كفاشيان پاي برگه قرارداد همان روزها گفته ميشد كه رئيس سازمان تربيتبدني كه از اين صحبتها ناراحت است، جلوي تمديد قرارداد با سرمربي تيم ملي فوتسال را گرفته است. ادعايي كه هرگز با واكنشي از سوي سازمان تربيتبدني مواجه نشود تا همچنان همه چيز در اين پرونده مبهم باشد. حتي عباس ترابيان رئيس كميته فوتسال هم در آن مقطع چنين اظهار داشت: "من چيزي در مورد عدم عقد قرارداد با شمس نميدانم و هنوز هم ميگويم او سرمربي تيم ملي فوتسال ايران است. بحثي هم كه در مورد افزايش رقم قرارداد مطرح شده، موضوعي نيست كه من پيگير آن باشم، شمس در اينباره مستقيما با كفاشيان صحبت كرده و من دخالتي در آن ندارم. " با وجود همه اين حرفها، شمس مدتي سكوت كرد و بعد از چند بار حضور بيفايده در فدراسيون، سرانجام 12 فروردين خبر امضاي قراردادش را در اختيار رسانهها قرار داد. خبري كه مورد تاييد فدراسيون قرار گرفت و او برنامههايش را نيز اعلام كرد اما بعد از گذشت چند هفته مشخص شد باز هم ابهامي در قرارداد او وجود دارد و گرچه كفاشيان هم پاي اين برگه امضا زده اما، هنوز قرارداد همكاري نهايي نشده است. با اين وجود استارت تمرينات تيم ملي از روز 18 ارديبهشت زده شد. حسين شمس به عنوان مدرس فيفا به اسپانيا رفت، اما در بازگشت وقتي ديد باز هم مشكل قراردادش حل نشده، بار ديگر تهديد به رفتن كرد و از فشار مرجعي بالاتر از فدراسيون فوتبال براي عدم تمديد قرارداد با وي خبر داد و اين موضوع را به اشكال مختلف در گفتوگو با رسانهها مطرح كرد. شمس در مصاحبهاي كه روز گذشته (سهشنبه) دراينباره داشت، تاكيد كرد كه كفاشيان هم پاي برگه قراردادش امضا زده است تا اينكه اينبار رئيس فدراسيون فوتبال وارد عمل شد و اعلام كرد كه "شمس سرمربي تيم ملي فوتسال نيست. " * خودداري مسئول مستقيم فوتسال از اظهارنظر در مورد داستان شمس علي كفاشيان در مصاحبهاش با سايت فدراسيون، گفته بود كه "كميته فوتسال درخواستي براي تمديد قرارداد با شمس نداشته و به دنبال مربي خارجي هستيم. " گرچه رئيس فدراسيون فوتبال، سهم بسيار بزرگي براي كميته فوتسال در پرونده عدم تمديد قرارداد با شمس قائل شده اما عباس ترابيان علاقهاي به باز كردن اين موضوع ندارد و به خبرنگار ورزشي فارس، گفت: "راجع به اين موضوع صحبت نخواهم كرد " تا همچنان ابهامات زيادي وجود داشته باشد. اگر ترابيان كه قبل از سرپرست روابط بينالملل بودن، سرپرستي تيم ملي و گذراندن صبح و شبش با كيروش؛ رئيس كميته فوتسال بوده، نخواهد در مورد اين اتفاقات صحبت كند، ديگر چه كسي ميتواند اظهارنظري داشته باشد؟ اين حق طبيعي رسانههاست كه در اينباره پاسخي از رئيس كميته فوتسال دريافت كنند. او مسئول مستقيم فوتسال در ايران است اما درباره مهمترين اتفاق فوتسالي ايران صحبت نميكند. ترابيان سال گذشته كه اوج مصاحبههاي جنجالي و انتقادي حسين شمس بود، از جنگ لفظي با سرمربي تيم ملي فوتسال بيبهره نمانده بود و بعد از پايان ماجراي وحيد شمسايي و شمس، داستان درگيري شمس و ترابيان پيش آمد كه البته اين داستان هم با آشتيكنان همراه بود. به نظر ميرسد مصاحبههاي جنجالي شمس سرانجام عرصه را بر او تنگ كرد و مهر ابطال را بر روي حكم سرمربيگرياش زد. شايد اگر او از ادبيات بهتري استفاده ميكرد امروز اين اتفاقات رخ نميداد و همانطور كه نامش براي حضور در تورنمنت چين به عنوان سرمربي رد شده بود، همراه اين تيم به اين سفر ميرفت. * همچنان ليوان دست كفاشيان نيست بعد از اينكه در سال 88 تيم ملي فوتبال با علي دايي در مسابقات مقدماتي جامجهاني مغلوب عربستان شد، كفاشيان در واكنش به اين سؤال كه بسياري مدعياند در فدراسيون، شما حتي در بلند كردن ليوان هم اختياري از خود نداريد، گفت: "اين ليوان هم دست من نيست. " مجتبي شريفي رئيس مستعفي كميته انضباطي هم در گفتوگو با خبرگزاري فارس، روي اين جمله تاكيد داشت كه "با دستور عليآبادي آمدم و با نظر سعيدلو رفتم. " و در داستان حسين شمس باز هم به نظر ميرسد همچنان ليوان دست آقاي رئيس نبوده است. * همه چيز فدراسيون فوتبال تحتالشعاع جذب كيروش فدراسيون كفاشيان كه از بدو فعاليتش همواره منتقدان زيادي داشته، با جذب مربي سرشناسي چون كيروش پرتغالي، اتفاقي بيسابقه را در كارنامه خود ثبت كرد اما ظاهرا اين موضوع همه چيز اين فدراسيون را تحتالشعاع خود قرار داده است. اين موضوع حتي در انتخاب مربيان تيمهاي پايه و معرفي دستيار كيروش و سرمربي تيم اميد هم مشهود بوده است. دراينباره وقتي با رئيس و نايبرئيس فدراسيون صحبت ميكنيم، تاكيد دارند كه اين افراد، انتخاب كيروش هستند. سوال اما اين است كه اين مربي چطور در مدت كوتاه حضورش در ايران، نسبت به اين افراد شناخت پيدا كرده و چه كساني آنها را به كيروش معرفي كردهاند؟ آيا كسي جز نزديكترين فرد ايراني به سرمربي پرتغالي، ميتواند چنين مشاورهاي به او بدهد؟ * موفق شو و برو، ناكام باش و بمان! اتفاقات نشان ميدهد كه اين شعار نانوشته "موفق شو و برو، ناكام باش و بمان " در دستور كار فدراسيون فوتبال قرار دارد. فردي همچون اكبر محمدي كه تيمش در مسابقات آسيايي نوجوانان ناكام بود، علاوه بر اينكه ابقا شد با ارتقاي جايگاه و مسئوليتش پاداش هم گرفت. او اكنون مربي تيم جوانان است و حتما هم انتخاب شخص كيروش بوده! احتمالا هر اتفاقي هم در آينده رخ دهد با نظر كيروش است. به هرحال نام بزرگ اين مربي محل خوبي براي سنگر گرفتن و پنهان شدن است. محمدي كه حرف و حديث در مورد چگونگي حضورش در فدراسيون زياد است، مربيگري در تيم ملي اين رده سني را پاداش گرفته و در مقابل مربياي چون حسين شمس، كه تيمش بهترين عملكرد را در سالهاي اخير داشته و همه ناكاميهاي فوتبال را پوشش داده، بركنار ميشود. تيم شمس در جامجهاني 2008 برزيل، شگفتيساز شد و فقط چند ثانيه تا راهيابي به مرحله نيمهنهايي فاصله داشت. بعد از جامجهاني هم اين تيم روند بسيار رو به رشدي داشته و مقابل بزرگان فوتسال جهان بازي تحسينبرانگيزي ارائه كرده تا در فاصله نزديك به يك سال و نيم تا جامجهاني تايلند، حريفان شماره يكمان، ايران را يكي از شانسهاي فيناليستشدن رقابتها بدانند. بدون شك شمس موفقترين مربي فدراسيون بود. در حالي كه اين تيم بايد اين روزها تمام دغدغهاش، برگزاري بازيهاي تداركاتي با تيمهاي بزرگ، انگيزه دادن به كادر فني و بازيكنان و همچنين حفظ همه توانمنديها باشد، حسين شمس بركنار ميشود آن هم تنها به خاطر پيگيري حق شاگردانش. با اين توضيحات، تنها چيزي كه به ذهن خطور ميكند اين است كه در فدراسيون فوتبال ناكامها پاداش ميگيرند و به موفقها نيز درب خروج نشان داده ميشود! * جذب مربي خارجي بعد از كنار گذاشتن مدرس فيفا و يكي از بهترين مربيان دنيا اين موضوع كه فدراسيون فوتبال هم مثل ساير فدراسيونها نيازهاي مالياش را از سازمان تربيتبدني تامين ميكند و بايد نظرات سازمان نيز در تصميمگيريها تامين شود، انتقادات زيادي را به همراه داشته است. مثلا در مورد بركناري حسين شمس و يا انتخاباتي كه برگزار ميشود، طبيعتا فدراسيون فوتبال كه از وضعيت اين روزهاي فوتسال و مسابقات پيش رو آگاه است، بهتر ميتواند تصميمگيري كند، البته اگر تصميمگيران، فوتبالي باشند. خوشبينانهترين حالت ممكن اين است كه فدراسيوني كه مدرس فيفا و يكي از مربيان برتر دنيا را بركنار كرده، بهترين مربي دنيا را به خدمت بگيرد كه سابقه بسيار درخشاني دارد، اما آيا اينگونه برخورد با فردي كه سالها روي نيمكت تيم ملي نشسته و پنج ماه نيز بدون قرارداد تيمش را تمرين داده و در چند مسابقه تداركاتي نيز به ميدان فرستاده، صحيح است؟ و زماني كه ايران مربي بينالمللي و سطح بالا كه همواره مورد تاييد فيفا و AFC بوده را داراست، هزينه كردن براي جذب يك مربي خارجي، كاري جز هدر دادن بودجه فوتسال و خارج كردن بيهوده ارز از مملكت نيست؟ اگر فدراسيون فوتبال بودجه لازم براي جذب يك مربي خارجي سرشناس براي تيمي كه در ردهبندي سالهاي اخير فيفا رتبههاي چهارم و پنجم را به خود اختصاص داده، را در اختيار داشته و دارد، آيا نميشد با اهداي جوايز تيم قهرمان آسيا، جلوي اين اتفاقات و اعتراضهاي سرمربي تيم ملي فوتسال را گرفت؟ آيا نبايد با اين مسائلي كه در فدراسيون فوتبال رخ داده، بيشتر از قبل دچار ترديد و ابهام شد؟ آقاي كفاشيان واقعا در فدراسيون فوتبال چه خبر است؟ آيا افراد بالادستي براي فدراسيون تصميمگيري ميكنند؟
دیدگاه تان را بنویسید