ساعت دو بعدازظهر ما هم همراه خانوادهاش براي عيادتي كوتاه لباس سبز ميپوشيم و محافظ به دهان ميبنديم و داخل ميشويم. تن بيدست و پاي مصطفي كرمي روي تخت دراز كشيده.لاغر و نحيف در حالي كه به پهناي صورت اشك ميريزد.آنقدر مرفين دريافت كرده كه ديگر مرفين هم اثرش را بر بدن او از دست داده.مادر و اهل خانوادهاش از گرگان آمدهاند با لباسهاي محلي و نگاههاي خاموش.تا همين چند وقت پيش مصطفي كرمي تصويربردار گروههاي مستندساز بود و مثل همه ما آرزوهاي دور و دراز در سر داشت.در 12 سفر استاني همراه رئيسجمهور بود اما امروز كه رئيسجمهور سومين نشست صميمانه با همسفران استانياش - خبرنگاران رسانههاي مختلف - را هم پشت سر گذاشته و تلويزيون هم با كلي ... تبليغات از سير تا پياز اين نشستها را برگزار كرده هيچ خبري از مصطفي كرمي نيست.او حالا در بيمارستان مهر بستري است و انگار از همه دنيا اميدش را بريده.با خودش تكرار ميكند : « همه ميان با من عكس ميگيرن و قول ميدن و ميرن...هيچ كس هيچ كاري براي من نميكنه...» مصطفي در يك پروژه مستندسازي درباره معضل « كابلدزدي » در ايران وقتي بالاي دكل فشارقوي رفته بود دچار حادثه شد.اما فاجعه
در حالي رخ داد كه اداره برق گرگان از قبل اعلام كرده بود كه دكل برق فشارقوي اينسازي شده ، هيچ برقي ندارد و كاملا ايمن است ! حالا مصطفي مانده و تن بيدست و پايش و نه از اداره برق خبري هست ، نه از تهيهكننده پولدار فيلم كه حوزه هنري است و نه رئيسجمهور فرصت كرده كه به نامه استمداد او پاسخي بدهد.آخر اين روزها روزهاي تجديد خاطره با همسفران است و سر رئيسجمهور شلوغتر از اين حرفهاست...بيمارستان مهر هزينه بيمارستان را 100 ميليون تومان اعلام كرده و خانواده مصطفي چيزي براي فروش ندارند ؛ نه لباسهاس محليشان خريدار دارد و نه چشمان غمگين بياندازه مظلومشان و نه سكوت و حياي شهرستانيشان.اينها در اين شهر پر از هياهو و عجله اصلا معنا ندارد.بر فرض تامين هزينه بيمارستان دست و پاي مصنوعي هم بايد تامين شود.اگر دست و پا تنها تزئيني باشد 30 ميليون و اگر كمي كاربردي بين 60 تا 70 ميليون خرج برميدارد و خانواده مظلومي كه تحت پوشش كميته امداد هستند در هيچكجاي محاسبات روزمرهشان به چنين رقمي حتي فكر هم نميكنند...در عوض پولدارهايي هستند در همين نزديكي... راستي چطور است به فكر جلب حمايت گروههاي ثروتمندي مثل ستارههاي ورزشي و
سينمايي باشيم ؟ چطور است يك كاري بكنيم براي آدمي كه « دارد ميدهد جان » ما كه در ساحل نشسته ، شاد و خندانيم ؟ از بيمارستان آمدهايم بيرون.مرجان رياحي و مرضيه در اين ميان خيلي دارند تلاش ميكنند اما نتيجه هنوز هيچ است.خانه سينما يك و نيم ميليون و انجمن سينماي جوان و جعفري جلوه 14 ميليون قول كمك دادهاند.آقاي تهيهكننده هم به عنوان مقصر درجه يك پرونده زندگي مصطفي لطف كرده و تنها 5 ميليون تومان كمك را وعده داده ! از بيمارستان آمدهايم بيرون و از خودم بدم ميآيد كه نميتوانم كاري بكنم.چه كنم ؟ چه كنيم ؟ درست نميدانم فقط ميخواهم همراه با او اشك بريزم.ميگويم : « برايتان دعا ميكنيم و هر كاري كه از دستمان برآيد.» چشمهايش را ميبندد و حتما به تنهايي عظيم خود در برابر اين كوه رنج فكر ميكند. پينوشت : راستي يك شماره حساب براي كمكهاي احتمالي به مصطفي كرمي هم هست : 210384448 كد 318 بانك تجارت شعبه مهر ، به نام مصطفي كرمي. لینک مطلب
دیدگاه تان را بنویسید