مسئولين به خودشان مدال ندهند
اين كه گفتم جشنواره بهتر بود ربطي به مسئولين ندارد و به خودشان مدال ندهند. اين بهتري از فيلمسازهاست كه فيلم بهتري داشتند. اینکه فيلمها خوبند ربطي به مسئولين ندارد ولي بديهاش به مسئولين ربط دارد. هفت تا فيلم مثلث، مربعي خيانت هست كه اين هم به مسئولين ربط دارد، هم به فيلمساز، هم به اوضاع.

مسعود فراستی دیگر نیازی به معرفی ندارد. همیشه نظرات عجیب و معمولا مخالفش او را در معرض دید قرار داده. فراستی که داور بخش فیلم اولیهای جشنواره بود درباره نظرات شخصیاش درباره فیلمها حرف میزند و میخواهد که لحن حرفها و ادبیاتش در پیاده کردن مصاحبه حفظ شود. نظرتان درباره برگزاری جشنواره و به خصوص داوریها چیست. با نظر نهایی هیات داوران موافق بودید یا نظر متفاوتی داشتید؟ داوري فيلمهاي اول خيلي خوب بود براي اين كه من جزو آن بودم!(میخندد). ولی جدا از شوخي، آرايي كه دادند آراي معقولي بود. جشنواره به نظر من حداقل از هفت، هشت سال اخير خيلي بهتر بود. دليلم هم اينهاست: يك: تعداد فيلمهاي قابل اعتنا و متوسط از هفت، هشت سال اخير بهتر بود. من هر سال حداكثر يك، دو تا فيلم را ميتوانستم انتخاب كنم اما امسال به راحتي سه، چهار تا فيلم بوده كه ميتوانستم انتخاب كنم و اين نشان ميدهد كه جشنواره بهتري است. دو: اين كه گفتم جشنواره بهتر بود ربطي به مسئولين ندارد و به خودشان مدال ندهند. اين بهتري از فيلمسازهاست كه فيلم بهتري داشتند. اینکه فيلمها خوبند ربطي به مسئولين ندارد ولي بديهاش به مسئولين ربط دارد. هفت تا فيلم مثلث، مربعي خيانت هست كه اين هم به مسئولين ربط دارد، هم به فيلمساز، هم به اوضاع. چون نشان ميدهد مستقل از اين كه این موضوعات بايد باشند يا نه؛ مديريتي وجود ندارد و برخلاف اين همه ادعا، نه استراتژي دارند نه تاكتيك. سه: اخلاق، اميد، آگاهي، عدالت؛ شعاري است كه هميشه ميشود داد بدون اين كه ربطي به اين جشنواره داشته باشد. براي اين بايد كار جدي انجام شود نه اين كه بعد اين فيلمها برايش شعار در بياوريم. اين شعارها ربطي به اين جشنواره ندارد. براي اين شعارها كاري نكردند و يك ژست تبليغاتي است و بيربط به جشنواره. يكسري فيلمها را گفتند بيايد يكسري را گفتند نه. يكسري را بيخود در مسابقه راه ندادند و يكسري را راه دادند. مثل «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» و «بغض» كه از خيلي از فيلمهايي كه راه دادند بهتر بودند. اين جايي است كه به مسئولين مربوط است. بريم سر انتخابها: انتخابها در فيلمهاي اول معقول بود و به كساني كه جايزه داده شد عمدتا حقشان بود. نه تماما؛ عمدتا. داوري بخش مسابقه از نظر من عمدهاش خوب بود. فيلم «روزهاي زندگي» كه بهترين فيلم بود به نظرم بيشترين جوايز را گرفت. حقش سيمرغ هم بود حتی. ضد گلوله به حقش رسيد، گشت ارشاد به حقش نرسيد و اين بد است. چون جزو دو، سه تا بهترينهاي اين جشنواره بود. انتخاب بازيگرها به كل غلط بود. فرخنژاد در هر دو کارش خيلي خوب بود و جایزه حق كامل او بود نه اصلاني. قاضياني درست جايزه گرفت و بعد او شيرين يزدانبخش جزو بهترينها بود. ميماند فيلمبرداري كه بهترين جايزه را در این قسمت دادند. آهان راستی! تعداد جوايزي كه ملكه گرفت زيادي بود. فيلم خوبي نيست اصلا. فقط فيلم خوش ساختي است. نه اينكه ساختارش خوب باشد فقط خوش ساخت است. اما از نظر نگاه به هيچوجه دفاع مقدسي نيست. بنابراین اين همه سينه نزنند و اين همه پول برایش ندهند... در تدوين هم، واروژ به درستي جايزه گرفت. با اينكه به بازيگري هم در بخش فيلمهاي اول جایزه داده شد موافقید؟ بازیگر حرفهای که فیلم اول و دوم برایش معنی ندارد. اين جزو نرم جشنواره است. ما بر اساس همان نرم راي داديم. اما این چیزی که میگویی درست است. بهترين بازيگر براي فيلم اول خيلي معني ندارد.

نكته مثبتي است اين كه نگاهها و تیپهاي مختلف وجود داشته باشد. میگویم تیپهای مختلف و نه ژانرهاي مختلف. چون ژانرهای مختلف نداشتیم و فقط تیپها مختلف بود. اين مثبت است. از فیلم روشنفكري بی دلیل «بيخود و بي جهت» تا «پذیرایی ساده» فيلم ماني حقيقي كه بد است تا فيلم مبتذل «زندگي خصوصي» که فيلم فارسي مدرن است تا فيلم بسيار بسيار بد «خرس» تا «برف روي كاجها» كه ناچيز است. انگار خیلی چیزهایی که تا به حال باید در پستوها میماندند هم الان اجازه پیدا کرده بودند دیده شوند. مثلا صحنههای شرب خمر زیاد دیده شد امسال. این یعنی که مرزهای خطوط قرمز عقبتر رفته؟ راست میگويی. خیلی بود. اين نشان ميدهد چقدر خطوط قرمزمان عمدتا بيمورد بودند وگرنه وقتي مشروبخوري نشان داده ميشود تبليغ که نميشود و اتفاقا دارد بحران را در آن شخصیت نشان میدهد. مثل فيلم خوب «متن مادر» جيراني که از همه فيلمهايي كه ادعاي نشان دادن بحران قشر مرفه طبقه متوسطِ مدرن را دارند جلوتر است و اتفاقا هیچ وقت نمایش داده نشد. اما اینکه چرا این بار این مرزها را بازتر کردند این بازتر كردن با درايت نيست. از روی ناچاري است؛ نه اين كه خودشان رسيده باشند به آن. من فکر ميكنم این اتفاق زيادی سليقهاي، دفاعي و تحميل زندگي است ولی به هرحال به نظر ميرسدخطوط قرمز بازتر شده. وگرنه فيلم سياسي خوب طالبي «قلادههای طلا» قبلا به نظرم مجوز نميگرفت و الان گرفت. فيلم جدي است و كارگرداني جدي دارد و مسئله سختي را بيان ميكند و عمدتا از پسش برمیآيد و جزو فيلمهاي قابل اعتناي جشنواره است. یعنی به نظرتان این صحنهها یا فیلمها به همین شکل بعدا نمایش عمومی داده میشوند؟ نمیدانم این دوستان چقدر باز شدهاند. چون يك چيزهايي برای ما اشكال ندارد ولي برای عموم ايراد دارد از نظر دوستان که البته وقتی برای ما ایراد ندارد یعنی از نظر مردم هم ایرادي ندارد و بي مورد است اين مميزيها. اگر واقعا دوستان مديريت ميكنند به سمت اخلاق، آگاهي و اميد، بايد به بعضي از فيلمها حساسيت نشان ميدادند. اين همه خيانت و اين همه سمپاتيك نشان دادن خيانت، نوبر است. دوستان چطوري مديريت كردند من نميدانم. نمیگویم بايد سانسور كرد ولي ديگر ادعا نكنیم كه ما خيلي خيلي حواسمان هست. گاهی از سر سوزن رد میشوند گاهی از دروازه رد نمیشوند. حرف آخر؟ مديريت جشنواره خوب بود و براي اولين مرتبه منظم و با احترام. بولتن جشنواره بسيار بد بود. جلسات بحثها و نقدهاي بعد از فيلمها يك در ميان سازماندهي شده و بعضا رها بود. ميماند نكته آخر: مشكل اصلي فيلمهايي كه در اين جشنواره هم نمايان شد مسئله فيلمنامه است. بايد فكري جدي براي گذار از فيلمنامههاي دولتي به فيلمنامه خصوصي بكنيم و براي شروع حمايت در توليد را به حمايت در اكران تبديل كنيم. با گشاده رويي به مغز برخورد كنيم.تمام.
دیدگاه تان را بنویسید