روزنامه ایران؛ نوذر شفیعی: سفر رئیس جمهوری ایران به سه کشور جنوب شرق آسیا و به طور مشخص کشورهای ویتنام، مالزی و تایلند را با توجه به حضور ایشان در مجمع گفتوگوهای آسیایی در بانکوک، باید در قامت سفری به «قاره آسیا» و در امتداد نگاه جدید دیپلماسی ایران به شرق ارزیابی کرد.
با چنین رویکردی است که رئیس جمهوری در ابتدای سفر خود با بیان این جمله که «قرن بیست و یکم، قرن آسیا است» بر اهمیت این منطقه تأکید کرد. آسیا در گذشته منطقه موازنه دهنده روابط بینالملل به شمار میآمد و طرح موضوع «نگاه به شرق» به عنوان تاکتیک و رویکردی با هدف موازنه روابط با غرب بهکار میرفت و گاه عملیاتی میشد. زیرا در گذشته «شرق» وزنه قابل توجهی در سیاست و اقتصاد بینالملل به حساب نمیآمد. اما امروز سیاست نگاه به شرق با حضور کشورهای قدرتمندی مانند هندوستان، چین و ژاپن که در آینده نزدیک، سه اقتصاد برتر جهان را تشکیل میدهند، معنای متفاوتی دارد. همچنین شرق امروز با حضور دست کم چهار قدرت اتمی یعنی هند، پاکستان، چین و کره شمالی وزنه اساسی در امنیت بینالملل به شمار میرود و با توجه به همین واقعیتها است که امریکا تمرکز سیاست خارجیاش را از حوزه اقیانوس اطلس به سمت حوزه اقیانوس آرام تغییر داده است. بنابر این در کمتر از دو دهه آینده شرق یک قطب مهم قدرت خواهد بود و از پتانسیلهای لازم برای این جایگاه نیز بهرهمند است. چنانکه آسیا از عامل تمرکز جمعیت به عنوان یکی از عاملهای مهم تولید قدرت ملی برخوردار است و
میتواند از این عامل بهعنوان موتور مؤثر تحولات اقتصادی خود بهره گیرد.
علاوه بر این در گذشته سطح تحلیل در روابط بینالملل در سطح دولتها یا یک منطقه جغرافیایی کوچک یا در نهایت در نظام بینالملل تعریف میشد. اما در حال حاضر سطح تحلیل دیگری اضافه شده است و آن سطح تحلیل هویتی و تمدنی است. از این منظر آسیا برای آسیاییها یک هویت و یک تمدن است و به عنوان مهد تمدنهای بزرگی مثل ایران، چین، ژاپن، رانگون در میانمار و سیامی در ویتنام از یک هویت مهم و پیشینه بزرگ برخوردار است.
وجه دیگری که در توجه ایران به توسعه روابطش با آسیا و به اعتباری شرق قابل توجه است ابتنای آسیا بر گفتوگو بهعنوان یک پارادایم قابل اعتنا در روابط بینالملل و تأکید بر جایگزین کردن مذاکره به جای منازعه است. بر همین اساس است اجلاسی که رئیس جمهوری ایران نیز در آن حضور یافت، به نام مجمع گفتوگوهای آسیایی برگزار شده است. این خیزش گفتمان فرهنگی یعنی خیزش حل مسائل به طریق گفتوگو و مذاکره در واقع از یک بستر فرهنگی و تمدنی عمیق متأثر میشود.
سفر اخیر رئیس جمهوری همچنین دارای یک تحلیل خرد نیز هست. سه کشور مقصد در این سفر کشورهایی هستند که به نحوی از رسته کشورهای در حال توسعه جدا شده و به رسته کشورهای صنعتی پیوستهاند و همه در درون همگرایی موفقی به نام «آسهآن» تعریف میشوند. اتحادیه منطقهای که به جرأت میتوان گفت بعد از اتحادیه اروپا یکی از موفقترین اتحادیه منطقهای جهان است و شاهد آن بودیم که در یک ماه گذشته درخواست جمهوری اسلامی ایران برای الحاق به این اتحادیه پذیرفته شده است. رویدادی که روابط ایران با اعضای این اتحادیه را به مرحله جدیدی وارد کرد. زیرا در سالهای گذشته به دلیل تحریمهای وضع شده علیه ایران روابط ایران با اغلب کشورهای عضو این اتحادیه دچار رکود شده بود. اما پس از توافق «برجام» بیشترین امکان برای بازنگری و توسعه این روابط فراهم شد و در گام نخست خود را در سفر مقامات عالی کشورهایی چون چین، کره جنوبی، ویتنام و تایلند به ایران نشان داد. از این منظر سفر اخیر ریاست جمهوری ایران به کشورهای مذکور را باید دومین تحرک مهم دیپلماتیک برای بهرهگیری از فرصت «برجام» در حوزه روابط سیاسی و اقتصادی در آسیا به شمار آورد.
از سوی دیگر پذیرش ایران در اتحادیه «آ سه آن» در شرایطی رخ داد که برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان لابیهای سنگینی برای تحت تأثیر قرار دادن روابط ایران با این منطقه انجام داده بودند. بنابراین الحاق نشان داد که دستگاه دیپلماسی کشور توانسته است از جبهه ایران هراسی در این منطقه از جهان نیز با پیروزی خارج شود و مانع اساسی در گسترش مناسبات با این کشورها را پشت سر بگذارد. توسعه مناسبات سیاسی و اقتصادی با شرق سیاستی است که با توجه به نکات پیش گفته پیوستن به قطب قدرت سالهای آتی جهان را در پی دارد و با هدف تأثیر مثبت بر شرایط اقتصادی کشور دنبال میشود.
دیدگاه تان را بنویسید