ادامه در مسقط / تاکتیک ایران در برابر «بازی سرزنش» ترامپ
علیرغم مواضع مذبذب آمریکاییها درباره مذاکرات با ایران در یک هفته اخیر اما مذاکرات تنها به موضوع به هستهای محدود شد و قرار است از چهارشنبه مذاکرات فنی در عمان آغاز شود

علیرغم مواضع مذبذب آمریکاییها درباره مذاکرات با ایران در یک هفته اخیر اما مذاکرات تنها به موضوع به هستهای محدود شد و قرار است از چهارشنبه مذاکرات فنی در عمان آغاز شود
دومین دور از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده آمریکا، روز شنبه از ساعت ۱۴ در رم برگزار شد و پس از حدود چهار ساعت رایزنی در یکی از اماکن دیپلماتیک عمان، با پایان رسمی همراه بود. آنطور که اعلام شده این گفتوگوها که با میانجیگری فعال عمان انجام شد، در فضایی «سازنده» و به گفته منابع ایرانی و عمانی، «رو به جلو» پیش رفت.
براساس گزارش خبرنگار صداوسیما، فضای کلی مذاکرات سازنده بوده و به همین دلیل، پیشبینی میشود دور سوم مذاکرات نیز در روز شنبه آینده برگزار شود. طبق اظهارات سید عباس عراقچی، پیش از آن نیز قرار است گفتوگوهایی در سطح کارشناسان از چهارشنبه جاری آغاز شود.
اعتمادسازی متقابل درباره برنامه هستهای و رفع تحریمها
به گفته عراقچی، موضوع مذاکرات صرفا پیرامون اعتمادسازی درباره برنامه هستهای ایران در مقابل لغو تحریمها بوده و غیر از این، مسألهای در دستور کار ایران قرار ندارد. او تأکید کرد که طرف آمریکایی تاکنون این چارچوب را رعایت کرده است.
سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز با اشاره به فضای مفید و مثبت مذاکرات، تأکید کرد که گفتوگوها در چارچوب غیرمستقیم با وساطت عمان انجام شده و ادامه آن به روزهای آینده موکول شده است. همزمان، وزیر امور خارجه ایران هشدار داد که «نه دلیلی برای خوشبینی زیاد است و نه دلیلی برای بدبینی زیاد» و تأکید کرد باید همچنان با احتیاط به مسیر پیش رو نگاه کرد.
موضع عمان و برداشت رسانههای بینالمللی
وزارت خارجه عمان نیز با انتشار بیانیهای رسمی، از موافقت ایران و آمریکا برای «ورود به مرحله بعدی گفتوگوها» خبر داد؛ مرحلهای که هدف نهایی آن «امضای توافقی منصفانه در موضوع هستهای» عنوان شده است.
در این بیانیه آمده است که هدف این گفتوگوها «رسیدن به توافقی عادلانه، پایدار و الزامآور» است که «تضمین کند ایران بهطور کامل عاری از سلاحهای هستهای و تحریمها باشد»، درعینحال که «توانایی توسعه انرژی صلحآمیز هستهای خود را حفظ کند.»
وزارت خارجه عمان تأکید کرده است: «تنها از طریق گفتوگو و ارتباط شفاف است که میتوان به توافقی معتبر و تفاهمی مشترک برای منافع همه طرفهای منطقهای و بینالمللی دست یافت.»
براساس اعلام این بیانیه، دور بعدی مذاکرات طی روزهای آینده در مسقط برگزار خواهد شد.
در همین حال، شبکه راشاتودی نیز گزارش داد که مواضع نماینده ویژه آمریکا، استیو ویتکاف، در این دور از گفتوگوها «واقعبینانه» بوده و تیم آمریکایی از اتخاذ مواضع سختگیرانه پرهیز کرده است.
با پایان دور دوم گفتوگوها و بازگشت هیأت ایرانی به تهران، به نظر میرسد دو طرف با دقت و احتیاط در حال سنجش فضا برای ورود به مرحلهای تعیینکننده هستند. ادامه مذاکرات در سطح کارشناسی و سپس در سطح عالی در روز شنبه آینده، میتواند بستر را برای گامهای جدیتر فراهم سازد؛ البته همچنان در سایهای از احتیاط و بیاعتمادی متقابل که تنها با نتایج عملی قابل رفع خواهد بود.
رافائل گروسی هم بود!
در آستانه برگزاری دور دوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده در رم، حضور رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در پایتخت ایتالیا توجه بسیاری را به خود جلب کرد. این همزمانی، نهتنها تصادفی نیست، بلکه حامل پیامها و نشانههایی است که میتواند بر روند گفتوگوها و جهتگیری آینده آن تأثیرگذار باشد. بهویژه آنکه گروسی پیشتر تصریح کرده بود که هرگونه توافق هستهای بدون در نظر گرفتن نقش و ارزیابی آژانس، صرفا روی کاغذ باقی میماند.
حضور گروسی در مقام مدیرکل آژانس در رم همزمان با مذاکرات ایران و آمریکا میتواند به منزله تأکید مجدد بر این نکته باشد که هر توافق احتمالی، خواه در قالب یک تفاهم محدود یا گامهای تدریجی، باید با هماهنگی و در چارچوب نظارت آژانس باشد.
حضور گروسی در رم میتواند حامل پیام روشنی برای دو طرف باشد: بدون در نظر گرفتن نقش نهاد ناظر بینالمللی، هرگونه تفاهم دوجانبه میان تهران و واشنگتن، فاقد پشتوانه فنی و اجرایی خواهد بود. گروسی با اظهارات پیشین خود مبنی بر اینکه «هر توافقی بدون نظر آژانس صرفا یک کاغذ است»، اکنون در حال ترجمه همان هشدار به زبان دیپلماتیک و عملی است. این موضعگیری بهویژه در شرایطی اهمیت دارد که برخی ناظران نسبت به احتمال شکلگیری یک توافق سیاسی موقت، بدون طی کردن کامل مسیرهای فنی و قانونی، هشدار داده بودند.
یکی دیگر از اهداف محتمل حضور گروسی، جلوگیری از تضعیف نقش نهادهای چندجانبه و رسمی در پروندههای حساس بینالمللی است.
او به دنبال آن است که این پیام را منتقل کند که حتی در شرایطی که توافقها به صورت غیررسمی یا خارج از سازوکارهای رسمی پیش میروند، نمیتوان نهادهای تخصصی مانند آژانس را از معادله حذف کرد. در واقع، حضور وی در رم تلاشی است برای بازگرداندن فرآیند به ریل همکاریهای نهادینه شده و چندجانبه، بهویژه در دورهای که بیاعتمادی میان ایران و غرب بالاست.
گروسی همچنین در حال ارسال پیام به دیگر بازیگران جهانی، از جمله اعضای شورای حکام و طرفهای برجام است.
او به آنان اطمینان میدهد که آژانس، حتی در شرایط مذاکرات غیررسمی، از روند امور غافل نیست و برای حفظ شفافیت، اعتبار و نظارت مستمر بر برنامه هستهای ایران، حضوری فعال خواهد داشت. این موضوع بهویژه برای کشورهای اروپایی که نسبت به شفافیت فعالیتهای هستهای ایران حساسیت دارند، حائز اهمیت است.
در نهایت باید گفت که حضور همزمان رافائل گروسی با مذاکرات ایران و آمریکا در رم، نهتنها جنبه نمادین دارد، بلکه بخشی از یک مداخله هوشمندانه برای حفظ نقش آژانس در پرونده هستهای ایران است. او با این اقدام، تلاش میکند جایگاه آژانس را بهعنوان بازیگر تثبیت کرده و از تبدیل شدن مذاکرات به یک فرآیند سیاسی صرف، بدون ضمانتهای فنی و حقوقی جلوگیری کند. این حضور میتواند مسیر مذاکرات را شفافتر کرده و از شکلگیری توافقهای مبهم یا ناپایدار جلوگیری کند.
نگاه محتاطانه اما امیدوار طرفین
مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده، نقطه عطفی در تلاشهای دیپلماتیک برای رسیدگی به چالشهای مرتبط با برنامه هستهای ایران بهشمار میرود. این گفتوگوها که با هدف بررسی امکان احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) یا دستیابی به توافقی جدید انجام میشود، از سوی هر دو طرف با نگاهی محتاطانه اما امیدوارکننده، قابل قبول ارزیابی شده است.
بااینحال، فضای مذاکرات همچنان تحت تأثیر پیچیدگیهای سیاسی و سوابق تاریخی پرتنش میان دو کشور قرار دارد. اظهارات اولیه مقامات نشاندهنده آن است که هر دو طرف، ضمن تأکید بر منافع ملی خود، به دنبال یافتن راهی برای کاهش اختلافات و ایجاد زمینهای برای پیشرفت هستند.
