مرصاد پرونده منافقين را بست
عراق به حمايت و پشتيباني تسليحاتي و هوايي از منافقين، نيروهاي خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا براي كاستن از حجم نيروهاي خودي در غرب، اقدام به تك وسيعي در خرمشهر كرد سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالحآباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار كرد.
فارس: پنجم مرداد 67 گروهك منافقين كه در سختترين شرايط جنگ در كنار رژيم بعث قرار گرفت و تفسير مجاهد بودن را در به خاك و خون كشاندن هموطنان خود تفسير كرد در عمليات مرصاد سربازان امام (ره) پرونده منافقان را بستند. پنجم مرداد ماه 67 گروهك منافقين كه در سختترين شرايط جنگ در كنار رژيم بعث قرار گرفت و تفسير مجاهد بودن را در به خاك و خون كشاندن هموطنان خود تفسير كرد در اقدامي جنونآميز طمع به فتح تهران بست كه سربازان امام (ره) با عملياتي آنان را زمينگير كردند، اهميت اين نبرد در آن است كه پرونده هشت سال دفاع مقدس در بعد سختافزاري آن، با شكست منافقان در عمليات مرصاد بسته شد. اين نبرد كه به نحوي ميتوان آن را نهروان ايران ناميد، در روزهاي آغازين مردادماه سال 67 در گرفت و با شكست سنگين نيروهاي مسعود رجوي پايان يافت. اين گزارش به علل اقدام منافقين و تأثيرات پيروزي ايران در بعد داخلي و بينالمللي ميپردازد. در فاصله پذيرش قطعنامه 598، توسط حضرت امام خميني (ره) كه ايشان از آن به عنوان نوشيدن جام زهر نام بردند، تا حالت قطعيت يافتن آن، زماني بود كه منافقين به آن به عنوان فرصتي مغتنم براي ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ايران (به زعم خود) نگاه ميكردند. پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، عراق را در بنبست سياسي و نظامي قرار داد، و بر گروهها و عناصر "اپوزيسيون " نيز شوك شديدي وارد كرد. در اين ميان، منافقين تنها گروهي كه همه حيثيت و هستي خود را در گرو جنگ نهاده بودند، براي خروج از بن بست، توطئههاي كه مأموريت اجراي آن را به عهده داشتند را به مرحله اجرا در آوردند. از طرفي، نظر بر اينكه در آن برهه توجه عمده نيروهاي ايران به جنوب كشور بود، منافقين در اين فكر بودند كه از طريق جبهه غرب در طي چند روز حكومت اسلامي ايران را براندازند. اما بايد يادآور شد از آنجايي كه حضرت امام خميني (ره) در حوزه سياست خارجي ديپلماسي فعالي داشتند، ميتوان چنين عنوان كرد كه مسعود رجوي انتظار پذيرش قعطنامه را در آن شرايط از طرف امام راحل نداشت و پذيرش قطعنامه توسط ايشان به نحوي موجب غافلگيري وي شد. او فرصت نيافت تا سازماندهي چندان منسجم و يكنواختي را بين نيروهايش ايجاد كند و مجبور شد در طي مدت زمان اندكي طرح حمله به ايران و فتح تهران و سقوط جمهوري اسلامي ايران را طراحي كند. اين طرح و برنامه مدون پيش از آنكه شكل يك اتخاذ استراتژي نظامي داشته باشد، به طنز شبيه بود، اين طنز مصرح را ميتوان چنين تشريح كرد كه شخصي ميپندارد حكومتي كه يك ارتش تا بن دندان مسلح با انواع و اقسام حمايتهاي همهجانبه و سازماندهي نظامي عالي نتوانست آن را در طول هشت سال از پاي درآورد، ميتواند با يك ارتش بدون سازمان و غيرنهادينه شده در طول چند روز سرنگون كند. نقطه اتكا تئوريك مسعود رجوي، حمايتهاي مردمي بود، اما غافل از اينكه مردم، تصور مطلوبي از وي و نيروهايش نداشته و كمترين اعتماد ممكن نسبت به آنها در لايههاي فكري و تجربي ملت ايران وجود نداشت. غفلت رجوي و تئوريسينهاي نظامي وي از وضعيت فكري سياسي داخلي ايران را ميتوان علت اصلي شكست سازمان منافقين در عمليات مرصاد محسوب كرد. عراق به حمايت و پشتيباني تسليحاتي