روایتی از برنامه سازی به هنگام یک شبکه تلویزیونی
گفتوگو با کارگردان مستند نبرد رسانهای: اصل جنگ امروز در اماماس است
گفتوگو با میلاد محمدی، کارگردان مستند «جنگ در اماماس» که این روزها از شبکه مستند سیما در حال پخش است و با استقبال مخاطبان روبهرو شده؛ روایتی از نبرد رسانهای و اقدام بهموقع شبکه مستند در ارتقای فهم رسانهای جامعه.

در میانهی جنگ دوازده روزه ایران و رژیم صهیونیستی، نبرد دیگری هم جریان داشت؛ نبردی در عرصه رسانه و ذهنها. مستند تحلیلی «جنگ در اماماس» به کارگردانی میلاد محمدی و تهیهکنندگی مصطفی صادقی ـ روزنامهنگار و رسانهای باسابقه ـ این روزها از شبکه مستند سیما روی آنتن است و با استقبال خوب مخاطبان روبهرو شده است. اقدام بهموقع شبکه مستند و مدیریت آن در اختصاص زمان مناسب برای ارتقای فهم رسانهای جامعه در برابر حملات رسانهای دشمن، اقدامی قابل تقدیر و ستودنی است. محمدی در این گفتوگو از چرایی ساخت مجموعه، چالشهای روایت جنگ رسانهای و نقش این مستند در خنثیسازی عملیات روانی دشمن میگوید؛ روایتی از سربازی در میدان رسانه.
– ایده اولیه ساخت این مستند چطور شکل گرفت؟
در میانه جنگ، ما هم مثل همه هموطنانمان در حال تجربه یک موقعیت سخت و جدید بودیم. متأسفانه به دلیل محدودیت در دسترسی به اینترنت، مردم در برابر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور بیدفاع مانده بودند. این شبکهها درست در همان روزها شدت فعالیتشان را بالا برده بودند و عملاً بخشی از پازل حمله به ایران را تشکیل میدادند؛ با هدف فروپاشی روانی جامعه و تحریک به انفعال یا حتی همراهی با دشمن.
در همان روزها پیشنهادی از شبکه مستند دریافت کردیم . مصطفی صادقی تهیه کننده ، که از اهالی رسانه و روزنامه نگار است گفت که شبکه مستند دقیقا در همین روزهای جنگی بنا دارد کاری در حوزه رسانه و تکنیکهای جنگ نرم تولید کند. پیشنهادش این بود که کار جدی روی همین جنگ رسانهای آغاز کنیم. من هم فکر کردم وقتی نمیتوانی در میدان نظامی باشی، بهترین کار این است که در حوزه تخصصی خودت مثل یک سرباز پدافند عمل کنی و جلوی بمباران رسانهای دشمن بایستی. این ایده که از سوی حسین زارع زاده مدیر شبکه مستند طراحی شده بود در زمانی درست یعنی همزمان با بمباران رسانه ای طرف مقابل به سمت اجرا رفت.
– آغاز تولید مستند در آن شرایط خاص چطور ممکن شد؟
واقعیت این است که در آن شرایط گردآوردن یک گروه منسجم کار سادهای نبود. ارتباط سازمانی هم به خاطر حمله دشمن به ساختمان شیشهای دشوار بود. به همین دلیل کار را به شکلی متفاوت شروع کردیم؛ البته با حمایت کامل شبکه مستند. انصافاً اقدام بهموقع مدیریت شبکه مستند در اختصاص زمان و آنتن به این پروژه، قابل تقدیر است و نشان داد که مدیران این شبکه نسبت به جنگ رسانهای نگاه دقیق و آیندهنگرانه دارند.
– به نظر شما جنگ رسانهای چه ابعادی دارد؟
جنگ ایران و اسرائیل فقط ۱۲ روز طول کشید، اما جنگ در «اماماس» سالهاست که ادامه دارد. با شدت و بیرحمی اذهان مخاطبان ایرانی و ارزشهای اخلاقی و ملی آنها بمباران میشود تا در بزنگاهها آمادهی ایفای نقش مورد نظر دشمن باشند. اما خوشبختانه در جنگ اخیر این پروژه شکست خورد و مردم طراحان جنگ رسانهای را مایوس کردند.
– چرا برای روایت این جنگ، فرم سادهای را انتخاب کردید؟
مخاطب شبکه مستند، قشر باسواد، اهل تفکر و هوشمند جامعه است. ما به همین دلیل تصمیم گرفتیم سادگی در انتقال پیام را انتخاب کنیم. یعنی محتوا بر فرم غلبه داشته باشد، هرچند فرم هم شکیل و استاندارد باشد. تلاش کردیم فرم باعث مرعوب شدن مخاطب نشود بلکه او را به فکر کردن تشویق کند.
– انتخاب کارشناسان بر چه مبنایی بود؟
ما سراغ کارشناسانی رفتیم که دانش روز داشته باشند، به دعواهای داخلی آلوده نباشند و بازیهای رسانهای دشمن را خوب بشناسند. باور داشتیم اگر مخاطب صداقت و بیطرفی را در کلام کارشناسان حس کند، با اثر ارتباط برقرار خواهد کرد. بیطرفی برای ما یعنی دوری از شعارزدگی و نادیده گرفتن ضعفهای خودی.
– در روند تولید، چه چالشهایی داشتید؟
یکی از سختترین بخشها جا انداختن همین استراتژی بیطرفی و نگاه تحلیلی برای برخی مدیران صداوسیما بود. هنوز هم این کار آسان نیست و احتمالاً در آینده هم چالشزا خواهد بود.
– اگر بخواهید در یک جمله اصل حرف مستند را بگویید؟
میخواهم تأکید کنم: اصل جنگ امروز در «اماماس» است؛ در میدان رسانه.
دیدگاه تان را بنویسید