از دستگیری سارق نخبه تا زمینگیر شدن با شلیک پلیس +عکس
عملیات «رعد 4» نیز کلید خورد و باز هم تعداد زیادی سارق، مالخر، توزیعکننده و خردهفروش مواد مخدر دستگیر شدند؛ این بار هم در بین دستگیر شدگان نخبههایی بودند که به جای آنکه فکرشان در راه درست صرف شده باشد به سمت جعل و کلاهبرداری و سرقت رفته بود.

خبرگزاری فارس: «رعد 4 کلید خورد» این خبری بود که سرتیتر اخبار رسانهها و خبرگزاریها شد؛ خبری که امروز رئیس پلیس پایتخت در مقر پلیس پیشگیری تهران بزرگ آن را اعلام کرد و از دستگیری 605 نفر سارق، مالخر، توزیعکننده و خردهفروش مواد مخدر در عملیات 48 ساعته پلیس پایتخت خبر داد.
امروز نیز مثل سایر برنامههای پلیس پیشگیری، محوطه این پلیس پر بود از انواع و اقسام کشفیات و کالاهایی که توسط سارقان به سرقت رفته بودند؛ گوشی تلفن همراه، لاستیک ماشین ، رسیور، لباس و ... و همچنین انواع و اقسام مشروبات الکلی، مواد مخدر و همچنین تعداد زیادی افراد دستگیر شده.
اما در این بین آنچه که بیش از هر چیز دیگر توجه خبرنگاران را جلب کرد، دو نفر سارق بود که با بلوز و شلوار سبز رنگ، دست در دست هم با دستبندی که پلیس به آنها زده بود در پشت میزی که پر از برگ سبز خودرو بود جا خوش کرده بودند.
این دستگیری در حیطه عملیات مأموران کلانتری 131 شهرری بود و این دو نفر سبزپوش، دو سارق حرفهای خودرو که دوستان در موردشان میگفتند که باید در جشنواره خوارزمی از آنها تقدیر شود.
متهم اول که سیدحسن نام دارد، 41 ساله است؛ به جرم سرقت ماشین دستگیر شده؛ خودش میگوید موتورفروش است و هنگامی که یک ماشین امانتی را به دوست دیگرش - همین آقا مصطفی که دستش به آن بسته شده- امانت داده توسط پلیس دستگیر شده است.
از او میپرسم این سند و مدارک برای کیست و او میگوید مدارک ماشینهای خودم است.
تعجب میکنم، باز میپرسم یعنی اینقدر پولدار هستی که 90 دستگاه خودرو داری! پاسخ میدهد بعضیها برای مشتری است و تعدادی خودرو هم مال خودم است که در پارکینگ قرار دارد.
راحت صحبت میکند بدون هیچ ترس و واهمهای؛ از دیدن این همه خبرنگار که با دقت به حرفهایشان گوش میدهد ذوقزده شدهاست.
از جریان پرداخت خلافیها از او میپرسم؛ میگوید: کارت هدیه بانک پاسارگاد را برمیداشتم و با دستگاه پوز بانک ملی، خلافیها را صاف میکردم.
تأکید میکنم که واضحتر برایم بگو؛ به او میگویم مگرنه اینکه شهرهای در این کار، راستش را بگو چه میکردی؟
بعد از کمی مِن مِن کردن میگوید: وقتی کارت هدیه را در دستگاه میکشیدم دستگاه بعد از بررسی خلافی و چاپ مبلغ آن در انتهای رسید عبارت موجودی کافی نیست را چاپ میکرد که من آن قسمت رسید را جدا کرده و بقیه رسید را با مدارک تحویل میدادم تا خودروی موجود در پارکینگ را ترخیص کنم.
از جریان ماشینهای موجود در پارکینگها پرسیدم. برایم گفت که ماشینهای توقیفی را که دارای خلافی بالا بودند به نصف قیمت میخریده و بعد با این روش خلافی آنها را صاف کرده و آنها را ترخیص میکرده است؛ حتی برایم گفت چند نفر پیک موتوری که در حاشیه مراکز ترخیص فعالیت میکردند برایش مشتری جور میکردند.
از سیدحسن میپرسم سابقهداری یا نه، که میگوید نه اولین بار است که دستگیر شدهام.
آقا مصطفی دوست همین سارق هنرمندمان که باعث دستگیری وی شده، از دستگیری خود میگوید: سوار یک خودرویی شده بودم که سیدحسن آن را دستم داده بود، خودرو سرقتی بود و پلیس دستگیرم کرد و در نهایت سیدحسن نیز دستگیر شد.
کمی آن طرفتر اما، افسر پرونده برایمان از واقعیتهای این دستگیری میگوید؛ از اینکه سیدحسن و آقا مصطفی هر دو سارق حرفهای هستند و ماشینهای تصادفی و خودروهای بیصاحب در پارکینگها را با همین روش صاحب میشدند؛ همچنین به مالکان خودروهای دارای خلافی بالا وعده و وعید داده و مدارکشان را میگرفتند و با همین ترفند خودروها را ترخیص و به سرقت میبردند.
این دو سارق حرفهای و متبحر را ترک میکنم و به غرفههای بالاتر سری میزنم.
جواد 39 ساله است و سارق خودرو، قیافهاش زار زار است؛ در عملیات تعقیب و پلیس با شلیک سه گلوله به دام افتاده؛ دستگیر شده کلانتری 110 شهداست.
12 سابقه کیفری دارد و انواع و اقسام جرمها؛ از سرقت و درگیری گرفته تا رابطه نامشروع... .
صدای سوت میآید، سردار وارد میشود، جواد، سیدحسن، آقا مصطفی و همه دستگیرشدگان را با 357 کیلو موادمخدر، 200 دستگاه خودرو، موتورسیکلت و دوچرخه سرقتی و 30 قبضه سلاح و انواع و اقسام کشفیات دیگر «رعد 4» به پلیس میسپارم و برای مصاحبه با سردار به دیگر خبرنگاران ملحق میشوم.
دیدگاه تان را بنویسید