اما تجربه مذاکرات پیشین بهویژه در مسیر پرپیچوخم احیای برجام، نشان داده که موانع متعددی از جمله بیاعتمادی متقابل و فشارهای سیاسی داخلی و خارجی، میتواند روند گفتوگوها را با چالشهای جدی مواجه کند. با این وجود، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده در تاریخ ۲۵ فروردین و در جریان دیدار با رئیسجمهور السالوادور، با ابراز نگرانی نسبت به نیات ایران، اظهار داشت که تهران ممکن است با هدف «اتلاف وقت» به این مذاکرات وارد شده باشد. این اظهارات که به سرعت در محافل دیپلماتیک بازتاب یافت، بار دیگر سایه «بازی سرزنش» یا همان Blame Game را بر مذاکرات گستراند.
استفاده از این رویکرد در دیپلماسی بهویژه در مذاکرات حساس هستهای، سابقهای طولانی دارد. در گذشته، مذاکرهکنندگان غربی بهویژه ایالات متحده و کشورهای اروپایی، بارها با متهم کردن ایران به تعلل یا عدم تعهد، مسئولیت تأخیر در پیشرفت مذاکرات را به دوش تهران انداختهاند. این در حالی است که ایران نیز متقابلا غرب را به وضع پیششرطهای غیرواقعبینانه و نقض تعهدات پیشین متهم کرده است.
ترکیب تیم مذاکرهکننده ایران
حضور سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به همراه مجید تختروانچی، معاون سیاسی و کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالملل، در مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده در مسقط، نشانهای آشکار از عزم جدی ایران برای پیشبرد گفتوگوهای دیپلماتیک با رویکردی حرفهای و فنی است. همراهی این مقامات ارشد با تیمی از کارشناسان وزارت امور خارجه که پیشتر در مذاکرات منتهی به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) نقشآفرینی کردهاند، بر اهمیت این دور از مذاکرات و اراده تهران برای دستیابی به نتایجی ملموس تأکید دارد.
ترکیب این تیم که از دیپلماتهایی با تجربه و صاحبنظر در حوزههای سیاسی، حقوقی و فنی تشکیل شده، نشاندهنده آمادگی ایران برای ورود به بحثهای پیچیده و چندلایهای است که میتواند مسیر احیای برجام یا تدوین توافقی جدید را هموار سازد. این حضور هدفمند، پیامی روشن به طرفهای مقابل ارسال میکند: ایران نهتنها به مذاکرات بهعنوان فرصتی برای کاهش تنشها نگاه میکند، بلکه مصمم است با تکیه بر دانش و تجربه، منافع ملی خود را در چارچوبی حقوقی و دیپلماتیک تأمین کند.
سید عباس عراقچی که هدایت تیم ایران را بر عهده دارد، یکی از برجستهترین چهرههای دیپلماتیک ایران بهشمار میرود. او با سابقهای زیاد در مذاکرات هستهای بهویژه در نقش مذاکرهکننده ارشد ایران در گفتوگوهای منتهی به برجام و همچنین مذاکرات احیای این توافق در سال ۱۴۰۰، از تسلطی خوب بر جزئیات فنی و سیاسی این پرونده برخوردار است. در کنار او، مجید تختروانچی، با تجربه طولانی در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد و مشارکت فعال در مذاکرات هستهای پیشین، به تیم ایران وزنی سیاسی و بینالمللی میبخشد. تختروانچی که به دلیل درک دقیق از ساختارهای جهانی و مهارت در تعامل با نهادهای بینالمللی شناخته میشود، نقشی مکمل در تقویت موضع ایران ایفا میکند.
از سوی دیگر، کاظم غریبآبادی با تخصص در امور حقوقی و بینالمللی و سابقه حضور در مذاکرات مرتبط با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تضمینکننده دقت و استحکام مواضع حقوقی ایران در این گفتوگوهاست. این ترکیب که تلفیقی از تجربه عملی و دانش آکادمیک را به نمایش میگذارد، نشاندهنده عزم ایران برای مذاکرهای مؤثر و مبتنی بر اصول است.
ترکیب این تیم مذاکراتی، فراتر از نمایش توان دیپلماتیک، پیامی استراتژیک به طرفهای مقابل بهویژه ایالات متحده ارسال میکند. حضور همزمان دیپلماتهایی با سوابق برجسته در حوزههای سیاسی، حقوقی و فنی، حاکی از آن است که ایران نهتنها به دنبال مذاکرهای کلی و نمایشی نیست، بلکه برای ورود به جزئیات پیچیده توافقات احتمالی، از جمله تعهدات هستهای، رژیمهای راستیآزمایی و چارچوبهای رفع تحریمها، آمادگی کامل دارد.
این رویکرد، در تضاد با برخی ادعاهای مطرح شده از سوی مقامات غربی، مانند اظهارات ترامپ مبنی بر احتمال «اتلاف وقت» توسط ایران، نشاندهنده جدیت تهران در پیگیری دیپلماسی بهعنوان مسیری برای حل اختلافات است. بااینحال، موفقیت این مذاکرات نهتنها به توانمندی تیم ایرانی، بلکه به میزان حسن نیت و انعطافپذیری طرف مقابل نیز بستگی دارد. تجربه مذاکرات گذشته نشان داده است که بیاعتمادی متقابل و استفاده از تاکتیکهایی مانند «بازی سرزنش» میتواند پیشرفت گفتوگوها را مختل کند.
وزیر امور خارجه ساعتی پس از پایان دور نخست مذاکرات ایران و آمریکا گفت: «مسلما نه ما و نه طرف مقابل خواهان یک مذاکره بیحاصل، گفتوگو برای گفتوگو، اتلاف وقت و مذاکرات فرسایشی اصلا نیستیم.»
تهران همچنین با درک عمیق از اهمیت ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ که زمان انقضای مفاد کلیدی و کلیت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد است، مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده در مسقط را با جدیت و حساسیت دنبال میکند. البته این تنها ایران نیست که نیمنگاهی به این تاریخ دارد؛ چراکه زمین بازی برای طرف مقابل در صورت عدم حصول توافق جدید برای عبور سالم از این ضربالاجل زمانی، لغزندهتر خواهد بود.
این قطعنامه که توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) را در سطح بینالمللی تثبیت کرد، محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران و تحریمهای تسلیحاتی وضع کرده و با فرا رسیدن اکتبر ۲۰۲۵، بخشهایی از این تعهدات از جمله نظارتهای ویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به صورت خودکار منقضی خواهد شد. برای ایران، این ضربالاجل از منظر دیپلماتیک و استراتژیک حیاتی است، زیرا عدم دستیابی به توافقی پایدار تا آن زمان میتواند به تشدید فشارهای بینالمللی، بازگشت قطعنامههای شورای امنیت که بخشی از آن ذیل فصل هفتم منشور قرار دارند یا حتی اقدامات تقابلی در شورای امنیت منجر شود.
اهمیت این تاریخ برای ایالات متحده و اروپا نیز کمتر نیست. انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ به معنای پایان مکانیسم «اسنپبک» خواهد بود که امکان بازگرداندن فوری تحریمهای سازمان ملل را فراهم میکند و این در حالی است که فعالسازی این مکانیسم نیز میتواند همزمان که فضای دیپلماسی را تیره و تار میکند آنها را در تقابلی پرهزینه با ایران قرار دهد. تهدید خروج ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) همچنان بهعنوان گزینهای استراتژیک روی میز تهران باقی مانده است. البته که خروج یک کشور از این معاهده الزاما به معنای حرکت کردن آن به سمت تسلیحاتی سازی برنامه هستهای خود نیست.
تاکتیک ایران در برابر «بازی سرزنش» ترامپ
اهمیت ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ فراتر از مفاد حقوقی و فنی قطعنامه ۲۲۳۱ است و بهطور مستقیم با پویاییهای ژئوپلیتیک و توازن قدرت در منطقه و جهان پیوند خورده است. برای ایران، دستیابی به توافقی متوازن پیش از این تاریخ، فرصتی برای رفع تحریمهای اقتصادی، تقویت انعطافپذیری دیپلماتیک و تثبیت جایگاه خود بهعنوان بازیگری کلیدی در معادلات منطقهای فراهم میآورد.
مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری مسقط همچنان تحت تأثیر چالشهای ریشهداری قرار دارد که از بیاعتمادی متقابل و تفاوت در اولویتهای طرفین ناشی میشود. اظهارات برخی مقامات غربی مانند ادعای رئیسجمهور ایالات متحده در ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ مبنی بر احتمال «اتلاف وقت» توسط ایران، میتواند نشانهای از تمایل به استفاده از تاکتیک «بازی سرزنش» باشد که در گذشته بارها گفتوگوها را به حاشیه کشانده است.
چنین رویکردی نهتنها با آمادگی آشکار ایران برای مذاکرات جدی ناهمخوان است، بلکه میتواند فضای اعتمادسازی را که عنصر حیاتی برای پیشرفت مذاکرات است با چالش مواجه کند.
نقش روانشناسی سیاسی در روند مذاکرات احتمالی با آمریکا در دوران ترامپ
در آستانه دور جدید مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، پرسشهایی اساسی درباره ماهیت این مذاکرات، چشمانداز دستیابی به توافق و چالشهای پیش رو مطرح شده است.
بر پایه تجربه برخی کارشناسان دیپلماسی، صرف تکیه بر تحلیلهای ساختاری یا حزبی برای درک روند مذاکرات کافی نیست. در بسیاری از موارد، شخصیت و روانشناسی افراد تأثیرگذارتر از مواضع رسمی و گرایشهای حزبی عمل میکند. این گزاره بهویژه در مواجهه با سیاستمداری مانند ترامپ، اهمیتی دوچندان مییابد.
تجربه برجام در دوران اوباما بر اساس منطق دیپلماسی کلاسیک، تعامل گامبهگام و اعتمادسازی نسبی شکل گرفت. اما تجربه دوران ترامپ نشان داد که با تغییر رئیسجمهور، نهتنها تاکتیکها، بلکه کل فلسفه تعامل با ایران دگرگون شد. ترامپ برخلاف اوباما، نه به فرآیند بلکه به محصولی شخصیشده و نمایشی از توافق اهمیت میدهد؛ مفهومی که خود آن را «توافق ترامپی» مینامد.
در سال ۲۰۱۷، گروهی از روانشناسان با انتشار کتابی تحت عنوان The Dangerous Case of Donald Trump به تشریح ابعاد روانی شخصیت ترامپ پرداختند. ویژگیهایی همچون خودشیفتگی، میل شدید به تحسین، رفتارهای ناگهانی، بیثباتی تصمیمگیری، تمایل به اعمال خشونت و بیتوجهی به مشورتهای کارشناسی از جمله موارد برجسته در این ارزیابیها بود. چنین ویژگیهایی میتوانند به شکل مستقیم در روند و کیفیت مذاکرات اثرگذار باشند.
در تجربه تعامل ترامپ با رهبران دیگر کشورها - از جمله دیدار با رهبر کره شمالی - میتوان مشاهده کرد که برای او جنبه نمایشی مذاکرات و تصویرسازی شخصی مهمتر از نتایج ملموس و پایدار است. این موضوع حاکی از نوعی «دیپلماسی خویشمحور» است که در آن، خواستههای روانی فرد مذاکرهکننده بر منافع ساختاری کشور مقدم میشود.
در بررسی نگرش ترامپ نسبت به موضوع هستهای ایران، باید جایگاه ویژه اسرائیل در ذهنیت امنیتی او را مورد توجه قرار داد. برخلاف تصور سنتی از منافع ملی آمریکا، برای ترامپ، اسرائیل نهتنها یک متحد، بلکه بخشی از امنیت ملی آمریکاست. این پیوند فکری موجب شده دغدغه اصلی ترامپ در قبال ایران، امنیت تلآویو باشد، نه لزوما تهدیدی علیه واشنگتن.
در این راستا، هرگونه توافق احتمالی تنها زمانی امکانپذیر خواهد بود که یا محدود به عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد - امری که با مواضع رسمی ایران همراستاست - یا خواستههای اسرائیل از جمله توقف کامل غنیسازی و خروج ایران از منطقه بر آن تحمیل نشود؛ در غیر این صورت، مسیر مذاکرات به بنبست خواهد رسید.
ویژگیهای شخصیتی ترامپ نظیر نادیده گرفتن توافقهای درونسازمانی، تغییر تصمیمها در لحظه و سیاستگذاری از طریق شبکههای اجتماعی، حاکی از نوسانات رفتاری است که میتواند روند مذاکرات را در هر مرحله تحت تأثیر قرار دهد. ازاینرو، انتظار مواضع زیگزاگی و تصمیمات متناقض باید بخشی از واقعبینی در طراحی استراتژی مذاکره باشد.
در شرایطی که نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیم به پیگیری راهحلهای دیپلماتیک گرفته است، اجماع و انسجام داخلی اهمیت بالایی دارد. در تجربه قبلی، نگاههای جناحی در داخل کشور، گاه بر منافع ملی غلبه کرد و موجب تضعیف روند مذاکرات شد. برای جلوگیری از تکرار آن تجربه، ضروری است که گروهها و احزاب داخلی، در این مسیر، تصمیم نظام را اولویت قرار دهند و از آن حمایت کنند.
در نهایت، موفقیت یا شکست مذاکرات آتی تا حد زیادی به درک دقیق از طرف مقابل و همچنین مدیریت صحیح در داخل کشور بستگی دارد. اگر ترامپ همچنان همان سیاستمدار متکی بر غرایز شخصی باقی مانده باشد، مسیر گفتوگو با او نیازمند صبر، خویشتنداری و آمادهسازی کامل برای مواجهه با تصمیمات غیرمنتظره است. درعینحال، اگر در داخل کشور، بر عقلانیت و منافع ملی تأکید شود، میتوان امیدوار بود که حتی در برابر شخصیتی چون ترامپ، دستیابی به یک توافق ممکن شود، توافقی که به نفع ایران، مردم و منطقه خواهد بود.
آینده مذاکرات
با آغاز دور دوم مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده در مسقط، فضای جدیدی برای سنجش نیتها و بررسی امکانپذیری توافقات آتی میان دو کشور گشوده شده است. تحلیل فضای موجود نشان میدهد که این مذاکرات بیشتر از آنکه به دنبال رسیدن فوری به توافق باشند، مرحلهای از راستیآزمایی متقابل را شکل دادهاند که هدف آن شفافسازی رویکرد واقعی طرفین بهویژه آمریکا نسبت به موضوعات کلیدی است.
دور اول مذاکرات نه با هدف دستیابی فوری به یک توافق جامع، بلکه بهعنوان مرحلهای برای ارزیابی صداقت و نیت واقعی طرف مقابل آغاز شده است. این فرآیند راستیآزمایی از سوی ایران ناظر بر این پرسش محوری است که آیا ایالات متحده صرفا بر نگرانیهای مرتبط با برنامه هستهای ایران، آن هم از منظر نظامی، تمرکز دارد یا آنکه خواستههایی فراتر از این چارچوب را دنبال میکند.
در تعیین محل مذاکرات نیز ملاحظات سیاسی ایران نقش تعیینکنندهای ایفا کرد. درحالیکه آمریکا امارات را بهعنوان میزبان پیشنهاد داده بود، ایران با توجه به عادیسازی روابط ابوظبی با رژیم صهیونیستی، این گزینه را نپذیرفت و در نهایت عمان بهعنوان محل برگزاری انتخاب شد. این تصمیم، نشانهای از حساسیتهای ایران نسبت به توازن منطقهای و عدم پذیرش میانجیگری کشورهایی با رویکرد همسو با اسرائیل است.
ادامه مذاکرات با میانجیگری عمان در دستور کار قرار گرفت و گفته شد دور دوم این گفتوگوها نیز با همین الگو، در رم برگزار خواهد شد. این روند نشان داد که ایران ترجیح میدهد مسیر گفتوگوها را در بستری مدیریت کند که از نظر دیپلماتیک برای آن مطلوبتر و کمتنشتر باشد.
موضوعات اصلی مذاکرات همچنان پیرامون برنامه هستهای ایران و مسأله رفع تحریمها جریان دارد. در این مرحله، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، مشخص شدن این موضوع است که آیا آمریکا حاضر است در قبال اقدامات راستیآزمایی شده ایران، گامهای عملی برای کاهش تحریمها بردارد یا خیر. این امر بهنوعی سنجشی از صداقت آمریکاست که در صورت مثبت بودن، میتواند مسیر را برای مراحل بعدی هموارتر کند.
با وجود آنکه هنوز توافق خاصی حاصل نشده، اما برداشت کلی از فضای مذاکرات، مثبت ارزیابی شده است. این فضای مثبت نه به معنای حل اختلافات، بلکه نشانهای از آمادگی طرفین برای استمرار گفتوگوها و بررسی دقیقتر مسیرهای همکاری و چالشهای پیش رو است.
دور نخست مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در مسقط، بیش از آنکه نقطه آغازی برای توافق فوری باشد، یک مرحله سنجش و ارزیابی متقابل بود. ایران با نگاهی راهبردی، هم در انتخاب محل مذاکرات و هم در تعیین دستور کار، تلاش کرده است فرآیند را به شکلی مدیریت کند که بر اساس منافع ملی و ملاحظات راهبردی خود پیش برود. فضای اولیه مثبت این مذاکرات، اگرچه شکننده، اما میتواند زمینهساز تحولات بعدی باشد؛ تحولات احتمالی که به شرط استمرار واقعگرایی و اقدامات متقابل، قابلیت تبدیل شدن به توافقات مرحلهای را خواهد داشت./ صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید