ناگفته‌هاي هجرت آیت‌الله بروجردی به قم

کد خبر: 477278

در میان مراجع و علمایی که آن سال‌ها در ایران ساکن بودند، بروجردی تنها شخصیتی بود که با مرجع مطلق وقت شیعه، آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، تقریبا هم‌طبقه و همسنگ محسوب می‌شد

شرق: اواخر پاییز سال ١٣٢٣ش بود که آیت‌الله‌العظمی حاج‌آقا حسین بروجردی به سبب کسالت از بروجرد به تهران منتقل و در بیمارستان فیروزآبادی بستری شد. در میان مراجع و علمایی که آن سال‌ها در ایران ساکن بودند، بروجردی تنها شخصیتی بود که با مرجع مطلق وقت شیعه، آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، تقریبا هم‌طبقه و همسنگ محسوب می‌شد. هر دو فقیه از شاگردان برجسته آخوند خراسانی بودند. حاشیه‌ دقیق بروجردی بر کتاب «عروه‌الوثقی» آیت‌الله‌العظمی سید محمدکاظم یزدی که ظاهرا پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی حائری در اواخر سال ١٣٥٥ق منتشر شد توجه مراجع و بزرگان حوزه‌های علمیه ایران و عراق را به خود جلب و تدریجا وی را در رده‌ یکی از اطراف وقت شبهه‌ اعلمیت جای داده بود. اگرچه عامه مردم در مرکز، شمال و شرق کشور هنوز بروجردی را به درستی نمی‌شناختند، اما بسیاری از علما و فضلا، دیگر با نام وی آشنا بودند. چنین نوشته‌اند که برخی طلاب سخت‌کوش حوزه‌ علمیه‌ قم حتی تابستا‌ن‌های سال‌های ١٣٢٠ تا ١٣٢٣ را به بروجرد رفتند و نزد بروجردی شاگردی کردند. آیات‌ مرتضی مطهری، حسینعلی منتظری و احمد آذری‌قمی از جمله‌ این افراد بودند. حضور آیت‌الله‌العظمی بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، محافل علمی و سیاسی پایتخت را تحت‌تأثیر قرار داد و نه تنها بسیاری از علما و فضلای مقیم تهران و قم، بلکه رجال سیاسی و شخص محمدرضا شاه به دیدارش شتافتند. پاره‌ای علما و فضلای حوزه علمیه‌ قم نیز که نگران آینده این حوزه بودند، در سایه تحولات جدید به این فکر افتادند که شاید استقرار بروجردی در قم بتواند از سقوط آن جلوگیری و حیاتی تازه به آن تزریق کند.
نقش امام خمینی)ره(
استقرار آیت‌الله‌العظمی بروجردی در قم و تصدی زعامت حوزه علمیه آن شهر می‌توانست دو تحول مهم را در پی داشته باشد. تحول اول، اتحاد مراجع و روحانیت قم و بلکه مجموعه شهرهای ایران حول محور آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود. در سال ١٣٢٣ش بروجردی هم به لحاظ فقهی یکی از اطراف مسلم شبهه اعلمیت بود و هم به لحاظ سن و طبقه بر اقران علمی خود در سراسر ایران تقدم داشت. جمع این دو شرط مهم، بروجردی را در جایگاهی قرار داده بود که جمع کثیری از مراجع، علما و فضلای وقت در قم و دیگر شهرهای ایران، صلاحیت وی را برای زعامت دینی کشور قبول داشتند. تحول دوم، سرازیرشدن مجدد بخش مهمی از سیل وجوهات شرعی به سمت قم بود. استقرار بروجردی در قم می‌توانست بسیاری از بازاریان متشرع تهران، قم و دیگر شهرهای ایران را ترغیب کند تا از ین پس وجوهات شرعی خود را به جای نجف برای قم ارسال کنند. وجوهات شرعی بزرگ‌ترین نیاز آن روز حوزه علمیه قم و در حکم شریان حیاتی آن بود. اگر بروجردی در قم مستقر و مشکل شهریه فضلا و طلاب حل می‌شد، حوزه دوباره جان می‌گرفت و از خطر نابودی نجات می‌یافت.
