بخشهای پنهان روابط ایران و مصر
آنچه خودنمایی بیشتری کرد، مساله دخالتهای غیرمسوولانهای بود که در حوزه سیاست خارجی آرامآرام مطرح و به موازات آن نهادینه میشد. تا اینکه در کلام مقام معظم رهبری این بدعت غلط تحت عنوان موازیکاری مطرح شد که همین روزها هم ما حساسیت بخشهای مختلف نظام از جمله مجلس را در این مقوله شاهد هستیم.


وزیر سابق امور خارجه به دیدار برخی روسای جمهور با حسنی مبارک اشاره میکند و میگوید که اینها بخشهای پنهان رابطه ایران و مصر است. به گزارش «فردا» منوچهر متکی به تحریمهای مصوب علیه ایران هم گریزی میزند و در عین حال میگوید: پکیجی که در مردادماه ۱۳۸۴ در ماههای پایانی دولت آقای خاتمی به ما ارایه شد، بدتر از هر قطعنامهای بود چون در آن پکیج از ایران خواسته شده بود که غنیسازی را کلا کنار بگذارد... گزیدهای از گفتگوی وی با روزنامه شرق را در ذیل میخوانید: * ورود اصولگرایان به دوره جدید مدیریت کشور در واقع به سال ۸۱-۱۳۸۰ برمیگردد؛ یعنی انتخابات شوراها. به اعتقاد ما، در یک جامعه پرنشاط سیاسی قاعدتا باید جریانهای مختلف سیاسی بتوانند نظرات و دیدگاههای خود را ارایه کنند و در صورتی که از سوی مردم مورد حمایت قرار گیرند، بتوانند در عرصه مدیریت کشور نقشآفرین شوند. * مشی دولت نهم هم به گونهای بود که نمیتوان ادبیات سهمخواهی را در آن لحاظ کرد. * بنده به عنوان کسی که ۲۷سال در وزارت امور خارجه حضور داشتم، مواردی از اینگونه اختلافات را بین وزرای امورخارجه و روسای جمهور شاهد بودم. منتها ممکن است جنس این اختلافها متفاوت باشد اما آنچه در واقع پدیدار شد و خودنمایی بیشتری کرد، مساله دخالتهای غیرمسوولانهای بود که در حوزه سیاست خارجی آرامآرام مطرح و به موازات آن نهادینه میشد. تا اینکه در کلام مقام معظم رهبری این بدعت غلط تحت عنوان موازیکاری مطرح شد که همین روزها هم ما حساسیت بخشهای مختلف نظام از جمله مجلس را در این مقوله شاهد هستیم. * در دو دوره هشتساله یعنی هشت سال جنگ تحمیلی و هشت سال اخیر (از دو سال پایانی دولت آقای خاتمی تاکنون) حجم سنگینی از توان دیپلماسی کشور صرف چالش سیاسی دفاع مقدس و موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان شده است که گرچه دستاوردها و ورزیدگیهای ذیقیمتی داشته اما بر اثرگذاری ما در سایر عرصههای سیاسی بینالمللی سایه سنگین انداخته است. * در اواخر دوره آقای خاتمی به فهرست مذکور پرونده فعالیتهای صلحآمیز هستهای ما نیز اضافه شد. باید روشن کنیم که در این موارد موفقیتهایمان چیست؟ * بنده در مجلس هفتم به دلیل پذیرش تعلیق غنیسازی به دولت انتقاد داشتم. باور ما این بود که طرف مقابل نه تنها اینگونه اقدامات را به عنوان پیام همکاری ما دریافت نمیکند بلکه آن را به عقبنشینی تفسیر میکند و در اعمال فشار بیشتر گستاختر میشود که اتفاقا همینطور هم شد. * پکیجی که در مردادماه ۱۳۸۴ در ماههای پایانی دولت آقای خاتمی به ما ارایه شد، بدتر از هر قطعنامهای بود چون در آن پکیج از ایران خواسته شده بود که غنیسازی را کلا کنار بگذارد تا به ما مثلا در مبارزه با موادمخدر یا در بعضی از حوزههای کشاورزی و... کمک کنند که این به هیچوجه شایسته ملت ایران نبود. * با مصریها موضوعات مشترک منطقهای و بینالمللی داشتیم که بعضا مواضعمان مشترک بود. در بحث خلع سلاح، در بسیاری از بحثهای بینالمللی ما در قالب جنبش عدم تعهد دیدگاههای مشترکی داشتیم. * معاون وزیر خارجه مصر به ایران آمد، در ملاقات او با من گفتوگوی جالبی صورت گرفت. ایشان در آن ملاقات گفت ما از شما خواهش میکنیم به مصر گندم بدهید. او اشاره کرد، ما گندم مورد نیازمان را بالاخره از یک جایی تامین میکنیم ولی میخواهیم که با گندمی که شما به ما میدهید مردم مصر نمکگیر ایران شوند. * در اواخر سال ۱۳۸۲ آقای خاتمی و حسنی مبارک با یکدیگر ملاقات داشتند و موضوع پیگیری روابط ایران و مصر در دستور کار دولت ایشان قرار داشت. در سال ۱۳۷۰ نیز قرار بود آقای هاشمی و حسنی مبارک در حاشیه اجلاس سران کنفرانس اسلامی با یکدیگر دیدار کنند که به علت عدم حضور مبارک در اجلاس عملی نشد. این همان بخشهای پنهان روابط مصر با ایران است که اساسا دولت قبلی مصر حق تصمیمگیری در آن را نداشت. * نظرات ما از جنس دخالت در امور داخلی کشورها نیست. جمهوری اسلامی ایران معتقد است که مردم این کشورها را باید آزاد گذاشت تا خودشان تصمیم بگیرند. کشوری مانند عراق برای ما مهم است. کشوری که هشتسال با ما در جنگ بوده است. ما از یک عراق جدید، باثبات و دموکراتیک حمایت میکنیم. چنین عراقی که تعیین سرنوشتش به دست مردم خودش باشد. * همانطور که پیش از این هم گفتهام تا سلام و علیک رسمی با آمریکا فاصله زیادی داریم. به عبارت دیگر در موضوع آمریکا دو محور جداگانه وجود دارد. روابط ایران و آمریکا (که موضوع گفتوگوی ما نیست) و مسایل ایران و آمریکا یعنی موضوعات ثالث، منطقهای و بینالمللی که ایران و آمریکا را متاثر میکند. * در این مذاکرات عملا آمریکاییها را متقاعد کردیم که رویکردشان در عراق غلط است و باید تصحیح شود. * از پیامدهای آن مذاکرات، خروج آرامآرام آمریکاییها از خیابانهای عراق و سپردن امنیت در بسیاری از موارد به دولت آن کشور بود. انگلیسیها هم مجبور به ترک بصره و جنوب عراق شدند. مدیریت امنیتی منطقه الخضرا و فرودگاه بغداد و مسوولیت زندانها بهخود عراقیها بازگردانده شد. پس از آن ما توانستیم برخی از هموطنان خود که توسط آمریکاییها بازداشت شده بودند را آزاد کنیم. بنابراین آن مذاکرات که کاملا شفاف و با دستور کار مشخص و در قالب یک استراتژی از قبل تعریف شده صورت گرفت سیر منطقی خود را طی کرد.
دیدگاه تان را بنویسید