اسناد پاناما چطور شکل گرفت؟/ «اوراق پاناما» عملیات پیچیده اطلاعاتی پوتین است!/ برنده بازی افشاگری چه کسی است؟
کلیفورد گَدی: «عملیات اوراق پاناما» باید کار سرویس اطلاعات مالی روسیه RFM باشد که اهداف متعدد را دنبال میکند.
کلیفورد گدی، روسیهشناس برجسته آمریکایی و محقق بلندپایه مؤسسه بروکینگز، در وبلاگ مؤسسه فوق یادداشتی حیرتانگیز منتشر کرده با عنوان: آیا واقعاً روسها در پس «اوراق پاناما» هستند؟ کلیفورد گَدی، که مؤلف کتابهای متعدد درباره روسیه کنونی و پوتین است، مینویسد: سابقه درز «اوراق پاناما» به اوائل سال ۲۰۱۵، یعنی بیش از یک سال پیش، میرسد که فردی ناشناس ایمیلی به روزنامه آلمانی زوددویچه زایتونگ ارسال کرد و اعلام کرد ۱۱٫۵ میلیون برگ سند از یک مؤسسه حقوقی پانامایی درباره کمپانیهای برونمرزی (آفشور) و صوری در اختیار دارد و میتواند به آنها بدهد. روزنامه فوق پذیرفت. اسناد در اختیار روزنامه قرار گرفت و حدود ۴۰۰ ژورنالیست از ۸۰ کشور جهان در قالب تیم موسوم به «کنسرسیوم بینالمللی ژورنالیستهای جستجوگر» ICIJ یک سال به تنظیم این اسناد پرداختند. سپس، آنان در اقدامی هماهنگ اولین یافتههای خود را به شکلی کم و بیش یکسان در رسانههای مختلف عرضه کردند و از افشای فساد مالی و پولشویی و اختفای پول از سوی حدود ۱۴۰ تن از سران جهان سخن گفتند. در بیشتر رسانهها ولادیمیر پوتین در رأس خبرها جای گرفت. ولی در واقع نام پوتین میتواند پوششی باشد برای استتار داستانی بسیار بزرگتر و بغرنجتر. کلیفورد گدی میافزاید: برغم تیترهای جنجالی، در «اوراق پاناما» هیچ مدرکی دال بر مشارکت مستقیم پوتین در عملیات پنهان مالی در دست نیست. تنها اسنادی موجود است که نشان میدهد بعضی از «دوستان» پوتین در مجموع حداکثر دو میلیارد دلار از طریق کمپانیهای صوری مستقر در پاناما پول مبادله کردهاند. این اسناد چیز جدیدی را درباره پوتین افشاء نمیکند. در ده سال اخیر شایعاتی وجود داشت که ثروت شخصی پوتین را ۲۰ میلیارد دلار تخمین میزد. این رقم بعدها به ۴۰ و ۷۰ و ۱۰۰ میلیارد دلار و حتی بیشتر افزایش یافت. اکنون، آنچه به دست آمده تنها حدود دو میلیارد دلار است که «شاید» به یک دوست پوتین تعلق داشته باشد. وقتی انسان از تیترها گذر میکند و در متن مُداقه میکند داستان واژگون میشود. «یک دوست پوتین» با کمپانیهایی مرتبط است که یکی دو میلیارد دلار را بطور پنهان منتقل کردهاند. چرا؟ برای اینکه از نظام مالیاتی روسیه فرار کند؟ واقعاً؟ برای اینکه دارایی خود را پنهان کند؟ از چه کسی؟ برای اینکارها نیاز به ثبت کمپانیهای صوری نبود. برای اینکه تحریمها را دور بزند؟ این دلیل خوبی است ولی به شرط این که این کمپانیها پس از نیمه سال ۲۰۱۴ [پس از شروع تحریمها علیه روسیه] ثبت شده باشند. اینطور است؟ این درز اطلاعات به پوتین آسیب نمیرساند و برعکس به رسواییهای جنجالی در سراسر غرب میانجامد. برنده روسیه است. طبق اصل «چه کسی سود میبرد» باید پرسید چه کسی برنده این درز اطلاعات است؟ اگر روسها برنده هستند، آیا محتمل نیست آنها بنحوی در پس این ماجرا، یا حداقل بخشی از آن، باشند؟ کلیفورد گدی میپرسد این «هکر ناشناس» کیست؟ او میافزاید: تنها چیزی که درباره او میدانیم همان چیزی است که در زوددویچه زایتونگ نوشته شده. بیش از یک سال پیش «منبعی ناشناس» با این روزنامه تماس گرفت و پیشنهاد کرد اسناد مؤسسه حقوقی موساک فونسکا را در اختیار آنان قرار دهد. زمانی که مسئولان روزنامه از انگیزه او جویا شدند در ایمیلش پاسخ داد: «میخواهم این جرایم علنی شود.» کلیفورد گدی میافزاید: ژورنالیستهای دستاندرکار پردازش اسناد پاناما و افکار عمومی چگونه میتوانند به این فرد ناشناس اعتماد کنند و یقین داشته باشند که این اسناد واقعی، کامل و دستکاری نشده است؟ روشن نیست که این «هکر ناشناس» فرد است و چرا اینقدر مطمئن است که میتواند اسناد را آشکار کند بدون این که هویت خودش آشکار شود؟ او به چنان بایگانی چشمگیری از اسناد دسترسی داشته که میتواند دخالت «سرویس اطلاعاتی» در این کار را محتمل کند. قطعاً پتانسیل استفاده از درز این اسناد برای اهداف سیاسی بسیار گسترده است و انتشار آن پیامدهای متعدد دارد؛ ممکن است به سقوط رژیمها بینجامد با نتایجی غیرقابل پیشبینی. این کار آنارشیسم ناب است اگر تصور رود با ایجاد حداکثر بینظمی میتوان مفاسد سیستم را اصلاح کرد. اگر «ما» (در ایالات متحده یا غرب) این اسناد را افشاء کردهایم ظاهراً باید با این انگیزه باشد که خواستهایم پوتین را رسوا کنیم. این بخشی از خیالبافیهایی است که تصور میکند میتوان پوتین را در جنگ خبری شکست دارد. اگر انگیزه این باشد نتیجه حزنآور است زیرا هیچ خسارتی به پوتین وارد نخواهد شد بلکه خسارات متوجه متحدان ایالات متحده است. اگر روسها این کار را کرده باشند، ضرر آن برای اعتبار پوتین یا روسیه بسیار کماهمیت است. در مقابل این ضرر ناچیز، افشاء سیاستمداران فاسد در همه جای جهان، از جمله در «مدل» دمکراسیهای غربی، و در پیامد آن ایجاد بیثباتی در برخی کشورهای غربی سود بزرگی است. حیرانم که آیا به راستی این ماجرا دام نبوده است؟ آیا روسها طعمهای پرتاب نکردند تا ایالات متحده آمریکا به سرعت آن را ببلعد؟ «اوراق پاناما» برای پوتین خسارتی ندارد ولی برای ثبات غرب تأثیرات منفی دارد. کلیفورد گدی احتمال میدهد عملیات هک «اوراق پاناما» را «سرویس خدمات نظارت مالی روسیه» RFM انجام داده باشد. این سرویس اطلاعاتی را پوتین تأسیس کرده و تنها به او پاسخگو است. سرویس اطلاعاتی فوق در روسیه قانونی است و بعنوان قدرتمندترین سرویس اطلاعاتی جهان در نوع خود شناخته میشود. این سرویس نظارت بر کلیه عملیات پولشویی و مراکز برونمرزی و مسائل مالی مرتبط با روسیه و شهروندان روسیه را بطور انحصاری در دست دارد. عملیاتی در قدوقواره «اوراق پاناما» از عهده این سرویس اطلاعاتی مالی برمیآید. روسها بهتر از هر کس دیگر توانایی و تجهیزات لازم را برای هک کردن اطلاعات فوق داشتهاند. «اوراق پاناما» اسرار روسیه را افشاء نمیکند بلکه تنها شایعاتی کماهمیت و غیرمستند به شایعات موجود درباره ثروت شخصی پوتین میافزاید تا هرگونه سوءظن را درباره نقش روسها در این عملیات مرتفع کند. کلیفورد گدی میافزاید: همانطور که تاکنون عده زیاد متوجه شدهاند در «اوراق پاناما» نامی از آمریکائیان نیست. البته ممکن است گروه روزنامهنگاران متولی پردازش اسناد این اطلاعات را فاش نکرده باشند زیرا از سوی آمریکائیان تغذیه مالی میشوند. ولی فرض کنیم که در اسناد فوق واقعاً نامی از آمریکائیان نیست. بدون تردید افراد و کمپانیهای آمریکایی زیادی با موساک فونسکا طرف معامله بودهاند و معنی نمیدهد که در میان ۱۱٫۵ میلیون سند آمریکائیان بکلی غایب باشند. اگر اینطور باشد، حدس میزنم کسی اسناد آمریکائیان را، قبل از این که در اختیار روزنامه آلمانی قرار بگیرد، حذف کرده است. این «کس»، طبق فرضیه من، باید روسها باشند و به گمان من فقدان اطلاعات مجرمانه درباره آمریکاییها یکی از قرائن مهمی است که هدف واقعی این درز را نشان میدهد. بعبارت دیگر، «اوراق پاناما» متضمن فعالیتهای مجرمانه است که اگر در اختیار دستگاه قضایی قرار گیرد میتواند به پیگرد افراد و کمپانیها بینجامد. حفظ اسناد مربوط به آمریکائیان میتواند سلاحی باشد در دست روسها برای تهدید و باجگیری؛ سلاحی که باید پنهان نگه داشته شود. یکی از اهداف عملیات «اوراق پاناما» میتواند این پیام به آمریکائیان و سایر رهبران سیاسی غرب باشد که «ما درباره عملیات نادرست مالی شما اطلاعات داریم و خودتان نیز میدانید که این اطلاعات در اختیار ماست. ما میتوانیم این اطلاعات را سری نگه داریم مشروط بر این که با ما همکاری کنید.» بعبارت دیگر، افرادی که نام آنها در «اوراق پاناما» منتشر شده «اهداف» سرویس اطلاعاتی روسیه نیستند بلکه کسانی «هدف»اند که اسنادشان در «اوراق پاناما» بوده ولی در اختیار تیم روزنامهنگاران متولی اسناد قرار نگرفته و انتشار نخواهد یافت. کلیفورد گدی نتیجه میگیرد: اگر روسها در پس ماجرای «اوراق پاناما» باشند دو چیز روشن است: اول، این عملیات را سرویس آر. اف. ام. RFM انجام داده یعنی شخص پوتین آن را هدایت کرده است. دوم، هدف نهایی شانتاژ و باجگیری است. این بدان معناست که داستان واقعی در اسنادی نهفته است که فاش نمیشوند نه در آنها که فاش میشوند. باید اسنادی را محرمانه و محفوظ نگه داشت تا بتوان هدفهای مورد نظر را اداره و کنترل کرد. پوتین تخریبگر نیست، کنترلکننده است.
دیدگاه تان را بنویسید