و هوايي از منافقين، نيروهاي خود را از انجام دخالت مستقيم در ورود به عمق خاك ايران برحذر داشت و ابتدا براي كاستن از حجم نيروهاي خودي در غرب، اقدام به تك وسيعي در خرمشهر كرد سپس با هجوم و آتش سنگين در منطقه سرپل و صالحآباد، اين مناطق را تصرف كرده و راه ورود منافقين به داخل را هموار كرد. عراق همچنين پس از ورود منافقين به داخل، براي پشتيباني در چند نوبت، اقدام به بمباران هوايي خطوط و نيروهاي ايراني كرد و هليكوپترهاي نيروبر عراق نيز، مرتباً به پشتيباني منافقين مشغول بودند. هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چند تانك برزيلي دجله (داراي چرخهاي لاستيكي و سرعتي معادل 120 كيلومتر در ساعت)، تسخير چند شهر و در آخر رسيدن به تهران و به دست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندي، نيروها بايد ساعت6 بعدازظهر روز دوشنبه 3 مرداد به كرند و ساعت 8 شب به اسلامآباد و 10 شب به كرمانشاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام كنند. اگر چه در ساعتهاي مقرر به كرند و اسلامآباد رسيدند، اما در مسير اسلامآباد به كرمانشاه و گردنه حسنآباد، از پيشروي آنها جلوگيري شد. به هر حال اين عمليات به هر شكلي به انجام رسيد، اما با توجه به گستردگي حوزه مباحث در خصوص عمليات مزبور، دستاوردهايي از خويش به جاي گذاشت. حوزه تأثيرات عمليات مرصاد را شبيه هر عمليات بزرگ ديگري ميتوان به دو حوزه تأثيرات و دستاوردهاي داخلي و تأثيرات و دستاوردهاي خارجي تقسيم كرد. * تأثيرات و دستاوردهاي داخلي عمليات مرصاد الف) تحكيم ثبات داخلي نظام و مشروعيت آن در بعد كارآمدي نظامي با طولاني شدن جنگ، معمولاً نيروهاي طرفهاي درگير تحليل رفته و به نوعي با بحران ثبات مواجه ميشوند. در جنگ تحميلي عراق عليه ايران، با توجه به اينكه مردم، نظام جمهوري اسلامي را حاصل تلاشهاي خويش و خون جوانان ملت ميدانستند، نظام به هيچ عنوان با بحران ثبات و خلأ مشروعيت در ميان مردم انقلابي خويش مواجه نشد. معدود ناراضيان نظام را افرادي تشكيل ميدادند كه به نحوي از انحاء از پيروزي انقلاب اسلامي متضرر شده بودند اما با اعلام پذيرش قطعنامه توسط حضرت امام خميني (ره) كه ايشان همانگونه كه اشاره شد از آن به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند، برخي از همين اقشار سرخورده از انقلاب اسلامي زمينه و بستر لازم را براي شايعهسازي عليه نظام و فاصله انداختن در بين ملت و نظام مناسب ديدند و شروع به جوسازي و تنشآفريني كردند. صحبتهاي اين عده بيشتر پيرامون اين موضوع بود كه ايران از روي ضعف نظامي و به ناچار قطعنامه را پذيرفته و رژيم جمهوري اسلامي ايران ديگر ياراي مقاومت در مقابل حملات خارجي را ندارد، اما با پيروزي شكوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عمليات مرصاد، اين دستاويز تبليغاتي از بدخواهان نظام سلب شد. ب) شناخته شدن دوست از دشمن و تصفيه عناصر مردمي از ضد مردمي در دوران هشت سال دفاع مقدس به لحاظ اينكه شروع اين دوران قبل از قوام يافتن جمهوري اسلامي بود و در طول آن نيز فرصتي براي پردازش به ميزان وفاداري و عرق ملي شهروندان به صورت هدفمند و علمي نبود، به لحاظ اولويت داشتن مسئله جنگ برخي از عناصر مزدور توانسته بودند كه خود را در بدنه نظام به ويژه در استانهاي مرزي و به ويژه كرمانشاه جاي دهند. با حمله منافقين و موفقيتهاي نسبي و اوليه آنان مانند اشغال كرند غرب، اين عده چهره واقعي خويش را نشان داده و به اشكال مختلف سعي در امداد منافقين داشتند. به هر حال اين گروه نيز در جريان غائله منافقان شناسايي شده و از نيروهاي انقلابي و مردمي تفكيك شده و به سزاي اعمال و افكار خائنانه خود رسيدند و يا به عراق متواري شدند. ج) تحكيم وحدت در بعد داخلي، تبلور مشاركت و همبستگي عمومي و ملي از جمله كاركردهايي است كه جنگها در پي دارند و مثبت است و از جمله آنها ميتوان به شكلگيري اتحاد در بين شهروندان يك كشور اشاره كرد. جنگ تحميلي به صورت ضمني و با درايت حضرت امام (ره) به عنوان يك عنصر وحدتبخش در جامعه ايران عمل ميكرد. با اعلام پذيرش قطعنامه به گواه تاريخ، رزمندگان اسلام در جبههها در هالههايي از غم و اندوه فرو رفتند؛ چرا كه اين انگيزه را داشتند كه دست كم تا چند سال ديگر و نيل به پيروزي و تحقق شعار (راه قدس از كربلا ميگذرد) دست از مبارزه و مقاومت نكشند. در اين بين، خبر حمله منافقين به كشور از محور غرب در سراسر ايران و جهان منتشر شد. با اعلام اين خبر، نيروهاي مختلف اعم از ارتش، سپاه، بسيج و... از تمام ايران به سمت جبهه غرب رهسپار شدند كه تبلور همبستگي ملي و مشاركت عمومي را در اين جريان ميتوان مشاهده كرد. استقبال گرم و پذيرايي درخور توجه استانهاي همجوار از آوارگان كرمانشاهي را نيز ميتوان ناشي از شكلگيري اين روحيه و تحكيم وحدت مضاعف در ملت ايران قلمداد كرد كه منجر به نوعي وفاق ملي شد. *دستاوردها و تاثيرات عمليات مرصاد در بعد خارجي و بينالمللي الف) خنثي شدن نقشههاي صدام در چشمداشت به بهرهبرداري از اشغال ايران توسط منافقين پس از آنكه صدام حسين دريافت كه پيروزي در مقابل ملت مسلمان و انقلابي ايران امري دور از دسترس و محال است، دست به دامان قدرتهاي بزرگ و سازمانهاي بينالمللي متعدد و به ويژه سازمان ملل متحد شد تا ايران را مجاب به پذيرش صلح كنند. در اين راستا وي سعي داشت تا تداوم جنگ را ناشي از سياستهاي ايران قلمداد كند و از اين امر به عنوان يك اهرم تبليغاتي استفاده ميكرد، اما در سطح تحليل خرد و فردي با در نظر گرفتن روحيه خشونتطلب و ذات توسعه طلب صدام حسين، وي قلباً از صلح با ايران رضايت چنداني نداشت و بر آن بود تا با استفاده از حمله منافقين به ايران فرصت جديدي براي گرفتن امتياز از ايران پيدا كند. به اين لحاظ وي از هيچگونه كمكي اعم از نظامي، لجستيكي و اطلاعاتي و تبليغاتي به ارتش اصطلاحاً آزاديبخش رجوي دريغ نمي ورزيد كه در اين خصوص اسناد معتبر وجود دارد. با شكست مفتضحانه نيروي منافقين، آخرين اميد صدام نيز تبديل به ياس شد. به عبارتي، شكست نيروهاي منافقين مهر تأييدي بر شكست نظام عراق از ايران بود و ميتوان ناكامي رجوي را "شكست مضاعف " صدام حسين قلمداد كرد. ب: تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در نظام جهاني در پي پيروزي انقلاب اسلامي ايران و شكلگيري نظام جمهوري اسلامي ايران، دول منطقه به ويژه كشورهاي عربي از يك طرف و استكبار جهاني از طرف ديگر، از ورود يك عنصر جديد با انديشههاي انقلابي به صحنه نظام بينالملل احساس بيم و ناامني كرده و سعي در حذف و دست كم تهديد نظام ايران داشتند. از اين لحاظ رژيم عراق را بهترين گزينه براي حمله به ايران تعريف ميكردند. زمينههاي تاريخي اختلاف ميان اين دو كشور نيز بر قوتيابي اين تئوري دامن زد. حمله عراق به ايران را ميتوان به نحوي ناشي از شكلگيري اين ايده محسوب كرد. پس از شكستهاي سنگين و پي در پي ارتش عراق در عملياتهايي از قبيل ثامنالائمه (ع)، طريقالقدس، مطلعالفجر و به ويژه بيتالمقدس و والفجر هشت كه منجر به آزادسازي خرمشهر و فتح فاو شد، حمله گروهك منافقين به ايران در واقع آخرين اميد رژيم بعث عراق، قدرتهاي استكباري و كشورهاي منطقه براي خلع يد انقلابيون مسلمان از نظام ايران بود. اما با رشادهاي رزمندگان، پشتيبانيهاي مردمي و رهبري بينظير حضرت امام (ره) اين عمليات ـ به طور اخص و جنگ تحميلي به طور اعم ـ با پيروزي ايران خاتمه يافت و به اين ترتيب زمينهاي لازم براي تثبيت قطعي نظام جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان فراهم شد. ج: افزايش مشروعيت اسلامي ايران در افكار عمومي جهان به واسطه حمايتهاي مردمي رژيم عراق و قدرتهاي جهاني با دستگاههاي تبليغاتي گستردهاي كه در اختيار داشتند به افكار عمومي جهان چنين وانمود ميكردند كه مردم ايران از جنگ خسته شده و طولاني شدن جنگ در ايران موجب رويارويي رژيم با "بحران مشروعيت " شده است. با شكلگيري و حمله منافقين به ايران جهانيان در اين انديشه بودند كه مردم از حمايت نظام دست كشيده و به منافقين ملحق خواهند شد و در نتيجه نظام ايران سرنگون خواهد شد اما با پخش خبر حمله منافقين در كشور وضعيت به گونهاي متفاوت از اين تعابير خود را نشان داد. به اين ترتيب كه گروههاي مختلف مردمي از سراسر ايران به سمت جبهه غرب سرازير شده و نيروهاي رجوي در حالي كه هنوز به كرمانشاه نرسيده بودند، زمينگير شده و تار و مار شدند. شركت گسترده نيروهاي مردمي در اين عمليات حاكي از حمايت همهجانبه مردم از نظام جمهوري اسلامي و مشروعيت فوقالعاده سياسي آن در افكار عمومي جهان بود. در واقع ميتوان پيروزمندان نهايي و ظفرمندان قطعي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را ملت سلحشور ايران قلمداد كرد. شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدي بر روحيه باقيمانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد. بسياري از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگي و بنبست سازمان سخن به ميان ميآوردند و بسياري ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهاي اروپايي رفتند. صدام نيز 10 روز پس از اين شكست با برقراري آتشبس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه عزيمت سازمان مجاهدين خلق در عراق بود. سازمان در پي اين عمليات و تحولاتي كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد، هر روز بيش از پيش منزوي شد. پس از پذيرش قطعنامه 598 سازمان ملل از سوي ايران و اعلام آتش بس با عراق، گروهك منافقين كه در طول جنگ نقش ستون پنجم و اهرم فشار بر جمهوري اسلامي را ايفا كرده بودند در نقش ارتش خصوصي صدام و با خيال اينكه نيروهاي مردمي از جنگ خستهاند شعار از مهران تا تهران در 3 روز را سر دادند كه اين عمليات بعدها به عمليات مرصاد معروف شد. همزمان با ايام پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران كه سازمان مجاهدين در بلاتكليفي شديدي به سر ميبرد، رجوي توانست صدام حسين را متقاعد كند كه قبل از بسته شدن كامل مرزها و اجراي قطعنامه 598 سازمان ملل، به سازمان مجاهدين اجازه آخرين حمله به خاك ايران را بدهد. در حالي كه عراق با بازپسگيري اغلب مناطقي كه طي سالهاي گذشته از دست داده بود. ميرفت تا با اقدامات بعدي صحنه نبرد را بيش از پيش به نفع خود تغيير دهد. پذيرش قطعنامه ييي شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران در تاريخ 27/4/67 موجب شد ارتش عراق در اقدامي شتاب زده، منطقه خوزستان را بار ديگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز ـ خرمشهر پيشروي كند و خرمشهر را نيز در معرض تهديد قرار دهد. اين تهاجم عراق كه دو بار ديگر نيز تكرار شد با مقاومت شديد سپاهيان اسلامي خنثي و ارتش عراق تا مرز، عقب رانده شد. به اين ترتيب، دشمن در حالي كه از تصرف خوزستان نااميد شده بود، براي صدام حسين، اين لشكركشي در آخرين روزهاي جنگ، يك ريسك بود كه در آن در هر حال او بازنده نبود. اگر مجاهدين خلق ميتوانست پيروز شود و حكومت اسلامي را براندازد، صدام يك نيروي وفادار و مستعد خود را در خاك همسايه داشت و به آرزويي كه در تمام دوران جنگ داشت ميرسيد؛ در صورتي هم كه سازمان شكست ميخورد، باز هم براي صدام اهميت نداشت و وضع تغييري نميكرد. در اوايل مرداد 67 رجوي نشستي با شركت همه نيروها در قرارگاه اشرف برگزار كرد. در اين نشست رجوي نقشه راهها و جادهها را از مرز ايران و عراق تا تهران بر روي نقشه نشان داد. او حتي محل اقامت خود را در شهر تهران مشخص كرد و ادعا كرد كه مردم به محض ورود ما به ايران، به ياري ما ميشتابند و به ارتش آزديبخش ميپيوندند. در روز 3 مرداد 67، نيروهاي مجاهدين از محور سرپل ذهاب وارد ايران شدند و به سرعت تا نزديكي شهر "كرند " پيش رفتند. علت عدم درگيري تا اين محل با نيروهاي ايران، يكي اين بود كه توپخانه عراق تا بعد از سرپل ذهاب از پيشروي مجاهدين حمايت فعال ميكرد. ديگر اينكه، طبق گفتههاي بعدي هاشمي رفسنجاني، حكومت اسلامي، آگاهانه براي ارتش آزاديبخش مسعود رجوي تله گذاشته بود. به بيان خود رفسنجاني: "ما در را باز كرديم تا همه را درون كيسه كنيم و درش را ببنديم ". در اين عمليات كه سازمان مجاهدين آن را عمليات فروغ جاويدان ناميدند، رجوي خود شخصا و مطابق معمول، شركت نداشت و از داخل خاك عراق، عمليات را هدايت ميكرد. فرمان آتش را نيز مريم رجوي و البته از محل امني در خاك عراق صادر كرد. در آن تاريخ نيروهاي نظامي موسوم به سازمان مجاهدين خلق از تنگه پاتاق تا منطقه چهارزبر در 34 كيلومتري كرمانشاه را با سرعت خيلي زياد طي كردند. علت سرعت بالاي حركت ستونهاي نظامي مجاهدين عدم حضور قواي نظامي در غرب كشور بود. به دليل هجوم سنگين ارتش عراق به جبهه جنوب (استان خوزستان)بخش عمدهاي از توان نظامي ايران در جبهههاي جنوب غربي مشغول دفع تهاجم عراق بودند به همين دليل عملا در برابر حركت ستونهاي مجاهدين مقاومتي وجود نداشت. نيروهاي ايران در جايي كه نيروهايشان برتري نسبي داشت به كمين نشستند و در منطقه چهار زبر، با خاكريز و يك خط دفاعي مستحكم در انتظار ايشان بودند. يكي از گردانهاي عملياتي در اين جبهه گردان مقداد از لشگر 27 محمد رسولالله بود. اين عمليات سه روز به طول انجاميد كه در روز اول هدف سد كردن هجوم مجاهدين خلق بود. در روز اول عمليات نيروي هوايي وارد عمل نشد زيرا در آن زمان پايگاه نوژه بمباران شده بود و انجام عمليات پاكسازي باند فرود قدري فرصت را از آنها گرفت و به همين دليل نيروي هوايي با يك روز تاخير عمليات را ادامه داد در روز دوم حركت نيروي زميني صورت گرفت كه با پشتيباني بسيار قوي نيروي هوايي و هوانيروز همراه شد و در روز سوم يگانهاي مجاهدين خلق به كلي منهدم شد. فرماندهي اين عمليات بر عهده علي صياد شيرازي بود كه در سال 1378 توسط گروهك منافقين به شهادت رسيد. واژه عربي "مرصاد " به معني كمين است و به خاطر كمين برنامهريزي شدهاي كه نيروهاي نظامي انجام داده بودند اينگونه نام گرفت. * شرح عمليات هدف: انهدام عناصر ضد انقلاب (منافقين) استعداد دشمن منافقين، حدود 30 تيپ رزمي براي تهاجم خود به خاك ايران تشكيل داده بودند. هر تيپ 170 نفر نيروي رزمي (20 زن و 150 مرد) در اختيار داشت كه به همراه نيروهاي پشتيباني به 280 نفر ميرسيد و داراي دو گردان پياده، يك گردان تانك، يك گردان ادوات و يك گردان اركان و پشتيباني رزم بود. تعداد كل نيروي رزمنده حدود 5 هزار و 200 نفر و نيروي در صحنه به حدود 7 هزار نفر ميرسيد. تجهيزات منافقين نيز عبارت بود از؛ 120 تانك سبك كاسكا و پل برزيلي، 40 نفربر PMP، 30 توپ 122 ميليمتري، حدود 240 خمپاره، هزار آرپي جي هفت، 700 تيربار، 20 توپ 106 ميليمتري، 60 مسلسل دوشكا و حدود هزار خودرو. هدف منافقين از حمله در عمق خاك ايران، با چند تانك برزيلي دجله (داراي چرخ هاي لاستيكي و سرعتي معادل 120 كيلومتر در ساعت)، تسخير چند شهر و در آخر رسيدن به تهران و به دست گرفتن قدرت بود، بر طبق زمانبندي، نيروها بايد ساعت 6 بعد از ظهر روز دوشنبه 3 مرداد به كرند و ساعت 8 شب به اسلامآباد و 10 شب به كرمان شاه رسيده و در اين شهر، دولت خويش را اعلام كنند. اگر چه در ساعت هاي مقرر به كرند و اسلامآباد رسيدند، اما در مسير اسلامآباد - كرمان شاه و گردنه حسنآباد، از پيشروي آنها جلوگيري شد. در اين عمليات (فروغ جاويدان) منافقين با 25 تيپ ( هر تيپ 200 نفر) شركت داشتند و به اين ترتيب مجموعاً بين 4 تا 5 هزار نيروي عملياتي وارد ايران شدند. مقارن ساعت 30:14 در تاريخ 3/5/67 منافقين و ارتش عراق عمليات مشترك خود را با هجوم زميني از طريق سرپل ذهاب و هلي برد از جنوب گردنه پاطاق (نزديكي سرپل ذهاب) آغاز و به طرف شهر كرند غرب پيشروي كردند و حدود ساعت 30:18 نخستين تانكهاي عراقي با آرم منافقين وارد شهر شدند و پس از تصرف شهر به طرف اسلامآباد غرب پيشروي كرده، به محض رسيدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتي و هم چنين تيراندازي و آشفته كردن اوضاع كردند. تعدادي از نيروهاي سپاه و مردم با آنان درگير شدند كه به علت عدم انسجام نيروها و آميختگي منافقين با مردم، اوضاع از كنترل نيروهاي نظامي خارج و شهر به تصرف آنها درآمد. سپس با استفاده از تعداد زيادي تانك دجله و خودرو نيروهاي پياده به طرف كرمان شاه عزيمت كردند كه در منطقه حسنآباد (20 كيلومتري اسلامآباد) به دليل سازماندهي جديد رزمندگان ايراني و جمعآوري نيرو، منافقين زمينگير شدند. نيروهاي خودي در فاصله 200 متري آنان در ارتفاعات چهارزبر ضمن تشكيل خط پدافندي با آنان درگير شده، و بعدازظهر 4 مرداد با محاصره شهر اسلامآباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلامآباد - كرند را قطع، و آنها را محاصره كردند. نيروهاي اسلام در روز 5 مرداد عمليات مرصاد را به رمز يا علي بن ابي طالب (ع) آغاز كردند و طي چند ساعت، صدها تن از منافقين را به هلاكت رسانده، و مابقي را به فرار وا داشتند. در اين عمليات، رزمندگان اسلام از قسمت سه راهي اهواز (پشت پمپ بنزين اسلامآباد) دشمن را دور زدند و تلفات زيادي به منافقين وارد كردند. همچنين در اين عمليات بيش از 2هزار و 500 تن از منافقين به هلاكت رسيدند و بيش از چهارصد دستگاه خودرو، نفربر و تانك آنان منهدم شد.هلاكت رساندن حدود 2هزار نفر و به اسارت درآوردن 250 تن از نيروهاي دشمن است. به اين ترتيب در روزهاي بعد ديگر اثري از نيروهاي مجاهدين خلق در منطقه نبود. گزارشهاي خبري تعداد كشتههاي منافقين را دراين عمليات بين هزار و 600 تا 2هزار نفر ذكر كردند. شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدي بر روحيه باقي مانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد. بسياري از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگي و بنبست سازمان سخن به ميان ميآوردند و بسياري ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهاي اروپايي رفتند. صدام نيز يي روز پس از اين شكست با برقراري آتشبس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه عزيمت سازمان مجاهدين خلق در عراق بود. سازمان در 10 اين عمليات و تحولاتي كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد هر روز و بيش از پيش منزوي شد.
دیدگاه تان را بنویسید