امام خمینی را از جمله فضلای آن روزگار خواندند که برای هجرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم تلاش فراوانی به عمل آورد. امام خمینی خود نیز در بیمارستان فیروزآبادی به دیدار آیت‌الله‌العظمی بروجردی رفت و استقرار نامبرده را در قم تقاضا کرد. وی همچنین طومارهای متعددی را با امضای علمای قم خطاب به آیت‌الله‌العظمی بروجردی تهیه کرد که استقرار وی را در قم خواستار شده بود. همسر امام‌خمینی نقل کرده است که وی افزون بر اینها، ده‌ها نامه نیز برای علمای بزرگ بلاد ارسال کرد تا آنها هم به طرق مقتضی از آیت‌الله‌العظمی بروجردی استقرار در قم را خواستار شوند.
حمایت آیت‌الله‌العظمی صدر
همراهی آقا سید صدرالدین با اندیشه استقرار آیت‌الله‌العظمی بروجردی در قم برای تصدی زعامت حوزه علمیه این شهر، البته تنها به جلب موافقت مراجع ثلاث محدود نشد. از خاطرات آیت‌الله‌العظمی زنجانی و آیت‌الله سید مرتضی مبرقعی فقیه چنین بر می‌آید که مخالفان اولیه آوردن بروجردی به قم، محدود به آیت‌الله‌العظمی حجت نبودند. به نوشته زنجانی، این آقا سید صدرالدین بود که «آقایان دیگر را در این جهت همراه کرد». همچنین از گفته‌های برخی آگاهان چنین برداشت می‌شود که آقا سید صدرالدین افزون بر نامه مشترکی که به اتفاق دیگر مراجع ثلاث برای آیت‌الله‌العظمی بروجردی فرستاد، خود نیز گویا با ارسال نامه‌ای جداگانه، بر دعوت از آن فقیه بزرگ برای آمدن به قم و تصدی زعامت حوزه علمیه این شهر تأکید مجدد کرد. ارسال نماینده و پیام شفاهی راه‌های دیگری بود که آقا سید صدرالدین به‌واسطه آنها آیت‌الله‌العظمی بروجردی را بر هجرت به قم تشویق کرد. از جمله فضلای ارشد قم که بالاتفاق به بیمارستان فیروزآبادی رفتند و در دیداری مشترک آیت‌الله‌العظمی بروجردی را برای هجرت به قم و تصدی زعامت حوزه علمیه این شهر ترغیب کردند، آیات‌الله سلطانی و صدوقی بودند. دیدار داماد ارشد رئیس وقت حوزه علمیه قم و نیز مقسم شهریه و بلکه مسئول دفتر وی با آیت‌الله‌العظمی بروجردی و دعوت آن دو از ایشان برای آمدن به قم، طبیعتا بار سیاسی و پیام دوستی آشکاری داشت. به اعتقاد برخی آگاهان این آقا سید صدرالدین بود که سلطانی و صدوقی را برای دیدار بروجردی به بیمارستان فیروزآبادی فرستاد تا مجددا به نمایندگی از وی آن فقیه عالی‌مقام را برای هجرت به قم دعوت کنند.
