جانی خطرناکی به نام «افرائیم کاتزیر»/ بنیانگذار سلاحهای بیولوژیک در جهان کیست؟
مرکز نِس صیونا توانسته بود مدل خاصی از توکسینهای گاز اعصاب بسازد و موساداز آن برای بازجویی زندانیهای خود استفاده کرده است، همچنین از این گازها علیه اسرائیلیهایی استفاده شده بود که علیه اسرائیل جاسوسی کرده بودند. در سال 2011 هم از این گاز استفاده شد، وقتی مامورهای موساد دیرار عبوعزیزی را از اکراین ربودند و به اسرائیل آوردند.

وبسایت «گلوبال ریسرچ» در افشاگری مستند و تکان دهندهای موارد مهمی را از نقض قوانین بین المللی توسط اسرائیل در تهیه و استفاده از سلاح های کشتار جمعی را منتشر کرده است. با مطالعه این متن برای هر ناظر منصف و بی طرفی این سوال پیش می آید که آیا رژیمی که از سلاح های ممنوعه استفاده کرده و بزرگترین زرادخانه هسته ای را در اختیار دارد خطرناک تر است یا برنامه هسته ای ایران؟!
در مقالهای نوشته بودم، اولین بار سلاحهای بیولوژیک توسط موشه دیان وارد خاک فلسطین اشغالی شدند. او تیوبهایی حاوی عامل تیفوس همراه آورده بود و میخواست منابع آب ارتش اردن را به این ویروس آلوده بکند (هرچند تنها پسر رهبر وقت اسرائیل به بیماری مبتلا شد و این برنامه کنار گذاشته شد) و یک مرتبهی دیگر، تلاش شد تا منبع آب غزه به ویروس آلوده شود، اما مامورهای اسرائیلی شناسایی و کشته شدند.
در همین مقاله اشاره کرده بودم که در مرکز نِیس صیونا ( Ness Ziona ) سلاحهای متمایزی تولید میشوند، بیشتر آلوده به انواع سمها و در میان استفادههایشان، یکی توسط موساد برای ترور مخالفان اسرائیل است. هرچند در آن زمان نمیدانستم که این مرکز ویژه توسط چهارمین رئیسجمهور اسرائیل، ابراهیم کاتزیر بنا نهاده شده است. در اینجا بخشی از مقالهی آونِر کوهن را میآوریم، تاریخدان ارشد برنامههای سلاحهای کشتار جمعی اسرائیل. او این مقاله را در سال 2002 میلادی منتشر کرده است و در آن اشاره به مصاحبهای با کاتزیر دارد.

«در یک مصاحبهی صورت گرفته در سال 1993 میلادی، ابراهیم کاتزیر و الکساندر کیانان از شرایطی صحبت میکنند که منجر به تاسیس « HEMED BEIT » میشود. کاتزیر میگوید در زمان آلمان نازی گروهی از بازماندگان هولوکاست برنامه میریزند تا انتقام نسلکشی آلمانها را بگیرند و برنامهی آنها مسموم کردن بزرگترین شهرهای آلمان است. 45 سال بعد، کاتزیر مرکزی برای تولید سم در اسرائیل بنیاد نهاده است و در سال 1993 میگوید: من از همان ابتدا در برنامهی « HEMED BEIT » بودم. ما فعالیتهای گوناگونی را آماده میکردیم، فکر میکردیم چه نیازمندیهایی خواهیم داشت و اینکه برای رسیدن به این نیازمندیها باید چه برنامههایی را پیاده بکنیم. باید میفهمیدم برای دفاع در برابر چنین سلاحهایی باید چه کرد... همچنین باید خودمان را آماده میکردیم شاید الزامی برای استفاده از چنین سلاحهایی در صحنهی نبرد پیدا میشد. میدانستیم بعضی از کشورهای همسایه هم سلاحهای بیولوژیکی آزمایش میکردند. ما باور داشتیم دانشمندان ما باید برای قدرتمند ساختن بیشتر دولت اسرائیل تلاش میکردند.»
درحقیقت این جملات کاتزیر دورغین هستند. در سال 1948 هیچگونه شواهدی وجود نداشت که هیچ کدام از کشورهای عرب برنامهای برای تولید سلاحهای بیولوژیک شروع کرده باشند و قطعاً مرکز HEMED BEIT بهمنظور دفاع ساخته نشده بود. این روش ذهنی، مرا به یاد برنامههای ادوار تِلِر میاندازد که بمب هیدوژنی و چندین سلاح کشتار جمعی امریکا را به این بهانه آماده میکرد که شوروی سوسیالیستی ممکن است چنین برنامههایی داشته باشد. ژنرالهای اسرائیلی در تمامی این سالها به بهانهی دفاع در برابر برنامههای احتمالی همسایههای خود، سلاحها و تاکتیکهای ممنوع (یا منع شده) توسط قوانین بینالمللی را اجرایی کردهاند، مواردی مانند فسفر سفید، مینهای خوشهای و غیره.
هرچند در اینجا یک مساله اهمیت دارد. یک دانشمند بیوژنتیک با این عقاید توانست رئیسجمهور اسرائیل بشود. میدانیم که نخستوزیرهای اسرائیل در مناطق گوناگون دستشان به خون مردم آلوده شده است، از یتچاک شامیر تا مِناچِم بیگن تا آریل شارون را میتوان به گونهای تروریست خواند. اما همراهی رهبران اسرائیل در این سطح بالا در ساخت و تولید سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک کمتر جلوی دید مردم قرار گرفته است. مثالاش میشود ادوارد تالِر رئیسجمهور امریکا . سلاحهای ساخت او بهراحتی میتوانست نیمی از نژاد بشر را از صحنهی روزگار محو کند.
تا امروز من نمیدانستم از این سلاحهای ممنوعه استفاده هم شده است. Leibovich-Dar در گزارشهای خود آورده است که اسرائیل چندین مرتبه از سلاحهای بیولوژیک و شیمیایی علیه دشمنان خود استفاده است. مثلاً در سال 1948 منابع آب بسیاری از دهکدههای فلسطینی به این مواد آلوده شده بود و بزرگترین دهکده به نام Acre نام داشت و در آنجا اپیدمی تیفوس چندین روز اوج گرفته بود تا اینکه سربازهای اسرائیلی توانستند این دهکده را فتح بکنند. چنین استفادههایی از سلاحهای بیولوژیک به معنای فراری دادن بومیها و از آن سو، منع آنها از بازگشت به دهکدههای خود بود.
کوهن در تحقیقهای خود دریافته مرکز نِس صیونا توانسته بود مدل خاصی از توکسینهای گاز اعصاب بسازد و موساد مکرر از آن برای بازجویی زندانیهای خود استفاده کرده است، همچنین از این گازها علیه اسرائیلیهایی استفاده شده بود که علیه اسرائیل جاسوسی کرده بودند. اخیراً در سال 2011 هم از این گاز استفاده شده است، وقتی مامورهای موساد دیرار عبوعزیزی را از اکراین ربودند و او را سوار یک تابوت به هواپیما وارد کرده و به اسرائیل آوردند.

تاریخدانهای اسرائیلی همچنین اشاره به سقوط هواپیمایی در فرودگاه شیپول هلند در سال 1993 میکنند. نخستوزیر وقت نتانیاهو تایید کرد این هواپیما «عامل شیمیایی گاز sarin » حمل میکرده است. وی به دروغ گفت این گاز بهمنظور تست ماسکهای گاز به اسرائیل منتقل میشده است. هرچند درحقیقت چندین تن عاملهای شیمیایی در این هواپیما قرار داشتند و به مرکز نِس صیونا منتل میشدند تا برای ساخت و آزمایش سلاحهای شیمیایی استفاده بشوند. هواپیما کاملاً سوخته بود و احالی منطقه تا چندین سال از بیماریهای مختلف رنج بردند. درحقیقت اسرائیل هیچوقت مسئولیت این فاجعه را قبول نکرد که نشاندهندهی بیمسئولیتی آنان در قبال هرگونه استفادهی عملی از این سلاحها در سطح جهان است. باید توجه داشت بین سالهای 1984 تا 2002 حداقل چهار حادثه در مرکز نِس صیونا رخ دادهاند و حداقل چهار نفر در این حوادث کشته شدهاند.

همچنین باید توجه داشت اسرائیل کنوانسیونهای منع استفاده از سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک را امضا نکرده است. امریکا فهرستی از دوازده کشور جهان دارد که سلاحهای مخرب شیمیایی و بیولوژیک دارند و اسرائیل در این فهرست قرار ندارد.
هماکنون مرتب خبر احتمال استفادهی سوریه از چنین سلاحهایی منتشر میشود اما باید بیشتر توجه داشت اسرائیل سلاحهای مخربتری در دست دارد و از آنها عملاً هم استفاده کرده است (نه فقط در سال 1948 بلکه در ترور خالد مشعل، محمود آلمعبود و احتمالاً حتی در ترور یاسر عرفات.) حتی به جز این، چون اسرائیل علناً از دیگر سلاحهای ممنوعه استفاده میکند باید نسبت به احتمال استفادهی این کشور از سلاحهای مخرب شیمیایی و بیولوژیک هشدار داد.
یک موضوع هم اهمیت دارد: هیچکسی نمیخواهد در مورد سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی اسرائیل صحبت بکند. کوهن در گزارش تحقیقی خود اشاره میکند که تمام آرشیوهای حامِد بیت و مراکز مشابه به روی محققان بسته است و انگشتشماری محقق توانستهاند بخشی از این آرشیوها را بررسی بکنند. این روزنامهنگار اسرائیلی نتیجه میگیرد:«بیشتر کسانی که از این فعالیتها آگاهی دارند، تصمیم گرفتهاند تا ساکت باقی بمانند... در میان انسانهای زندهی بازمانده از محققهای گذشته، سکوت اختیار کردن، امری کلی است. در آخرین لحظه قرارهای مصاحبه را لغو میکنند، تلفنهایشان را قطع میکنند یا اصلاً جوابی نمیدهند. حتی ابراهیم کاتزیر میگوید، " تمام کارهایی که ما در آن زمان انجام دادیم نیازمند بررسی نیستند. " خوشبختانه ما روزنامهنگارها و کاوشگرها، نظر دیگری داریم.»
در بحث هولوکاست اغلب عنوان میشود چرا بیشتر مردم آلمان در آن وقت از رخ دادن هولوکاست خبر نداشتهاند. در مورد سلاحهای کشتار جمعی اسرائیل، سوال مشابهای وجود دارد. اسرائیلیها، شامل بر روزنامهنگارها و محققین دانشگاهی، نمیخواهند وارد مسائل مرتبط به امنیت ملی کشور بشوند. آنها اجازه میدهند تا اسرائیلیها مسائل مربوطه را رها کنند و بگذارند ژنرالها و سیاستمدارها برنامهی خود بریزند. این امر از اولین روزهای شکلگیری دولت اسرائیل تاکنون، ادامه داشته است.
نویسنده: ریچارد سیلوراستاین
دیدگاه تان را بنویسید