تفاوت کلیدی آخوندی و قاضی زاده هاشمی
بین آقای قاضیزاده هاشمی و جناب آخوندی یک تفاوت کلیدی در سبک اشرافیت وجود دارد. اشرافیت آقای آخوندی، «اشرافیت سیاسی» و تبختر آقای قاضی زاده از «اشرافیت اقتصادی» است.

خبرگزاری فارس: با اسم آقایان آخوندی و قاضی زاده هاشمی ذهنتان کجا میرود؟ اگر آقای قاضی زاده به خبرنگار میگوید مزدور، آقای آخوندی هم میکروفن خبرنگار را پرت میکند. یکی با طعنه به پیرمرد نیازمند میگوید «خودت بمال» و آن یکی به خانم معترض از گرانی میگوید: «باید بیشتر ازت پول میگرفتن»
این سیاهه را شما تکمیل کنید. احتمالا اولین پیامی که ازین سبک رفتاری برداشت میکنید، تکبرست. ناتمام گذاشتن مسکن مهر و رها کردن وعده مسکن اجتماعی و افزایش ۷۰ درصدی قیمت مسکن و ... به اندازه این تبختر رنج آور نیست.
اما یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه بین آقای قاضی زاده هاشمی و جناب آخوندی یک تفاوت کلیدی در سبک اشرافیت وجود دارد. اشرافیت آقای آخوندی، «اشرافیت سیاسی» و تبختر آقای قاضی زاده از «اشرافیت اقتصادی» است.
مساله آقای قاضی زاده یک سبک زندگی مولتی میلیاردی است؛ چنانکه به تعبیر خودشان بین انتخاب پورشه و پرادو در حیرت میماند؛ خروجی خوی کاخ نشینی همین سبک زندگی است و نازیدن سیاسی نیز جزء لاینفک آن؛ و صدالبته که سخن امام را گوش نگرفتیم و امروز گرفتار عوارض سیاسی این خوی متکبرانهایم.
اما ماجرای آقای آخوندی متفاوت است. اشرافیت سیاسی به مراتب سختتر و پیچیدهتر و جراحتی به غایت عمیقتر از اشرافیت اقتصادی است. اشرافیت سیاسی ناشی از قدرت سیاسی است نه قدرت اقتصادی. قاضیزاده هاشمی یک پزشک متخصص است که از ابتدا سرمایهدار بوده است. اشکال در چنین فردی نیست؛ اشتباه در انتخاب چنین فردی بهعنوان وزیر است.
اما در ماجرای اشرافیت سیاسی، اشتباه هم در انتخاب است و هم در منتخب. اشرافیت سیاسی، تبخترش را از قدرت سیاسی میگیرد. فردی که نازیدن را از قدرت سیاسی میگیرد، فراتر از این و آن، نسبت به جمهوری اسلامی تفرعن میورزد. چنان از موضع قدرت سخن میگوید که گویی بر گردن نظام دین دارد. خلاصه این رفتار چنان میشود که بعد از ۶ سال مسئولیت، بدون اشاره به دلائل ناکارآمدی، علت استعفا را عدم توجه دولت به قواعد بازار آزاد میداند. گویی این رئیس جمهور است که نسبت به این سطح از کمکاریها باید پاسخگو باشد. گفتنی است تنها در یک مورد، مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۶ گزارش میدهد که وزارت راه به اغلب تکالیفش در حوزه راه و مسکن عمل نکرده است؛ بگذریم.
تکبر سیاسی تنها ناشی از عدم شایسته سالاری نیست. خروجی فقدان شایسته سالاری، قاضی زاده هاشمی است؛ اما تکبر سیاسی ناشی از ساختارهای معیوب اجرایی است که از درونش چنین افرادی تربیت و تکثیر میشوند. نقد چنین جریانی نیز به مراتب پرهزینهتر از نقد اشرافیت اقتصادی است.
آخوندی وزیر امروز و دیروز نیست. آخوندی نماد یک جریان سیاسی در کشور است که حرمت و اعتبارشان را از جمهوری اسلامی گرفتهاند و امروز چنان رفتار میکنند که گویی نظام به آنها بدهکار است.
خروجی تکبر اقتصادی فراتر از «خودت بمال» نیست، اما سرنوشت تفرعن سیاسی فتنه ۸۸ است. تاریخ فراموش نکرده است که خروجی مشاوره آقای آخوندی و امثال او، ایستادن مقابل رای مردم است. انشاءالله روشن است که تفاوت از کجا تا کجاست؛ حرف تمام است.
دیدگاه تان را بنویسید