آیت‌الله‌العظمی بروجردی عصر روز پنجشنبه مورخ ٢٦ محرم سال ١٣٦٤ق معادل با ٢١دی سال ١٣٢٣ش، در میان استقبال باشکوه مراجع ثلاث، علما، فضلا، طلاب و مردم، از شهر ری وارد شهر قم شد . به نوشته آیت‌الله‌العظمی زنجانی، آیت‌الله‌العظمی شیخ مرتضی حائری یزدی پسر ارشد حاج شیخ که از فضلای ارشد آن روزگار بود، گویا در حرکتی نمادین، همراه بروجردی در اتومبیل نشست و وی را از شاه عبدالعظیم تا قم همراهی کرد. از خاطرات آیت‌الله صدوقی چنین برداشت می‌شود که گویا نامبرده و آیت‌الله سلطانی نیز آیت‌الله‌العظمی بروجردی را در سفر تهران به قم همراهی می‌کرده‌اند. آن‌طور که پاره‌ای محققان نوشته‌اند، جمعیت انبوه استقبال‌کنندگان، شامل علما، فضلا، طلاب، تجار، بازاریان و طبقات مختلف مردم، با صدها اتوبوس و سواری، تا روستای علی‌آباد واقع در ١٠ فرسخی جاده قدیم قم-تهران، و برخی حتی تا خود تهران، به استقبال رفته بودند. آقا سید صدرالدین نیز در خوشامدگویی به بروجردی سنگ تمام گذاشت. اصحاب و شاگردان وی در ایستگاه‌های متعددی در طول جاده قم - تهران مستقر شدند تا به بروجردی خیرمقدم بگویند. مراجع ثلاث و دیگر بزرگان قم در منطقه سالاریه به استقبال رفتند. معدودی محققان، حتی آقا سید صدرالدین را از جمله بزرگانی شمردند که برای استقبال از بروجردی به شاه عبدالعظیم رفته بودند. اما روایت اخیر به نظر می‌رسد که دقیق نیست و هیچ شاهد و مستندی آن را تأیید نکرده است. عمده محققان متفقا چنین نوشتند که آقا سید صدرالدین در همان بدو ورود بروجردی به قم، محل اقامه نماز جماعت خود را در صحن بزرگ حرم مطهر حضرت معصومه (س)، بزرگ‌منشانه به وی واگذار کرد و برای همیشه از مسئولیت زعامت حوزه علمیه این شهر کنار کشید. این محل همان‌جایی بود که آیت‌الله‌العظمی حائری نیز نماز جماعت خویش را آنجا اقامه می‌کرد و از مهم‌ترین نشانه‌های زعامت و مرجعیت در نگاه آن روزگار روحانیت و مردم محسوب می‌شد. گفته شد که آقا سید صدرالدین در مجالسی که به افتخار ورود بروجردی در قم برگزار می‌شد، نه تنها شخصا حاضر شد، بلکه از موضع میزبان، با منتهای فروتنی کنار درب به میهمانان خوشامد می‏گفت. همچنین گفته شد آقا سید صدرالدین حتی چند روزی را در ٦٥ سالگی، همراه برخی عالمان جوان‌تر از جمله آیت‌الله‌العظمی سید محمدتقی خوانساری، به منظور تثبیت زعامت و مرجعیت آیت‌الله‌العظمی بروجردی، دروس خود را تعطیل و پای درس وی حضور پیدا کرد. اما بروجردی ادامه این رفتار متواضعانه را اجازه نداد و تقاضا کرد که آقایان درس‌های خود را بازگشایی و تدریس کنند. همچنین نقل شد که «اظهار علاقه و محبت» آقا سید صدرالدین به آیت‌الله‌العظمی بروجردی و «کرنش» ایشان در مقابل «عظمت و بزرگواری» زعیم جدید حوزه علمیه قم چنان شدید بود که «در مجلس روضه آن مرحوم که در ایام فاطمیه برگزار می‌شد، کنار می‌نشست و هنگام ورود طلاب و فضلا برمی‌خاست و به آنها خوشامد می‌گفت».
نقش واقعی آیت‌الله‌العظمی صدر
عمده بزرگان وقت و اغلب محققان تاریخ معاصر روحانیت ایران اتفاق‌نظر دارند که آقا سید صدرالدین، با هجرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم و تصدی مسئولیت زعامت حوزه علمیه این شهر، منتهای همراهی و همدلی را به عمل آورد. آقا سید صدرالدین به تعبیر آیت‌الله‌العظمی زنجانی نه تنها «همه جور خضوع در برابر ایشان داشت»، بلکه به تعبیر برخی دیگر از بزرگان، در این خضوع نیز بی‌مبالغه بر تمامی اقران خود پیشی گرفت. این سخن امام موسی صدر کاملا دقیق، منصفانه و مورد قبول محققان تاریخ معاصر روحانیت ایران است که اگر همراهی، همدلی و حمایت خاص آقا سید صدرالدین نبود، زعامت و مرجعیت مطلق بروجردی در قم پا نمی‌گرفت و چه بسا حتی خود بروجردی تقاضای علما و فضلا مبنی بر هجرت به این شهر را نمی‌پذیرفت. با این همه سؤالی وجود دارد که پاسخ آن هنوز مبهم و محل اختلاف آگاهان و محققان است: آقا سید صدرالدین در اصل طراحی راهکار هجرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم چه نقشی داشت؟
برخی آگاهان و محققان اعتقاد دارند که آقا سیدصدرالدین در اصل طراحی راهکار آوردن آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم نقشی نداشت و در برابر عملی انجام‌شده قرار گرفت. بدین‌معنا که آقا سید صدرالدین پس از بستری‌شدن بروجردی در بیمارستان فیروزآبادی، ناگهان با مطالبه علما، فضلا، تجار و بازاریان قم و تهران مواجه شد که هجرت این فقیه عالی‌مقام به قم و انتقال زعامت حوزه علمیه به وی را تقاضا می‌کردند. بنابراین اخلاق‌مدارانه، چه بسا بدون آنکه حتی نظری مثبت یا منفی نسبت به این تدبیر داشته باشد، با آن موافقت کرد. بسیاری از محققان طرفدار این نظریه هستند. به نظر می‌رسد دو نفر از دامادهای آقا سید صدرالدین نیز، آیت‌الله‌العظمی سلطانی و آیت‌الله دکتر علی‌اکبر صادقی، این نظریه را تأیید می‌کنند. سلطانی ظاهرا پیام علما و بازاریان تهران را به آقا سیدصدرالدین، نقطه آغاز نقش‌آفرینی وی در روند هجرت بروجردی به قم می‌دانست. صادقی نیز چنین باور داشت که «آمدن آقای بروجردی به قم، بیشتر به وسیله همان فضلای قم، خصوصا حاج‌آقا روح‌الله خمینی و اشخاصی از این قبیل، صورت گرفت و از ایشان دعوت شد. اما وقتی ایشان تشریف آوردند به قم تشریف آوردند، آقای صدر از همه همگنان خود بیشتر قدوم ایشان را محترم شمرد و همه آن چیزهایی را که برای اداره یک حوزه آن زمانی لازم بود، در اختیار ایشان گذاشت».
اما پاره‌ای آگاهان و محققان نظر دیگری دارند. آنها معتقدند آقا سید صدرالدین، اساسا خودش مبتکر راهکار آوردن آیت‌الله‌العظمی بروجردی به قم و انتقال زعامت حوزه علمیه قم به ایشان بود. آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی و در مرتبه بعد آگاهانی چون آیات‌الله سید مرتضی مبرقع فقیه، ابراهیم رمضانی فردویی و محمد واعظی‌زاده خراسانی، کم‌وبیش از طرفداران این نظریه هستند. در میان فرزندان و نوادگان آقا سیدصدرالدین نیز حاج سیدعلی صدر، دکتر صادق طباطبایی، دکتر سیدکاظم صدر و بانو دکتر فاطمه طباطبایی، این نظریه را صریحا یا تلویحا تأیید و بعضا شواهدی را هم ذکر کرده‌اند. به تصریح زنجانی، این آقا سیدصدرالدین بود که «تلاش کرد و آقای بروجردی را آورد و آقایان دیگر را در این جهت همراه کرد. وضع حوزه قم به گونه‌ای شده بود که رو به سقوط بود. آقای صدر نگران بود مبادا زحمات علما در تأسیس و بقای حوزه قم، از بین برود. ایشان آدم مدبری بود و اینکه به ذهنش آمد که آقای بروجردی را به قم بیاورد، نشانه تدبیر فوق‌العاده ایشان است». بر اساس نظریه دوم، تمام تلاش‌هایی که امام خمینی و برخی دیگر از علما و فضلای ارشد قم برای آوردن آیت‌الله‌العظمی بروجردی به عمل آوردند، به نظر می‌رسد با هدایت و اشاره آقا سیدصدرالدین صورت گرفته است. از حاج سید علی صدر فرزند آقا سید صدرالدین نقل شده است که در مجلس پدرم حاضر و شخصا شاهد بودم وقتی‌که «حاج‌آقا روح‌الله خودمان را که البته امروز امام خمینی می‌خوانیم، به اتفاق آقای آقا شیخ مرتضی حائری، به خانه می‌خواهند، می‌گویند آقایی هست به نام «بروجردی» که از بروجرد آمده و فعلا در بیمارستان فیروزآبادی بستری است. ایشان گوهر تابناکی است. بروید و از ایشان دعوت کنید که بعد از رفع کسالت به قم بیایند و در قم مستقر شوند».
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت