اوباما: کسانی که از جنگ با ایران حرف میزنند عدهای لاف زن و گنده گو هستند
اوباما این اظهارات را در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید مطرح کرد که شامگاه سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ (۶ مارس ۲۰۱۲) برگزار شده است.
ایران هسته ای: باراک اوباما رییس جمهور امریکا در اظهاراتی تقریبا بیسابقه کسانی که در داخل امریکا از ضرورت جنگ با ایران صحبت میکنند را افرادی «لاف زن و گنده گو» خواند که نه مسئولیتی دارند و نه درباره تبعات جنگ با ایران با مردم امریکا صادق هستند. اوباما این اظهارات را در یک کنفرانس مطبوعاتی در کاخ سفید مطرح کرد که شامگاه سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ (۶ مارس ۲۰۱۲) برگزار شده است. در زیر تمام آنچه اوباما در این کنفرانس مطبوعاتی درباره ایران گفته عینا آورده شده است. این جملات دقیقا از روی متن انگلیسی ترجمه شده و بدون دخل و تصرف منتشر میشود. *** * زمانی که من به قدرت رسیدم، ایران متحد و در حال حرکت بود و پیشرفتهای چشمگیری در برنامه اتمی داشت و دنیا در خصوص نحوه برخورد با این کشور، متفرق بود. ما در ۳ سال گذشته موفق شدهایم تحریمهای بیسابقه فلج کنندهای را علیه ایران سازمان دهیم و این کشور طعم گزنده این تحریمها را به شکلی اساسی احساس میکند. دنیا متحد و ایران از نظر سیاسی منزوی شده است. آنچه که من گفتهام این است که ما منتظر رسیدن ایران به سلاح اتمی نخواهیم ماند. سیاست ما مهار نیست بلکه جلوگیری از رسیدن این کشور به سلاح اتمی است زیرا رسیدن آنان به سلاح اتمی، شروع مسابقه تسلیحاتی را در منطقه به راه میاندازد و رژیم منع اشاعه را تضعیف میکند و احتمال دارد که این سلاحها، به دست گروههای تروریستی برسد. ما در حال مشاوره نزدیک با همه متحدان خود از جمله اسرائیل هستیم تا این راهبرد را به پیش ببریم. * در حال حاضر، باور من این است که ما دریچهای از فرصت را در اختیار داریم که هنوز میشود این مسئله را به صورت دیپلماتیک حل وفصل کرد. این فقط دیدگاه من نیست و مقامات اطلاعاتی ارشد ما و اسرائیل نیز این دیدگاه را دارند. در نتیجه، ما همچنان به آوردن فشار ادامه میدهیم ولی بابی را برای بازگشت رژیم ایران به جامعه جهانی با دادن اطمینانهایی از سوی جامعه جهانی باز نگاه میداریم که شرط آن نیز ملتزم بودن این کشور به وظایف خود و دنبال نکردن تلاش برای به دست آوردن سلاح اتمی است. این مسیری است که من در پیش گرفتهام. آنچه که در مبارزات تبلیغاتی گفته میشود باید گفت این افراد، مسئولیت چندانی ندارند، فرمانده کل نیروهای مسلح آمریکا نیستند. آنچه که من میبینیم، بیقیدیهایی است که این افراد با سخن گفتن درباره جنگ دارند. وقتی صحبت از جنگ میشود، هزینههای آن و تصمیمی را که باید بگیرم به یاد میآورم که از جمله آن، اعزام نیروهای جوانمان به این جنگ و تاثیری است که این جنگ بر زندگی آنان و امنیت ملی، اقتصاد ما میگذارد. این بازی نیست که با بیقیدی درباره آن تصمیم گرفت. زمانی که میبنیم یکی از این افراد با گنده گویی و بلوف زنی صحبت میکند ولی وقتی سوال میشود که دقیقا چه میخواهد بکند، چیزهایی را میگویند که ما در سه سال گذشته انجام دادهایم. به نظر من این بسیار شبیه سیاسی بازی است تا اینکه بخواهند یک مسئله دشوار سیاسی را حل و فصل کنند. کاری که ما تا کنون انجام ندادهایم، به راه انداختن یک جنگ است ولی اگر یکی از این افراد فکر میکند که اکنون زمان به راه انداختن یک جنگ است، آن را بگویند. باید این را به مردم آمریکا توضیح دهد و بگوید که چرا این کار را انجام میدهد و این کار چه پیامدهایی خواهد داشت. همه مسائل دیگر فقط حرف است. * کسانی که پیشنهاد جنگ را مطرح یا خود را برای این کار آماده میکنند یا بر طبل جنگ میکوبند باید به روشنی به مردم آمریکا توضیح دهند که از دیدگاه آنان، سود و زیان این کار چه میتواند باشد؟ من یکی از این افراد نیستم زیرا این را گفتم که باید روزنهای برای حل و فصل این مسئله به صورت صلح آمیز باقی بگذاریم. باید چارچوبی بین المللی برای اجرای فشارهای بیسابقه باقی بگذاریم. ایرانیان گفتهاند که مایل به بازگشت به گفتوگوها هستند و در کنار حفظ این فشارها، باید از این فرصت استفاده کنیم تا ببینیم چه میشود. البته من جزئیات گفتوگوهای خود را با نخست وزیر نتانیاهو بیان نمیکنم ولی آنچه که به صور علنی میگوید، تفاوت چندانی با آنچه که به صورت خصوصی میگویم ندارد. * اسرائیل کشوری مستقل است که حق دارد برای خود درباره بهترین راههای حفظ امنتیش تصمیم بگیرد و همان طور که در روزها گذشته گفتهام، درباره رویدادهای تاریخی در دوران هر یک از نخست وزیران اسرائیل در زمان رویارویی با یک تهدید اندیشناک هستم ولی با توجه به اینکه تحریمها در حال تاثیر گذاری چشم گیری در داخل ایران هستند، این نیز ارزیابی من نیست بلکه ازریابی کلی است، با توجه به اینکه تحریمها در ماههای آینده شدیدتر نیز میشوند، با توجه به اینکه این تحریمها بر صنایع نفت و بانک مرکزی ایران تاثیر میگذارد، اکنون میبینیم که صداهایی درباره بازگشت آنان به میز گفتوگو میشنویم و این عمیقا، به سود منافع همه، از جمله آمریکا، اسرائیل دنیاست که این مسئله، به شکلی صلح آمیز حل و فصل شود. * این مسئله که ما در یک یا دو هفته یا یک یا دو ماه آینده حق گزینش داریم، مسئلهای نیست که ریشه در حقیقت داشته باشد و بحثی که ما با اسرائیلیها در میان گذاشتیم این است که ما تعهدات بیسابقهای در خصوص امنیت آنان داریم و رشتههایی ناگسستنی میان دو طرف وجود دارد ولی یکی از شروط دوستی، دادن مشاورههای بیپرده و روشن در خصوص انتخاب بهترین رویکرد برای رسیدن به هدفی مشترک است بخصوص در مسائلی که هر دو ما در آن نقش و نفع داریم. این مسئله فقط به منافع اسرائیل باز نمیگردد بلکه مسئله منافع آمریکا نیز مطرح است و البته در صورت اقدامی عجولانه، مسئله پیامدها برای اسرئیل مطرح نیست، پیامدهای آن دامن آمریکا را نیز میگیرد و از این رو باور دارم که هر زمان که ما اقدام نظامی را در نظر بگیریم، مردم آمریکا درخواهند یافت که باید بهایی داد.گاه این کار ضروری است ولی ما این کار را با بیقیدی انجام نمیدهیم. وقتی من از والتررید دیدار میکنم و نامههایی را برای خانوادههایی امضا میکنم که عزیزانشان به خانه بازنگشتهاند (دیدار از بیمارستان نظامیان مجروح و نامههای همدردی با نظامیان کشته شده آمریکایی)، در مییابم که این کار هزینههایی دارد.گاه از پس از این هزینه بر میآییم و گمان داریم که این کار درست است و روی آن سیاسی کاری نمیکنیم ولی زمانی که این کار به سیاسی کاری کشیده شد، اشتباه است و این سیاستمداران نیستند که بهای آن را میپردازند بلکه نظامیان ما و خانوادههایشان هستند که بهای این کار را میپردازند. * شکی نیست که در ۳ سال گذشته که ایران وارد گفتوگوها شده است، فراز و فرودهایی در خصوص جامعه جهانی داشتیم که فکر میکردند ما جدی نیستیم. انتظار من با توجه به پیامدهای اقدام برای آنان که تحریمهای شدید به اجرا گذاشته نشده بود تا هزینههای سنگینی بر اقتصاد آنان وارد آید، درجه انزوایی که آنان در حال حاضر تجربه میکنند که بیسابقه است، درک کردهاند که جامعه جهانی به دنبال معامله برای حل و فصل این مسئله با آمدن ایران به پای میز گفتوگوها و بحث این موضوع به صورت مستقیم و درست است تا به جامعه جهانی نشان دهد که نیات در برنامه اتمیشان صلح آمیز است. آنان میدانند که این کار را چگونه باید انجام دهند و این مسئله چندان پیچیدهای نیست. از این رو باید در مسئلهای اینچنینی اطمینان یافت که با توجه به پیچیدگیهایی که دارد، نمیتوان در دیدار اول به نتیجه رسید ولی به نظر من باید خیلی زود دریافت که آنان تا چه اندازه در حل و فصل این مسئله جدی هستند. * از نقطه نظر سیاسی، آیا به نظر شما در صورتی که قیمت سوخت در آمریکا افزایش یابد، رئیس جمهور این کشور دوباره انتخاب میشود؟ آیا کسی در این اتاق هست که فکر کند این سخن منطقی است؟ مسئله درباره قیمت سوخت این است که من خواهان کاهش آن هستم زیرا گرانی آن به خانوادهها آسیب میزند زیرا من همواره با افرادی سر و کار دارم که مسیری طولانی را برای رسیدن به کار خود طی میکنند و گران شدن قیمت سوخت بیش از پیش به آنان فشار وارد میکند. این مسئله برای اقتصاد نیز چندان خوب نیست زیرا وقتی قیمت سوخت افزایش مییابد، میزان هزینهای که مصرف کنندگان انجام میدهند، کاهش مییابد و اکنون در حالی که ما در تلاش برای تقویت اقتصاد خود هستیم، نمیخواهیم این مسئله صورت گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید