آینده معمای تهران-بروکسل
ایران باید تلاش مضاعفی به کار گیرد تا در معادلات اروپا بهعنوان یک «متغیر ابزاری» مطرح نشود؛ این مسأله از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. بویژه در شرایطی که ممکن است اروپاییها بخواهند از موضوع اوکراین یا از مسائل مرتبط با تنظیم روابط فراآتلانتیکی و اقتصادی خود با ایالاتمتحده، بهرهبرداری کنند و از طریق ابزارهایی نظیر مکانیزم اسنپبک، امتیازاتی از آمریکا بگیرند

روابط ایران و اروپا در سالهای اخیر به نقطه عطفی دشوار رسیده است؛ از تلاشهای نیمبند اروپاییها برای حفظ برجام پس از خروج آمریکا تا بحران اوکراین که چالشهایی در روابط دوجانبه ایجاد کرد. در این میان، اروپا که زمانی بازیگر اصلی تعاملات دیپلماتیک با تهران بود، حالا به نظر میرسد در سایه رقابتهای فراآتلانتیکی و فشارهای منطقهای، نقش خود را در روندهای جاری دیپلماتیک ایران از جمله در پرونده هستهای تا حدی از دست داده است. بهزاد احمدی، تحلیلگر برجسته مسائل اروپا در گفتوگویی با «ایران»، به واکاوی ریشههای این تحول و چشماندازهای آینده این روابط پرچالش میپردازد.
با توجه به تداوم برخی چالشها در روابط ایران و اروپا پس از خروج آمریکا از برجام و در سایه جنگ اوکراین، چگونه می توان به مدیریت روابط پرداخت؟
روابط ایران و اروپا طی سالهای اخیر تحت تأثیر دو متغیر کلیدی یعنی توافق هستهای و جنگ اوکراین، دچار افت محسوس شد. در این دوره، اتحادیه اروپا که تا پیش از آن کوشیده بود نقش میانجی یا تسهیلگر را در تعاملات هستهای ایران ایفا کند، بهتدریج به یک بازیگر حاشیهای در مناسبات دیپلماتیک با تهران بدل شد. پس از خروج ایالاتمتحده از برجام در سال ۲۰۱۸ توسط دولت ترامپ، کشورهای اروپایی تلاشهای پراکنده و محدودی برای حفظ این توافق انجام دادند. هرچند این کشورها از خود اراده سیاسی برای تداوم برجام نشان دادند، اما در عمل به دلیل ناتوانی در مقابله با فشارهای آمریکا، موفق به تأمین منافع اقتصادی و سیاسی ایران نشدند. به عبارت دیگر، اروپا خواست، اما نتوانست. با روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران و تغییر رویکردهای داخلی در حوزه سیاست خارجی، زمینههای تازهای بر روابط تهران و اروپا سایه افکند. در این میان، مهمترین عامل تشدیدکننده تنشها، جنگ اوکراین و ادعاهای مطرح شده از سوی کشورهای اروپایی درباره حمایت نظامی ایران از روسیه بود. اروپاییها با طرح این ادعاها، ایران را نهتنها بازیگری منطقهای، بلکه به ادعایشان عاملی مداخلهگر در امنیت اروپا معرفی کردند؛ گفتمانی که جایگاه ایران را از یک طرف مذاکرهکننده بنا بر ادعای آنها به یک تهدید بالقوه برای امنیت قاره سبز تغییر داد. در این فرآیند، ابتکار عمل ابتدا در دست طرفهای اروپایی بود، اما به مرور ایران نیز وارد این بازی شد. با وجود اینکه مذاکرهکنندگانی چون علی باقری دارای شناخت مناسبی از سازوکارهای اروپا بودند، اما در سطح کلان، دولت سیزدهم فاقد برنامه جدی برای حفظ و مدیریت روابط با اروپا بود. در آن دوره، از ضرورت مدیریت روابط با اروپا غفلت شد، در حالی که ماهیت روابط ایران و اروپا، بویژه در شرایط پرتنش، نیازمند نوعی «مدیریت تخاصم» بود. به عبارت دیگر، حفظ حداقل سطح تعامل با اروپا مستلزم رویکردی هدفمند و حساب شده در مواجهه با اختلافات و تنشهاست؛ رویکردی که در عمل تحقق نیافت. در یک جمعبندی تحلیلی میتوان گفت چرخهای از بیتعهدی اروپا نسبت به برجام و نگاه امنیتمحور آن به ادعای نقش ایران در جنگ اوکراین، موجب تضعیف جدی روابط دوجانبه شد.
