جادوگری در فوتبال ؛ تعویض سحر با تمرین

کد خبر: 1355593

جادوگری در فوتبال ؛ تعویض سحر با تمرین

افشین خماند-ذم شبیه مدح، یکی از صنایع ادبی است
در این صنعت شما انگار از چیزی بد می‌گویی اما در واقع داری از آن تعریف می کنی
به عنوان مثال در این بیت حافظ از کلمات بار ارزشی مثبت مثل وفا، شکر و دوام استفاده کرده تا بد معشوق را بگوید
تو به هنگام وفا گرچه ثباتیت نبود /می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری
این روزها دوباره بحث سحر و جادو در فوتبال ایران داغ است
شکل ماجرا این گونه است که همه دارند اعتقاد به سحر را نفی می‌کنند، تقبیح می‌کنند اما در کنه آن لایه‌ای وجود دارد که تاییدش می‌کند
یعنی اگر جادوگران محترم می‌خواستند تیزری از دستاوردهای خود و موکلانشان بسازند حتما از پنالتی دقیقه ۴۳ این تیم و آب‌های آمونیاکی با برچسب زمزم آن یکی تیم استفاده می‌کردند
صد افسوس پرداختن به جادو وایرال کننده است، لایک خورش زیاد است و همین می‌تواند به رشد این باور خرافی کمک کند
اعتقاد به کمک‌های ماورایی برای بردن، نه مختص این دوره است و منحصر به فوتبال ما
فشار بردن و بار عامل باخت نبودن، در جهانی که یک مسابقه فوتبال تنها یک مسابقه فوتبال نیست
در دنیایی که بردن یعنی داشتن همه چیزهای مادی خوب جهان و باختن یعنی از دست دادن همه آن چیزهای خوب
بار امانت به تنهایی کشیدن سخت است و نیاز به یک ماوا و تکیه‌گاه آرام‌بخش خریدار پیدا می‌کند
این باور در هر سطح آن نه مساله‌ای عینی که التیام‌ی ذهنی است
از جنس مکانیسم‌های دفاعی فروید است فروید باور داشت ذهن انسان برای محافظت از خود در برابر اضطراب، شکست و احساس بی‌کفایتی، به ابزارهایی ناخودآگاه متوسل می‌شود. یکی از این ابزارها جابجایی (displacement) است؛فوتبالی‌ها عامل برد و باخت را به بیرون از خود جا به جا می‌کنند
اما کاش آن‌ها می‌دانستند
حتی در هاگوارتز، جایی که جادو در هر گوشه‌اش جریان داشت، این بازی کوییدیچ بود که نشان می‌داد مهارت برتر از جادو است. وردها شاید چوب جارو را به پرواز درآورند، اما وقتی مسابقه شروع می‌شد این تمرین، هماهنگی و درک بازی بود که تیم را به پیروزی می‌رساند. در کوییدیچ، آن‌ها که بیشتر تمرین می‌کردند، بیشتر می‌بردند؛ نه آن‌هایی که بلندتر ورد می‌خواندند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید