علت حمله بابک زنجانی به فرزین چیست؟

کد خبر: 1374638

پس از اظهارات زنجانی، سوال‌های مهمی ذهن جامعه را درگیر کرده؛ اگر زنجانی خلاف واقع می‌گوید چرا دستگاه قضایی یا بانک مرکزی علیه او اعلام شکایت نمی‌کنند؟ سکوت مقابل اتهاماتی که علیه بالاترین نهادهای اقتصادی و قضایی مطرح شده، آیا مهر تأییدی بر آنها نیست؟

علت حمله بابک زنجانی به فرزین چیست؟

صبح نو نوشت: «مریض» یعنی ناسالم؛ یعنی کسی که دچار اختلال روحی یا جسمی است؛ حال خوشی ندارد؛ رنج می‌کشد. مهم‌ترین نکته درباره یک بیمار آن است که او در پی درمان است. اقتصاد ایران گرچه اغلب مختصات مرض‌گونه را دارد، ولی نشانه‌ای از «مطالبه درمان» در آن یافت نمی‌شود. به نظر می‌رسد کسی تلاشی ندارد تا اختلالات ریز و درشت این بیمار کهنه را تیمار کند. جدیدترین مصداق این مدعا، جنجال اخیر «بابک زنجانی» است؛ کسی که چند سال پیش متهم پرونده فساد مالی بود و به اعدام محکوم شد، اما حالا در جایگاه شاکی و حتی قاضی نشسته و برای مسئولان رده اول اقتصادی کشور شاخ و شانه می‌کشد. همه این‌ها در حالی است که هیچ نهاد و مرجع ذی‌صلاحی پاسخی قاطع و صریح به ادعاهای نجومی او نمی‌دهد و هیچ خبری از تلاش برای درمان نیست.

بهترین دفاع، حمله است!

بابک زنجانی چهره‌ای است که از اواخر دولت محمود احمدی‌نژاد با پرونده فساد مالی در جامعه شناخته شد و عموم جامعه با شنیدن نام او به یاد اختلاس، ابربدهکار بانکی و فساد مالی می‌افتاد. او بیش از دو و نیم میلیارد یورو به وزارت نفت بدهکار بود و دی‌ماه سال 92 به اتهام اخلال در نظام اقتصادی بازداشت شد. حالا، همان کسی که به دلیل پرونده فساد مالی، پیراهن راه‌راه آبی به تن داشت و روی جایگاه «متهم» نشست و حکم اعدام گرفت، بعد از حدود 10 سال، کت و شلوار ذغال سنگی پوشیده و بر صندلی یک نشست خبری تکیه زده و بالاترین‌های مراجع و مقامات اقتصادی کشور  یعنی بانک مرکزی و ریاست آن را با شدیدترین اتهامات خطاب می‌کند. 

او در روز‌های گذشته، در چندین رویداد حضور داشته و با بیان اظهارات جنجالی باعث شده نامش دوباره مورد توجه قرار بگیرد. زنجانی که بعد از سال‌ها کشمکش با قوه قضائیه و وزارت نفت، از هفت خوان تشکیل دادگاه‌های متعدد عبور کرده و چهره‌ای ضدقانون، ضداقتصاد و ضدمردمی داشته، حالا از تاکتیک «بهترین دفاع، حمله است» استفاده می‌کند. این چهره برای آنکه وجاهت عمومی خود را بازسازی کند، به جای آن که در موضع دفاع قرار بگیرد و درباره چند و چون جرائم مالی گذشته‌اش به مردم پاسخ دهد، تصمیم گرفته است به چهره‌ها و مسئولان اقتصادی کشور بتازد و آنها را زیر سوال ببرد.

چوب به پهلوی مُرده نزنید!

زنجانی روز شنبه هشتم شهریورماه در نشست خبری که در نمایشگاه لجستیک برگزار شد پشت تریبون‌ها قرار گرفت و با ذکر نام «محمدرضا فرزین» رئیس ‌کل بانک مرکزی اتهام‌های سنگینی را به او نسبت داد: «دو بار با رئیس بانک مرکزی جلسه داشتم و او در پاسخ به این سوال که ارز را چگونه کنترل می‌کنید گفته است که من کانال‌های تلگرامی درست کرده‌ام و در آن‌ها به مردم تلقین می‌کنم دلار پایین می‌آید!» زنجانی در ادامه عددی نجومی را مطرح می‌کند و می‌گوید: «او (فرزین) بودجه ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد تومانی به شرکت انفورماتیک داده تا کانال بزند و این تبلیغات را انجام دهد. بعد هم به قوه قضائیه و پلیس امنیت می‌گوید مردم را بگیرند و نگذارند طلا یا سکه بخرند.»

او مدعی می‌شود: «سکه ۱۵ تا ۳۰ درصد حباب دارد و ۲۵ درصد مالیات از مردم می‌گیرند. در نتیجه، اگر کسی طلا بخرد و بخواهد در خارج بفروشد، نیمی از سرمایه‌اش از بین می‌رود. این فساد است. ما می‌توانستیم طلا را با قیمت واقعی در اختیار مردم بگذاریم. حتی قانون هم اجازه داده بود، اما جلوی کار را گرفتند. دلیلش هم این بود که آقای فرزین نامه‌ای به قوه قضائیه نوشت و گفت نگذارید طلا وارد شود، چون قرار است با قیمت واقعی به مردم برسد. درحالی‌که همه می‌دانستند کشور به تحریم‌های جدی نزدیک می‌شود و باید طلا وارد می‌کردیم تا مردم آسیب نبینند.»

فارغ از آنکه ادعاهای بابک زنجانی تا چه اندازه با حقیقت انطباق دارد، به نظر می‌رسد می‌توان آن را مصداق بارز تشویش اذهان عمومی و تضعیف اعتماد جامعه دانست. نگاهی به واکنش کاربران فضای مجازی بعد از انتشار گسترده ویدئوهای زنجانی حاکی از آن است که گروه قابل‌توجهی از آنها دچار افکاری ملتهب شده‌اند و بی‌اعتمادی‌هایشان شدت یافته است.  گروه دیگری نیز در بخش نظرات یادآور شدند زنجانی در شرایط حساس کشور و روزهای حساس بازار ارز و طلا افکار عمومی را دستکاری می‌کند و اعتماد عمومی را بازیچه قرار داده است؛ اعتمادی که به خودی خود مخدوش و مجروح شده است.

تحریم یا فرزین؟ تقصیر کدام است؟

در واکنش به اتهام مستقیم زنجانی به بانک مرکزی و ریاست آن، محمدرضا فرزین واکنش غیرمستقیمی نشان می‌دهد و دو روز بعد از نشست خبری در نمایشگاه لجستیک، یعنی دوشنبه 10 شهریورماه، در جمع مدیران آذربایجان شرقی می‌گوید: «شایعات اخیر درباره ناتوانی کشور در مدیریت بازار ارز و کالا، ناشی از فضاسازی رسانه‌ای و ایجاد ترس است.» او گرچه نامی از زنجانی نمی‌آورد، اما در اظهارتی ادعاهای او را این‌گونه پاسخ می‌دهد: «تأمین ارز صرفاً در اختیار ما نیست و به دلیل تحریم‌ها، با دشواری فراوان روبه‌رو است. منابع ارزی مطمئن و قابل اتکا است و در مواقع ضروری، مورد استفاده قرار می‌گیرد.»

اما این ماجرا، برخلاف آنچه فرزین از آن یاد می‌کند، فراتر از «شایعات» است. زنجانی به صورت مستقیم، علنی و با صریح‌ترین عبارات، رئیس بانک مرکزی و ساختار این بانک را متهم به ناکارآمدی می‌کند و آن را عامل افزایش مداوم قیمت نرخ ارز و طلا می‌داند. سوال این است که پاسخ به چنین اتهامات سنگینی که فضای مجازی را پر کرده آیا باید در سطح یک واکنش غیرمستقیم باشد؟ آیا هر شهروندی، چه فعال اقتصادی باشد چه نباشد، می‌تواند از تریبونی پر سر و صدا بالاترین مقامات اقتصادی جمهوری اسلامی را مورد اتهام قرار دهد؟ 

وقتی شاخ و شانه کشیدن به جای هزینه، منفعت دارد

البته این اولین‌بار نبود که زنجانی علیه فرزین اظهاراتی را مطرح می‌کرد. او پیش از این نیز در ویدئویی که به نظر می‌رسید خطاب به محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی حرف می‌زند، گفت: «ما که طلا از کشور خارج نکردیم که بخواهیم کار قاچاق انجام بدهیم. طلا را وارد کردیم. طلایی را آوردیم که به قیمت روز جهان به مردم داده شود. ما که طلا نمی‌آوریم تبدیل به سکه کنیم، ۳۰ درصد بگذاریم رویش، مردم را درگیر کنیم، اسم بنویسیم، امروز و فردا کنیم!»

زنجانی در این ویدئو که گفته می‌شود پس از توقیف محموله ۱۳ کیلویی طلای او تهیه و منتشر شده، با کنایه علیه بانک مرکزی و مقامات آن سخن می‌گوید، اما نه دفعات قبل نه این‌بار، بیان این ادعاها نه‌تنها هزینه‌ای برای زنجانی نداشته، بلکه او را به تیتر اخبار برگردانده و چهره او را از یک متهم اقتصادی به یک کارشناس جسور و شجاع اقتصادی تغییر داده است.

مسامحه در واکنش و پاسخ صریح به زنجانی از مرزهای حوزه اقتصاد عبور کرده و حتی صدای اعتراض کارشناسان سیاسی را هم درآورده است. «عباس عبدی» تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تأکید کرده که بازگشت زنجانی بیش از آنکه اقتصادی باشد، بازی سیاسی و نمایش قدرت است. او می‌نویسد: «چگونه یک فرد از زیر حکم اعدام بیرون می‌آید و در مدت کوتاهی به جایی می‌رسد که رئیس بانک مرکزی را تهدید می‌کند؟» عبدی تأکید کرده که تساهل بیش از حد با زنجانی، درحالی‌که سرمایه‌گذاران داخلی محدودیت‌ها را تجربه می‌کنند، پیامد‌های منفی جدی به همراه دارد.

سکوت حاکمیت، نشانه رضایت از اظهارات بابک است؟

علاوه بر اینها زنجانی در این نشست قوانین اقتصادی بازار ارز و طلا را زیر سوال می‌برد و  چند بار اعلام می‌کند که بانک مرکزی نمی‌تواند از طرفی پول دست مردم بدهد و از طرف دیگر آنها را در استفاده از پول محدود کند و به دلیل خرید ارز و سکه، کسی را اعدام کند. او مشخصا نام «سلطان سکه» را می‌برد و نه‌تنها مجازات این متهمان را زیر سوال می‌برد، بلکه این حکم را نتیجه سیاست‌ها، عملکرد و فشار بانک مرکزی می‌داند.

زنجانی اشاره روشنی به پرونده «وحید مظلومین» و «محمد اسماعیل قاسمی» دارد که در پی ناآرامی‌های بازار طلا و سکه در اوایل سال ۱۳۹۷ بازداشت و آبان‌ماه به دار آویخته شدند. اتهام این دو چهره که به «سلطان سکه»  معروف شدند «افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه فساد و اخلال در نظام اقتصادی کشور» بود؛ اتهامی که به دلیل انجام معاملات غیرمجاز ارز و قاچاق عمده سکه و ارز برای قوه قضائیه روشن شد، اما حالا زنجانی، کسی که خود با ارفاق دستگاه قضایی از چوبه اعدام گریخته است، همان دستگاه را زیر سوال می‌برد. او هرچند با ادای احترام از قوه قضائیه نام می‌برد، اما در پس اظهاراتش درباره احکام پیشین این قوه تشکیک می‌کند.

زنجانی یا فرزین؛ یک طرف راست نمی‌گوید!

پس از اظهارات زنجانی، سوال‌های مهمی ذهن جامعه را درگیر کرده؛ اگر زنجانی خلاف واقع می‌گوید چرا دستگاه قضایی یا بانک مرکزی علیه او اعلام شکایت نمی‌کنند؟ سکوت مقابل اتهاماتی که علیه بالاترین نهادهای اقتصادی و قضایی مطرح شده، آیا مهر تأییدی بر آنها نیست؟

خلاصه آنچه زنجانی می‌گوید این است: «من می‌خواستم اقتصاد را نجات دهم، بانک مرکزی و قوه قضائیه جلویم را گرفتند.» هرچه از اعجاب و طنز این قصه بگوییم کم گفته‌ایم؛ اینکه شخصی که زمانی نه چندان دور محکوم به فساد اقتصادی بوده و قوه قضائیه حکم اعدام او را با ارفاق بخشیده، حالا همان «نظام اقتصادی» و همان «قوه قضائیه» را محکوم به «فساد مالی و ضرر به اقتصاد کشور» می‌کند.

اگر زنجانی درست بگوید و بانک مرکزی در افزایش نرخ ارز و طلا مقصر باشد و قوه قضائیه هم بانک مرکزی را در این مسیر یاری کند، این ضرب‌المثل به ذهن می‌آید: «هرچه بگندد نمکش می‌زنند؛ وای به روزی که بگندد نمک.» اما اگر ادعاهای او علیه مسئولان اقتصادی و قوه قضائیه دروغ باشد و او به‌عنوان کسی که خودش سال‌ها در نظام اقتصادی اخلال ایجاد کرده و باعث مشکلات شده است حالا نقاب قهرمانی به صورت زده و می‌خواهد دیگران را مقصر جلوه دهد، باید حافظ بخوانیم آنجا که می‌گوید: «عجیب حادثه‌ای و غریب واقعه‌ای است؛ انَا اصطبرت قَتیلا و قاتِلی شاکی!»

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 
Markets