در شرایطی که مذاکرات میان روسیه و آمریکا درباره جنگ اوکراین وارد فاز جدیتری شده، آیا این تغییر بر کاهش فشارهای اروپا و ترمیم روابط با این کشورها اثرگذار است؟
پایان جنگ اوکراین میتواند یکی از عوامل کلیدی در ترمیم روابط ایران و اروپا باشد. در سالهای اخیر، موضوع اوکراین به یکی از مسائل چالشی برای سیاست خارجی ایران در قبال اروپا تبدیل شده است؛ عاملی که همچنان در روابط دوجانبه کمرنگ نشده و آثار آن پابرجاست. در شرایط کنونی، اروپا و ایالاتمتحده تلاش میکنند بحران اوکراین را مدیریت کنند. اگرچه شدت و حدت این بحران نسبت به سالهای اول کاهش یافته اما همچنان حل و فصل نشده است. در چنین فضایی ما هنوز وارد مرحله حل منازعه نشدهایم؛ بلکه صرفاً در حال تلاش برای جلوگیری از تشدید و تصاعد بحران هستیم.
با این حال، بحران اوکراین همچنان در ساختار امنیتی اروپا جایگاهی محوری دارد و موضوعی است که حساسیت نهادهای سیاسی و امنیتی اروپا نسبت به آن ادامهدار است. از این رو، هر گونه بهبود در روابط ایران و اروپا، در گرو تعدیل یا حلوفصل این بحران خواهد بود، زیرا تا زمانی که مسأله اوکراین در محاسبات امنیتی اروپا برجسته باقی بماند، تلاشهای ایران برای بازسازی روابط با اروپا با موانع قابلتوجهی مواجه خواهد بود.
با توجه به قرار گرفتن مکانیسم ماشه در دست اروپاییها و افزایش تحرکات دیپلماتیک آنان، آیا میتوان این برداشت را داشت که اروپا در پی بهرهبرداری از این ابزار بهعنوان اهرمی برای فشار بر آمریکا و کسب امتیازاتی در پرونده ایران است؛ در چنین چهارچوبی، جایگاه واقعی ایران در این معادله چگونه تفسیر میشود؟
ایران باید تلاش مضاعفی به کار گیرد تا در معادلات اروپا بهعنوان یک «متغیر ابزاری» مطرح نشود؛ این مسأله از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. بویژه در شرایطی که ممکن است اروپاییها بخواهند از موضوع اوکراین یا از مسائل مرتبط با تنظیم روابط فراآتلانتیکی و اقتصادی خود با ایالاتمتحده، بهرهبرداری کنند و از طریق ابزارهایی نظیر مکانیزم اسنپبک، امتیازاتی از آمریکا بگیرند. البته اینکه تا چه اندازه در این مسیر موفق خواهند بود، محل تردید است، زیرا ایالات متحده امروز، بویژه پس از بازگشت ترامپ به قدرت، رفتار قابل پیشبینیای ندارد. نوع رفتار ترامپ با اروپا از جنس رابطه بالا به پایین و فاقد نگاه مشارکتی و مبتنی بر اعتماد متقابل است.
نکته دوم آن است که در تحلیل سیاست اروپا نمیتوان آن را بهعنوان یک کل یکپارچه تلقی کرد. تمایز میان کشورهای اروپایی-بهویژه فرانسه، آلمان و بریتانیا- بسیار مهم و معنادار است. فرانسه، برخلاف دو کشور دیگر، نگاه خاص و وجههمحوری به موضوعات راهبردی مانند پرونده هستهای ایران دارد. به نقل از محمدجواد ظریف در خاطراتش، وزیر خارجه فرانسه از جمله مخالفان جدی برجام در مراحل اولیه بوده و گاه پیشنهادهایی مطرح میکرد که پرونده ایران هر شش ماه یکبار در شورای امنیت مطرح شود. این نوع رفتار از نگاه قدرتمحور فرانسه ناشی میشود؛ کشوری که بهعنوان عضو دائم شورای امنیت، داشتن یا نداشتن سلاح هستهای را مؤلفهای تعیینکننده در جایگاه بینالمللی کشورها میداند و برای آن نوعی شأن و منزلت قائل است.
از همین منظر، فرانسه برخلاف آلمان و بریتانیا نسبت به غیبت خود از مرکز ثقل مذاکرات با ایران واکنشپذیرتر و حساستر عمل میکند. وزیر خارجه فرانسه نیز در مقاطع مختلف به صراحت درباره این موضوع موضعگیری کرده، در حالی که آلمان و بریتانیا مواضع نرمتری اتخاذ کردهاند. بنابراین باید میان این سه بازیگر اروپایی تفکیک قائل شد. فرانسه بیش از دیگران خواهان مذاکرات مستقیم و جدی با ایران است. بریتانیا در رویکرد خود هماهنگی نزدیکی با ایالاتمتحده دارد و آلمان نیز تلاش میکند در تنظیم مواضع خود جانب نارضایتی آمریکا را نگیرد. در این میان فرانسه استقلال عمل بیشتری نشان میدهد و از این رو تعامل با آن مستلزم طراحی دیپلماسی خاص و هدفمندتری است.
آیا احتمال دارد در صورت حصول هر گونه تفاهم میان تهران و واشنگتن، اروپاییها به عنوان بازیگری مستقل، به مانعی در روند اجرایی توافق تبدیل شوند و این مسأله چه تبعاتی خواهد داشت؟
بله، در واقع اروپاییها این ظرفیت را دارند که در مسیر اجرای هر گونه توافق احتمالی میان ایران و ایالاتمتحده ایجاد مانع کنند. این امکان از نظر حقوقی برای آنها وجود دارد و دقیقاً به همین دلیل است که آقای عراقچی در مقاطع مختلف نسبت به این موضوع هشدار داده است. به نظر میرسد این هشدارها کاملاً مبتنی بر درک درستی از تحولات و نقش اروپا در این معادله است. ایشان به خوبی به ابعاد این مسأله توجه داشته و رایزنیهایش در این زمینه قابل تأمل است.
همانگونه که سفر به کشورهای عربی و در جریان قرار دادن آنها از روند مذاکرات هستهای و منطقهای اقدامی سنجیده محسوب میشود، گفتوگو و رایزنی مستقیم با اروپاییها نیز به همان اندازه ضرورت دارد. حتی اگر فرض بر این باشد که اروپاییها از مسیر ایالاتمتحده در جریان تحولات قرار میگیرند، باز هم باید بهعنوان طرفهای ذینفع مورد مشورت قرار گیرند. این گفتوگوها میتواند از تحمیل هزینههای ناخواسته به سیاست خارجی ایران جلوگیری کند و زمینهساز مدیریت بهتر فضای دیپلماتیک شود.
در این چهارچوب، ضرورت دارد مکانیسم اسنپبک (بازگشت خودکار تحریمها) با دقت و حساسیت بالا مورد توجه قرار گیرد. هرچند فعالسازی آن بدون همراهی آمریکا ساده نیست و ایالاتمتحده همچنان متغیری تعیینکننده در رفتار اروپا محسوب میشود، اما این به معنای رضایت بیچون و چرای اروپا نسبت به واشنگتن نیز نیست. از این رو ایران باید مسیر گفتوگو با کشورهای اروپایی را با دستور کاری روشن و هدفمند ادامه دهد.
همانگونه که ایران برای مواجهه با منافع و کنشگری دیگر بازیگران منطقهای و بینالمللی سناریوهای مشخصی طراحی میکند، برای اروپا نیز باید سناریویی دقیق و سنجیده تعریف کند. فراتر از محاسبات صرفاً سیاسی، نباید از پیوندهای فرهنگی، تمدنی و تاریخی میان ایران و اروپا غفلت کرد. هرچند اروپا در تحقق منافع ایران، بویژه در حوزه توافق هستهای عملکرد مطلوبی نداشته است، اما این به معنای انفعال یا کنارهگیری ایران از تعامل با اروپا نیست.
بنابراین ضروری است توسعه روابط با اروپا به طور جدی و چندبعدی دنبال شود، زیرا مسائل میان ایران و اروپا منحصر به موضوع هستهای نیست و حوزههای متنوعی برای گفتوگو، همکاری و منازعهزدایی میان دو طرف وجود دارد.
روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید