اعتماد ملی نوشت: در خبرها آمده بود: اين اظهارنظر، عمدتا متوجه برخي انجمنهاي اسلامي دانشجويان و دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) ميباشد كه سالهاست در مظان اتهام ارتباط با بيگانگان به منظور تضعيف نظام جمهوري اسلامي (براندازي نرم) ميباشند. نگارنده اين يادداشت نه در جايگاه داوري نسبت به اين موضوع قرار دارد، چراكه اين وظيفه دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي است كه با اطلاعرساني و اقدامات بازدارنده و سازنده مانع از اين اتفاق ناميمون شوند و نه به دنبال تحليل اين سخن است، بلكه هدف بيان چند نكته است كه ميبايست دانشجويان فعال در تشكلهاي سياسي به ويژه انجمنهاي اسلامي دانشجويان بدان انذار داده شوند. نكته اول: گرچه سابقه انجمنهاي اسلامي دانشجويان به سالهاي پيش از انقلاب اسلامي برميگردد ولي ظهور و بروز آن به عنوان يك را بايد در سالهاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي جستوجو كرد كه پس از طي فراز و نشيب تند روزهاي انقلاب به عنوان يك نهاد رسمي درون دانشگاه اما مستقل به اصليترين مدافع آرمانهاي انقلاب تبديل شد و پرچمدار دفاع از در دانشگاه و در بازهاي وسيعتر در سطح جامعه شد و حتي بيراهه نرفتهايم اگر
بگوييم براي خود رسالتي جهاني قائل بودند و به قول يكي از بزرگان اصلاحطلب پيشرو به دنبال برافراشته كردن پرچم اسلام در كاخ سفيد بودند.بنابراين آناني كه امروز بر جايگاه اين نهاد تكيه زدهاند بايد بدانند كه اعتبار و منزلت اجتماعي اين نهاد در طول اين سالها از امام(ره) و انقلاب گرفته شده است و هيچ عقل سليمي اين گزاره را انكار نميكند، چرا كه سرنوشت بسياري از گروههاي مخالف امام و انقلاب در همان روزهاي اول توسط مردم مشخص شد. نكته دوم: اگر به نمودار حركتي اين نهاد پس از پيروزي انقلاب اسلامي نگاه كنيم متوجه چند روند در اين نمودار ميشويم. در سالهاي اول حيات امام(ره) اين نهاد همواره مدافع امام(ره)، انقلاب و دولت وقت (ميرحسين موسوي) بوده و به تمام مخالفان و متعارضان به امام و ولايت فقيه ميتاخته و حتي تحمل سخنراني افرادي همچون ناطقنوري در دانشگاه تهران را هم نداشته است. پس از رحلت امام، گرچه ابتدا خلاء اساسي براي خود احساس ميكردند ولي حركت خود را در چارچوب ديدگاههاي امام(ره) تنظيم كرده و به صورت يكي از كليديترين منتقدين دولت وقت (هاشميرفسنجاني) درآمده و البته همواره بر اصل تعامل و گفتوگو با رهبري
نظام تأكيد ميورزيدند و ديدارهاي عمومي و خصوصي اين تشكيلات با رهبري، گواه اين مدعاست. اما پس از دوم خرداد 76 و روي كار آمدن دولت خاتمي، روند حركت اين نهاد در پارهاي موارد دچار اختلالاتي ميگردد. نكته حائز اهميت اين است كه انجمنهاي اسلامي دانشجويان در قالب دفتر تحكيم وحدت يكي از جديترين حاميان آقاي خاتمي در انتخابات رياستجمهوري بودند و به همين واسطه ارتباط اعضاي اين نهاد با دولتمردان خاتمي (بهويژه در حوزه سياست) بسيار وثيق بود و مواردي را ميتوان نشان داد كه دولتمردان خاتمي تاثير زيادي بر حركت اين نهاد داشتهاند كه البته در موارد متعددي اين تاثيرگذاري اثرات مباركي به بار آورد. در اين دوران اتفاق مهمي افتاد و آن اين نهاد مولود انقلاب بود و اين عامل موجبات فروپاشي تشكيلاتي آن را فراهم آورد. بنابراين نكته اصلي در اين است كه علت بيماري مزمن تشكيلاتي اين مجموعه، دوري جستن از اصل خويشتن بود كه عمدتا منشاء بيروني داشت. بنابراين چنانچه نسل امروز انجمنهاي اسلامي دانشجويان بخواهند همچنان اعتبار و منزلت اجتماعي خويش را بازيابند و يا در موارد نادري حفظ نمايند، ميبايست به قول مرحوم اقبال لاهوري
نمايند و در شرايط فعلي چنانچه انجمنهاي اسلامي دانشجويان بخواهند فعاليت تشكيلاتي سالم و متمايز با ساير تشكلها داشته باشند ميبايست بتوانند تمام برنامههاي خود را در چارچوب نظام جمهوري اسلامي و آرمانهاي انقلاب اسلامي تنظيم نمايند و اين صرفا يك شعار نباشد بلكه در عمل هم چنين باشد به گونهاي كه اگر حركتهاي آن را در قالب يك نمودار ترسيم كنيم خروج از چارچوبها در آن مشاهده نشود و در اين صورت است كه ميشوند و اين شاهكليد فعاليتهاي سياسي در دانشگاهها است. نكته سوم: چرا بايد هشدار وزير اطلاعات را جدي بگيريم؟ با ذكر خاطرهاي از دوران حضور خود در اين نهاد، به پاسخ اين سوال ميپردازم. در سالهاي پاياني دهه 70 يكي از اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران را به دليل تخلفات تشكيلاتي مكرر اخراج كرديم. اينگونه موارد منحصر به فرد نبود چراكه در فعاليتهاي تشكيلاتي لازم بود با متخلف برخورد شود و اما در اين مورد خاص، سالها بعد يكي از اعضاي فعلي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت به بنده گفت آقاي ... اخراجش را از شما ميبيند و به طرز وحشتناكي كينه در دل دارد. پرسيدم چرا؟ پاسخ داد آقاي... تصميم داشته با حضور
در شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه و حضور فعالانه در دفتر تحكيم وحدت به انتقادات تند عليه نظام و رهبري بپردازد و از اينگونه اقدامات براي خود دالاني به خارج از كشور بگشايد و از مواهب آن بهرهمند گردد؛ شما تمام برنامهريزيهايش را به هم زدهايد. اگر در اين مساله تأمل كنيم متوجه ميشويم كه عدهاي در اين تشكيلات طي سالهاي گذشته و شايد حال حاضر آگاهانه و حتي برنامهريزيشده به دنبال چه اهدافي ميباشند. حال فرض كنيد در آن سالها تسامحي صورت ميگرفت و اين فرد در رأس تشكيلاتي دانشجويي قرار ميگرفت، چه اتفاقي ميافتاد؟ بديهيترين اتفاقي كه ميافتاد اين بود كه فرد مزبور امروز در آمريكا بهرهمند از تمام امكانات مادي و رسانهاي بود و دانشجوياني ناآگاهانه و خوشخيالانه در پي او روزگاري سخت ميگذراندند و اين داستاني است كه امروز نمودهاي واقعي آن را همه دانشجويان ميتوانند ببينند كه شايسته است وزارت اطلاعات و ساير دستگاههاي مرتبط اين تفكيك را انجام دهند. پس بايد امروز هشدار وزير اطلاعات را جدي بگيريم.
دیدگاه تان را بنویسید