قمار مدعیان اصلاحات روی «مذاکره» و «ترامپ»
مدعیان اصلاحات با اصرار و ابرام بر تداوم مذاکرات ضمن اتلاف زمان، شرطی کردن تدبیر امور و نادیده گرفتن توان داخلی به قمار دست زده و سرمایه سیاسی-اجتماعی را هدر میدهند.

مدعیان اصلاحات با اصرار و ابرام بر تداوم مذاکرات ضمن اتلاف زمان، شرطی کردن تدبیر امور و نادیده گرفتن توان داخلی به قمار دست زده و سرمایه سیاسی-اجتماعی را هدر میدهند.
طیف موسوم به اصلاحات که پیش از این با سپیدشویی و بزک چهره ترامپ، مذاکره را توجیه کرده و به آن اصرار داشت، اخیراً در تحلیل و تبیین شخصیت ترامپ عبارتی چون فاقد انتظام، بدون انسجام، دروغگو و غیر قابل اعتماد را به کار گرفته ولی کما فی السابق بر تنور مذاکرات میدمد.
در همین راستا، روزنامه زنجیرهای«آرمان ملی» طی مصاحبهای با تیتر «جایگزینی برای مذاکره نداریم» ضمن اصرار به مذاکره نوشت: «مذاکره، اساساً امری ضروری و غیرقابل انکار است، بهویژه در دورانی که کشور با مشکلات اقتصادی و فشارهای خارجی مواجه است. دولت آقای پزشکیان از ابتدا رویکرد تعاملی با جهان را اعلام کرد. شخص رئیسجمهور نیز پس از آغاز به کار، بارها تأکید کرد که مشکلات در حوزه روابط بینالملل باید حل شود؛ مگر در موارد خاصی چون رژیم صهیونیستی که اصول و مبانی انقلاب اسلامی اجازه نزدیکی با آن را نمیدهد. بنابراین، نقش دولت پزشکیان در گشودن مسیر مذاکره با آمریکا انکارناپذیر است».
این جریده در پاسخ به این پرسش که با وجود همزمانی تحریمها، ادامه مذاکرات ضعف یا تناقض با سیاست خارجی نیست، آورده است: «اینطور نیست. باید این نکته را در نظر گرفت که جایگزین مذاکره چیست؟ آیا تقابل، تحریم بیشتر، یا حتی جنگ؟ هر گزینهای غیر از مذاکره، راهحلی مسالمتآمیز نخواهد بود. زمانی که باب گفتوگو گشوده شده، دیگر بحث از مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم محلی از اعراب ندارد. اصل موضوع این است که مسائل باید حل شوند. حتی اگر لازم باشد ملاقات مستقیم بین رؤسای جمهور صورت گیرد، نباید از آن ابا داشت؛ مسئله اصلی حفظ منافع ملی است... تندروها تغییر نکردهاند. نگاه آنها به مسائل کشور همان است که بود؛ نگاه مبتنی بر تقابل و نفی عقلانیت تعاملی. این نگاه، برخاسته از نوعی جاهلیت سیاسی است که همواره مانع توسعه و تعامل بوده است. این افراد نه شرایط کشور را درک میکنند و نه میخواهند بفهمند که در دنیای امروز، هیچ کشوری با انزوا پیشرفت نکرده است. امروز کشورهای عربی منطقه در حال انعقاد قراردادهای میلیارد دلاری با آمریکا هستند؛ آنها فرصت را غنیمت میشمارند. اگر ایران در این مسیر تأخیر کند، عقب خواهد ماند و این عقبماندگی صرفاً اقتصادی نیست».
مدعیان اصلاحات که اعتقادی به برنامه جایگزین نداشته و تنها برنامه را در مذاکره با غرب بالاخص آمریکا تفسیر و تعبیر میکنند، اداره و تدبیر امور را تاحصول نتیجه مذاکرات معلق باقی گذاشته و چشم انتظار نتایج نشستهاند.
طیف مذکور در حالی صدر تا ذیل مسائل خرد و کلان را به تب و لرز ترامپ و مذاکره با دولت آمریکا گره زده است که دروغگویی و عدم تعادل ترامپ مشهود و مورد اذعان اشخاص همین جناح است.
سید عطاءالله مهاجرانی طی یادداشتی در روزنامه زنجیرهای «اعتماد» با تیتر «دروغهای ترامپ» نوشت: «دروغهای ترامپ در سفر به منطقه غرب آسیا در ریاض و دوحه یکی، دوتا نیست. اساسا شخصیت ترامپ شخصیتی با هویت دلالی است که در فساد و عیش و عشرت در خانوادهای بدنام پرورش یافته و با دروغ پرورده شده است. بدیهی است که دروغگویی وقتی با پدیده ضدفرهنگ آمریکایی آمیخته میشود، دیگر دروغگو از طرح دروغهای شاخدار خودداری نمیکند. برای شناخت ماهیت و طبیعت ضد فرهنگ آمریکایی کتاب «آمریکا» نوشته «فرانتس کافکا» را ببینید. دروغ و دغل و شارلاتانیسم جوهر حکمرانی آمریکایی بوده و هست».
روزنامه زنجیرهای «ابتکار» نیز در سرمقالهای با تیتر «محکوم به توسعه هستیم!» ضمن اشاره به دغلبازی و نیت خصمانه ترامپ در قبال ایران آورده است: «هیچ ایرانی در نیت خصمانه ترامپ و عدم صداقتش در سخنان ابرازی تردید ندارد. همه میدانند که این سخنان حکم توزیع شیرینی پس از برد در زمین تجارت را دارد. هنر ترامپ تاجر، این است که همه چیز را علیه طرف مقابل صورتحساب میکند. در میانه معاملات بزرگ و چند تریلیون دلاری، گاهی با تعریف از قد و بالای شیوخ! و گاهی هم با تعرض به ایران، سعی در گرانفروشی و ارزان خریدن میکند. حقیقتا نوع نگاهش و شکل تعریفی که از شیوخ جوان دارد، برایم شخصیت یک جیببُر حرفهایست که با یک دست بر سر پسر پولدار و با دست دیگرش درحال زدن جیبش؛ تداعی میشود».
به نظر میرسد طیف غربگرا که بدون برنامه جایگزین «plan B» پیروز انتخابات شد و سکان دولت چهاردهم را در دست دارد، با پافشاری و اصرار به مذاکره عدم اتکاء به توان داخلی و اعتماد به جوانان را توجیه و بلانیاز میداند.
به عبارتی دیگر «اصحاب مذاکره» تنها راهگریز و گذار از وضعیت فعلی را در معامله و عقد قرارداد با آمریکا و غرب خلاصه کرده و به کمک رسانه این تفکر را ترویج میکنند.
علیایحال، حیات مدعیان اصلاحات وابسته به حصول نتیجه مثبت از مذاکرات است؛ به عبارت دیگر طیف غربگرا پیشروی و حرکت کشور را در گرو چراغ سبز ترامپ میدانند.
به زعم این قلم، اصرار و ابرام بر تداوم مذاکرات ضمن اتلاف زمان، شرطی کردن تدبیر امور و نادیده گرفتن توان داخلی حاصلی نخواهد داشت و مدعیان اصلاحات با تاکید و اتکا به این مسئله به قمار دست زدهاند؛ قماری که پیش از این نیز در دولت برجام به دوبرابر شدن تحریم، افزایش فشار، تهدید و ترور همچنین رکوردهای تورمی در مسکن، خودرو، معیشت و... منجر شد و دومینوی تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی، بر باد رفتن فرصتها و ظرفیتهای ملی و... را به همراه داشت.
دیدگاه تان را بنویسید