اندیشکده اروپایی: نشان دادن ضعف جلوی ترامپ باعث حمله می‌شود

کد خبر: 1358314

یک اندیشکده اروپایی با واکاوی جنبه‌های شخصیتی رئیس جمهور کنونی آمریکا نوشت که هرگونه نشان دادن ضعف جلوی ترامپ باعث حمله وی به حریف ضعیف و بی‌دفاع می‌شود.

اندیشکده اروپایی: نشان دادن ضعف جلوی ترامپ باعث حمله می‌شود

اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا در گزارشی به واکاوی شخصیت رئیس جمهور آمریکا پرداخت.

در این گزارش آمده است رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ طی دو دوره ریاست‌جمهوری خود، بیشتر از تهدید برای ارعاب حریفان استفاده کرده و نیروی نظامی را عمدتاً علیه طرف‌های ضعیف‌تر به کار برده است. این الگوی قلدرمآبانه، سرنخ‌هایی درباره تصمیم‌گیری‌های آینده او ارائه می‌دهد. روز دوشنبه، ترامپ از دفتر بیضی‌شکل اعلام کرد: «بمباران حوثی‌ها را فوراً متوقف می‌کنیم.» این تصمیم ناگهانی، ظاهراً در پاسخ به توافق احتمالی حوثی‌ها برای توقف حملات به کشتی‌های آمریکایی در دریای سرخ، نشان‌دهنده غیرقابل‌پیش‌بینی بودن تصمیمات او در استفاده یا عدم استفاده از نیروی نظامی است.

در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش (۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱)، ترامپ اغلب تهدید به استفاده از نیروی نظامی کرد، اما استفاده واقعی از این ابزار قدرتمند کمتر بود. از زمان بازگشت به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵، تهدیدهای او فراتر از اهداف سنتی به مقاصد جدیدی مانند گرینلند، پاناما و کارتل‌های مواد مخدر مکزیک گسترش یافته است. با این حال، رابطه بین تهدیدها و اقدامات واقعی او پیچیده است: بسیاری از تهدیدها بی‌نتیجه مانده‌اند، در حالی که گاهی بدون هشدار قبلی از نیروی نظامی استفاده کرده است. این موضوع، شناخت زمان جدیت او را برای مخاطبان داخلی و جهانی ضروری‌تر می‌کند.

ترامپ از خشونت تنها علیه حریفان ضعیف و بی‌دفاع استفاده می‌کند

تحلیلگران او را غیرقابل‌پیش‌بینی می‌دانند، اما بررسی داده‌های تهدیدها و استفاده از نیروی نظامی، الگویی مشخص نشان می‌دهد. ترامپ مانند یک قلدر محله عمل می‌کند: با وجود ظاهر قدرتمند، از درگیری‌های منصفانه یا پرریسک می‌ترسد. تهدیدها برای ارعاب طراحی شده‌اند، نه مقدمه‌ای برای خشونت؛ خشونت واقعی فقط علیه حریفان ضعیف و بی‌دفاع رخ می‌دهد. این الگو از دهه ۱۹۸۰، زمانی که شخصیت بیف در فیلم «بازگشت به آینده» بر اساس او شکل گرفت، قابل ردیابی است.

تهدید ترامپ علیه کشورهای قوی نمایشی است

بررسی دو مجموعه داده از استفاده واقعی و تهدیدهای ترامپ در دو دوره ریاست‌جمهوری، سه نتیجه اصلی را نشان می‌دهد: اول، او زمانی تهدیدها را عملی می‌کند که به تحریک مشخصی مرتبط باشند و ریسک تشدید کم باشد؛ دوم، تهدیدها علیه کشورهای دارای تسلیحات هسته‌ای یا متعارف قوی عمدتاً جنبه نمایشی دارند و اجرا نمی‌شوند؛ سوم، تهدیدهای افراطی و نمایشی بیشتر برای ارسال پیام سیاسی هستند تا مقدمه عملیات نظامی. ایده درگیری در عملیات نظامی طولانی‌مدت یا پرریسک برای او غیرقابل‌قبول به نظر می‌رسد.

داده‌ها نشان می‌دهند که ترامپ با احتیاط از تهدیدات بزرگ و استفاده محدود از خشونت بهره می‌برد. او سیاست خارجی را به یک نمایش سیاسی تبدیل کرده، تهدیدهایی که هم برای پایگاه داخلی و چرخه رسانه‌ای و هم برای حریفان خارجی طراحی شده‌اند. این رویکرد، ریاست‌جمهوری آمریکا را به تریبون یک قلدر تبدیل کرده است. در دوره دوم، فاصله قابل‌توجه و قابل‌پیش‌بینی بین سخنرانی‌های او و اقدامات نظامی آمریکا وجود خواهد داشت که برای بازیگران جهانی، شناخت الگوهای گذشته او حیاتی است.

تهدیدهایی که به اجرا درآمدند

مواردی که ترامپ تهدیدهایش را اجرا کرده، سه ویژگی مشترک دارند: تحریک اخیر و مشخص، هدف نظامی محدود و مشخص، و ریسک کم تشدید جنگ. برای مثال، تهدیدها علیه رژیم بشار اسد در سوریه پس از حملات شیمیایی ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ با حملات موشکی و هوایی همراه شد. در سومالی و یمن طی دوره دوم، حملات هوایی پس از حملات یا تهدیدهای فوری القاعده و داعش انجام شد، با اهداف محدود مانند سرکردگان یا سایت‌های تسلیحاتی، نه تغییر رژیم یا جنگ گسترده.

این الگو نشان می‌دهد استفاده او از نیروی نظامی تاکتیکی و نه استراتژیک است. او درگیری‌های محدود با اهداف قابل‌دستیابی را ترجیح می‌دهد و از برتری آمریکا علیه دشمنانی که نمی‌توانند تلافی کنند، برای نمایش قدرت استفاده می‌کند، بدون درگیری طولانی‌مدت.

نمایش قلدرمآبانه

در دوره اول، تهدیدهای بزرگ او، مانند قول «آتش و خشم» علیه کره شمالی یا نابودی کامل آن در سازمان ملل، هیچ‌گاه به اقدام نظامی منجر نشد. این اظهارات شوک‌آور بودند، اما نمایشی بودند و پس از آن به دیپلماسی با کیم جونگ اون منجر شد. تهدیدهای مکرر «پیامدهای شدید» علیه برنامه هسته‌ای ایران نیز به حملات مستقیم منجر نشد و فقط با تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک پاسخ داده شد. حتی حمله به تأسیسات آرامکو عربستان در ۲۰۱۹ که به ایران منتسب شد، بی‌پاسخ ماند.

این موارد منطق قلدر را نشان می‌دهد: ترامپ برای تثبیت برتری یا بازدارندگی هر چیزی می‌گفت، اما وقتی عواقب جنگ بزرگ، به‌ویژه با قدرت‌های هسته‌ای یا نزدیک به هسته‌ای، مطرح بود، از عمل خودداری می‌کرد. تهدیدهای افراطی مانند نابودی افغانستان یا بزرگ‌نمایی دکمه هسته‌ای، ابزار جنگ روانی و نمایش سیاسی بودند، نه برنامه‌های نظامی جدی.

چالش با قلدر

این تحلیل، تصویر عجولانه ترامپ به‌عنوان یک «دیوانه» در روابط بین‌الملل را به چالش می‌کشد. او محتاط، محاسبه‌گر و از ریسک‌گریز است، هرچند به افراط‌های کلامی تمایل دارد. سیاست خارجی او بخشی از یک استراتژی نمایشی برای مخاطبان داخلی و جهانی بود. با بازگشت او به کاخ سفید، شناخت این الگوها مهم است: در صورت تحریک امن، اقدام می‌کند؛ با قدرت‌های قوی یا نتایج نامطمئن، احتمالاً دست به کار نمی‌شود؛ و وقتی دوربین‌ها روشنند، تهدیدها بیشتر جنبه سیاسی دارند تا نظامی.

نشان دادن ضعف باعث حمله می‌شود

اهداف تهدیدهای او باید این پویایی را درک کنند. نشان دادن ضعف، حمله را دعوت می‌کند؛ گرینلند با ۶۰ هزار نفر و بدون ارتش ضعیف است، اما با حمایت دانمارک و اتحادیه اروپا، می‌تواند قلدر را بترساند. در کل، حملات علیه ایران، دانمارک یا مکزیک بعید به نظر می‌رسد، اما گروه‌های تروریستی محلی در یمن و سومالی باید منتظر حملات موشکی متناسب با چرخه سیاسی آمریکا باشند. قلدرها برای مخاطب اجرا می‌کنند، اما وقتی به چالش کشیده شوند، عقب‌نشینی می‌کنند./فارس

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت