قتل عام با پرچم صلح
بیانات دیروز رهبرانقلاب پرده از ۳ سطح از واقعیتهای تلخ جهان امروز برداشت : اول، سقوط اخلاقی قدرت های غربی و بی آبرویی رهبران آن. دوم، فریبکاری مفهومی در واژگان صلح و قدرت. سوم، نمایش شکاف عمیق میان استقلال و وابستگی در نظم منطقه ای غرب ساخته

بیانات رهبرانقلاب در دیدار با معلمان، پرده از سه سطح از واقعیتهای تلخ جهان امروز برداشت: اول، سقوط اخلاقی قدرتهای غربی و بیآبرویی رهبران آن. دوم، فریبکاری مفهومی در واژگان صلح و قدرت. سوم، نمایش شکاف عمیق میان استقلال و وابستگی در نظم منطقهای غربساخته.
ترامپ؛ آینه زوال عقلانیت سیاسی در غرب
وقتی رهبر یک نظام سیاسی در قامت جمهوری اسلامی ایران، سخنان یک رئیسجمهور آمریکا را مایه سرافکندگی ملت آمریکا میخواند، این نقدی ساختاری به فرایند انتخاب نخبگان در دموکراسی غربی است. ترامپ، نماد دموکراسیای است که در آن، فردی با پروندههای متعدد اخلاقی، اقتصادی و قضایی، در اوج قدرت جهانی مینشیند. کسی که همین چند وقت پیش خطاب به کشورهایی که درمورد تعرفهها با او دنبال مذاکره بودند گفته بود: «دارند باسنم را میبوسند». این چنین شخصی امروز با افتخار در منطقه از صلح از طریق قدرت سخن میگوید. اما آیا ترامپ استثناست؟ خیر. قبل از او، جو بایدن آمده بود، رئیسجمهوری که هر بار پشت تریبون میایستد، اضطراب رسانههای غربی از یک گاف دیگر افزایش مییابد. دموکراسی در آمریکا روندی است که نهتنها منجر به تولید رهبران عقلانی و باکفایت نشده، بلکه به تدریج چهرهای کاریکاتورگونه از سیاست جهانی ارائه داده است. ذوقزدگی برخی از نخبگان جهان سوم نسبت به این مدل، بیش از آنکه از عقلانیت باشد، از فقر تاریخی در تجربه استقلال و خودباوری نشئت میگیرد. آنها انتخاب آزاد را میستایند، اما توجهی ندارند که محصول این انتخاب، یا شومنی چون ترامپ است یا مردی خسته و پر توهّم چون بایدن.
صلحی برای مشروعیتبخشی به جنگ؟
ترامپ، در سفر اخیرش به منطقه، دوباره از شعار کهنه صلح از طریق قدرت سخن گفت. شعاری که از ریگان تا اوباما تکرار شده، اما در عمل، جز ویرانی، کودتا، تحریم، اشغال و ترور چیزی از آن باقی نمانده است.
رهبر انقلاب در پاسخ به این ادعا، با تأکیدی روشن گفتند آمریکا از قدرت نه برای صلح، بلکه برای کشتار کودکان و مردم غزه استفاده کرده است. این گزاره را میتوان با فهرستی از پروندههای تاریخی اثبات کرد:
عراق: ورود با شعار خلع سلاح صدام و خروج با صدها هزار کشته، یک کشور چندپاره و زایش گروه های تکفیری.
افغانستان : ورود با شعار مبارزه با تروریسم و خروجی همراه با ویرانی
لیبی، سوریه : پروژههایی نیمهتمام که نه دموکراسی آوردند و نه صلح حتی باعث به غارت رفتن میلیون ها بشکه نفت خاک سوریه توسط ارتش آمریکا شد.در واقع، آمریکا از قدرتش نه برای توقف جنگ، بلکه برای کنترل کشورها مطابق با سیاست های خودش استفاده میکند. صلح، برای واشنگتن، تنها وقتی معنا دارد که با ابزار قدرت، ساختارهای سیاسی وابسته و نفتمحور منطقه را حفظ کند.این در حالی است که در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی دقیقاً از همان قدرت برای حفظ صلح در منطقه بهره گرفته است. نمونهاش نبرد با داعش است، جریانی که تا نزدیکی مرزهای ایران رسید، اما با نیرویی برخاسته از درون منطقه نابود شد، بدون آنکه حتی یک نیروی آمریکایی مؤثر در خط مقدم باشد.
وابستگی ساختاری؛ نمایش منطقهای فروپاشی ارادهها
رهبر انقلاب، در بخش سوم بیانات خود، بدون نام بردن، اما به وضوح، الگوی در نظرگرفته شده آمریکا برای کشورهای عربی
خلیج فارس را به تصویر کشیدند. کشورهایی که به تعبیر ترامپ و طبق این الگو، بدون آمریکا حتی ده روز هم نمیتوانند دوام بیاورند. این جمله که در غرب آسیا و در کشورهای عربی از زبان رئیسجمهور آمریکا بیان شد، اعلام بیواسطه وضعیت وابستگی مطلق حکام منطقه به چتر امنیتی واشنگتن بود. ترامپ گفت اگر ما نباشیم، عربستان سقوط میکند، و آنها، در عوض، صدها میلیارد دلار قرارداد نظامی و نفتی به پایش ریختند. نمونهای دیگر از این وابستگی را میتوان در اوکراین دید. جایی که رئیسجمهورش، زلنسکی، در مصاحبهای با PBS اظهار کرد: « صادقانه بگویم، بدون این حمایت، ما هیچ شانسی برای پیروزی نداریم» . این دقیقا همان نظام وابستگی غربی است. بازیای که با سلاح و دلار شروع میشود و با حذف اختیار و اراده مردم کشورها پایان مییابد. رهبر انقلاب، با تقبیح چنین مدلی از سیاستورزی، از الگویی دیگر دفاع کردند: الگوی استقلال. الگویی که در آن مردم بتوانند بدون اتکا به قدرتهای فرامنطقهای، مسیر توسعه، امنیت و عدالت را خود طراحی و پیاده کنند، نه با نسخههای وارداتی که ریموت حیات و ممات آن در اختیار افرادی بیرون مرزهای کشور باشد.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید