گفتگوی فردا با تقیآزاد ارمکی درباره پیششرطهای لازم برای گفتگو
حکمرانی نو، گفتگو نیاز دارد
آیا جنس ناآرامیهای 50 روز گذشته با دفعات پیشین تفاوت دارد؟ آنچه میتوان از میانه حرفهای جامعهپژوهان متوجه شد ناآرامیهای اخیر تفاوتهای بنیادین بسیاری با گذشته دارد. هر چند نوع اعتراضهای روزهای ابتدایی با حالا تفاوتهای بسیاری داشته و از اعتراض به آشوب و اغتشاش کشیده شده اما همچنان کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند ریشه این ناآرامیها را باید در نارضایتی بخشی از جامعه دانست. این موضوع در همان روزهای آغازین اعتراضات در جلسه اساتید و کارشناسان دانشگاه تهران هم از زبان بسیاری از آنها عنوان شد. اما نکتهای که پس از این ناآرامیهای ابتدایی کمتر به آن پرداخته شد ارائه راهکار برای حل آن بود. هر چند حالا از سوی مسئولین به طور تلویحی راهکارهایی عنوان شده اما در همه 50 روز گذشته یکی از پرتکرارترین موارد که شاید بتوانیم با تخفیف آن را راهکار بنامیم؛ «گفتگو» بوده است.

گفتگو یک شیوه متمدنانه برای حل یک مشکل مورد اختلاف است. این شاید ساده شده تعریف چیزی باشد که از سوی برخی از مسئولین و کارشناسان لزوم آن در زمانه کنونی ضرورت دارد. این نکته وقتی مهمتر است که بدانیم حتی رئیس دستگاه قضا هم به آن اشاره کرد و خواستار انجام گفتگو با معترضان شد. هر چند در همان روزها هم از این پیشنهاد رئیس قوه قضائیه کسی استقبال نکرد، معترضان که اساسا قائل به گفتگو نبودند و حتی حامیان هم باور داشتند رسالت این دستگاه برخورد قهری است و گفتگو را باید نهاد دیگری انجام دهد. اما سوال این است که اساسا گفتگو چه پیششرطهایی برای موفقیت دارد؟ شاید بتوانیم یکی از پیششرطهای انجام یک گفتگوی موثر را در حرفهای اخیر محمد باقر قالیباف رمزگشایی کنیم. جایی که او در نطق پیش از دستور خود لزوم تغییرات در شیوه حکمرانی را منوط به «برقراری شرایط ثبات و آرامش» دانست. به این معنا که حالا میدانیم شرایط ثبات و آرامش یکی از پیششرطهای گفتگوست که به نظر میرسد هنوز به آن نرسیدهایم.
تقی آزاد ارمکی جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران معتقد است انجام گفتگو در روزهای کنونی منظرهای متفاوتی دارد. او به فردا میگوید : یکی از این وجوه این است که به انجام گفتگو از دیدگاه حاکمیتی نگاه کنیم. نظام سیاسی ما با تمام نفصهای احتمالی که داشت گمان داشت که به شهروندانش خدمت میکند و البته این جامعه را از استبداد پهلوی و استعمار آمریکایی نجات داده و به جامعه مستقلی تبدیل کرده است که در آن حاکمیت انتخابی است. از این منظر که نگاه کنیم حاکمیت معتقد است که آنها که معترضند با خودشان گفتگو کنند، با این حساب اساسا موضوع گفتگو از این دیدگاه منتفی است. سوی دیگر این ماجرا جامعهای هستند که اساسا حاضر به گفتگو نیست، باور دارد که بارها سعی کرده است گفتگو کند و نتوانسته است. اما این رویه یک سوی دیگری هم دارد و آن مربوط به نگاه کارشناسان است. آنها چند شرط برای گفتگو قائل هستند. یکی از آن شرطها وجود صلح و آرامش است. یعنی ما اساسا باید بعد از برقراری یک آرامش و ثبات دعوت به گفتگو کنیم. جامعهای که متلاطم است و از سویی حاکمیت معتقد است معترضان باید با خودشان گفتگو کنند و سوی دیگر قائل به گفتگو نیست شرایط گفتگو مهیا نیست.»
او میگوید «نکته دیگر در رابطه با شرایط لازم برای یک گفتگوی کارآمد حضور نمایندگانی از دو طرف است. اگر با فرض رسیدن به یک شرایط آرامش بستر گفتگو را هم مهیا کرده باشیم باید نمایندگانی از هر دو سو برای گفتگو مشخص بشوند. اما اینها چه کسانی هستند؟ میتوانند احزاب، روشنفکران و نخبگان باشند. اینکه دانشگاه را بگذاریم جایی برای گفتگو هیچ تاثیری ندارد چرا که دانشگاه در همه این سالها هم در حال گفتگو بوده است! ضمن اینکه طرفهای گفتگو باید در شرایط برابری قرار داشته باشند. »
این استاد دانشگاه تهران به فردا میگوید «نکته دیگر در شرط کارآمدی گفتگو این است که باید مساله مرکزی داشته باشد. یعنی مسائل متفرقه در گفتگو جایی ندارد. به این معنا که باید مشخص شود که چه مسالهای مهمی پیش آمده است که در حال حاضر مورد مناقشه است؟ شرایط جامعه، نوع حکمرانی، رفتار با مردم و مسائل معیشتی و اقتصادی. اینها مسائل مرکزی و مهم جامعه است. در این میان موضوعات مشترک مورد توافق را به گفتگو بگذارند تا اینکه درباره هرچیزی گفتگو کنند. »
به گفته تقی آزاد ارمکی پیششرط آخر برای انجام درست این راهکار این است که بدانیم گفتگو نمیتواند باز باشد، باید معطوف به هدف و فایده باشد. اما وقتی همه این پیششرطها را در برابر شرایط کنونی میگذاریم متوجه میشویم اساسا هیچکدام از این شرایط برای گفتگو مهیا نیست.
دیدگاه تان را بنویسید