دعای رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری

کد خبر: 233378
برخی از مهمترین اخبار امروز تاکنون به این شرح است: دعای رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری

مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام كه به مدت ۵ شب در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله برپا بود، دوشنبه‌شب به پایان رسید. پایان‌بخش این مراسم، دعای حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جمع دست‌اندركاران اقامه عزای حسینی بود كه پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR آن را منتشر کرد:

پروردگارا! به حق حسین علیه‌السلام و یارانش و به حق زینب سلام‌الله‌علیها ما را از پیروان واقعی آن‌ها قرار بده.
پروردگارا! تو در قرآن از كسانی یاد كردی و فرمودی یحبهم و یحبونه(۱)؛ ما را از جمله‌ی آن‌ها قرار بده.
پروردگارا! تو در قرآن از كسانی یاد كردی كه فرمودی ان الله یدافع عن الذین آمنوا(۲)؛ ما را از جمله‌ی این افراد قرار بده.
توفیق فهمیدن، توفیق عمل‌كردن به همه‌ی ما عنایت كن.
قلب مقدس ولی‌عصر را از ما -هر جا هستیم، در هر سمتی هستیم- شاد بفرما.
از ما راضی شو.
ما را و اعمال ما را مرضی اولیائت قرار بده.
رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.
۱) سوره مائده؛ آیه ۵۴
ای كسانی كه‌ ايمان آورده‌ايد هر كس از شما از آئين خود باز گردد (به خدا زيانی نمی‌رساند) خداوند در آينده جمعيتی را می‌آورد، كه آنها را دوست دارد و آنها نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر كافران نيرومندند، آنها در راه خدا جهاد می‌كنند و از سرزنش‌كنندگان هراسی ندارند. اين فضل خدا است كه به‌ هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) می‌دهد و (فضل) خدا وسيع و خداوند داناست.
۲) سوره حج؛ آیه ۳۸
خداوند از كسانی كه ايمان آورده‌اند دفاع می‌كند، خداوند هيچ خيانتكار كفران كننده‌ای را دوست ندارد.

تأکید آیت‌الله بهجت بر شش‌گوشه ساخته‌شدن ضریح جدید سیدالشهداء (ع)

فارس: فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت گفت: خود سنگ حجرالاسود را برای چه می‌بوسند و تعظیم و تکریم می‌کنند؟ مگر سنگ نیست؟ اگر انسان، جهت اصلی را پیدا کرد، این مسائل، حل می‌شود. حضرت آیت‌الله بهجت در ساخت همین ضریح جدید اباعبدالله (ع) فعال بودند.

حجت‌الاسلام بهجت ادامه داد: حتی هیئت امنای ساخت ضریح نیز که به دیدن ایشان آمدند، اصرار داشتند که چون ضریح قبلی را شش امامی‌‌ها ساخته‌‌اند، به شکل شش گوشه ساخته‌ شده است و حالا ما این ضریح را بزرگ‌تر کنیم و چهار گوشه بسازیم و آیت‌الله بهجت فرمود که نه همان شش گوشه باشد که هیئت امنای آن، در جزوه‌‌شان نوشتند که به دستور ایشان همان شش گوشه ساخته شود.

زني که از همه به اوبامانزديک‌تراست/تصاوير مشرق: والری بومن جارت ( Valerie Bowman Jarrett ) (متولد ۱۹۵۶ میلادی)، وکیل آمریکایی مقیم شیکاگو است. وی همچنین از مشاورین ارشد باراک اوباما است. والری جارت از پدر و مادری آمریکایی زاده شده و متولد شهر شیراز، ایران است و تا ۹ سالگی در این شهر زندگی می‌کرده است. وی در سال ۱۹۷۸ در رشته روانشناسی از دانشگاه استنفورد موفق به کسب مدرک کارشناسی شد و سپس دکترای خود را در رشته حقوق در سال ۱۹۸۱ از دانشگاه میشیگان دریافت کرد. برخی نشریات و رسانه‌های ایالات متحده آمریکا وی را بانفوذترین مشاور باراک اوباما معرفی می‌کنند. وی دارای دختری به نام "لورا" است که هم‌اکنون در حال تحصیل در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد است. پدر وی، جیمز بومن، از نخستین پزشکان بیمارستان نمازی شیراز بوده است. *
والري همواره از خاطرات زندگي در ایران به عنوان «خاطراتی بسیار شیرین» ياد می‌کند. سایت "دیلی‌کالر" درباره "والري جارت" می‌نویسد: ادوارد کلین نویسنده کتاب آماتور می گوید : هیچ یک از مقامات عالی‌رتبه در کاخ سفید چنین رابطه ای با یک رئیس جمهور و همسر وی نداشته اند و هنوز رسانه ای به نقش جارت پی نبرده است.
او در ادامه می‌افزاید: یکی از دوستان قدیمی جارت در حین مصاحبه برای نوشتن کتابم که آماتور نام داشت، گفت: خانم والری عضو خودمانی (محرم راز) اصلی است. او مثل چشم و گوش اوباما و بانوی اول است. او به آنها می‌گوید چه کسی وفادار است و چه کسی نه. چه کسی در مورد دیگری چه چیزی می‌گوید. او می‌گوید که آنها در دیدار از یک شهر یا کشور خارجی با چه کسانی دیدار کنند. او می‌گوید چه کسی به کاخ سفید دعوت شود و چه کسی نه. به نوشته روزنامه دیلی‌تلگراف، خانم جارت در امر تجارت و سرمایه‌گذاری ملک، دستی بر آتش دارد و بيش از 20 سال است که دوست و مشاور نزدیک اوباماست به نحوی که گفته می‌شود در زمان صحبت‌کردن درباره رئیس‌جمهور جدید آمریکا «احساساتی» می‌شود و همچنین از او به عنوان «طرف دیگر ذهن اوباما "یاد می‌کنند. این خانم به حدی به اوباما نزدیک است که می‌تواند پیش‌بینی کند اوباما برای شام چه چیزی را دوست دارد.
رسانه های آمریکا و اسرائیل به طور همزمان و در گرماگرم انتخابات آمریکا مدعی شدند که مشاور شیرازی اوباما تماس ها و تلاشهای جدیدی را برای گشودن باب تماس با ایرانیها آغاز کرده است طبق این گزارشها "والری بومن جارت" زن شیرازی الاصل از سوی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، مسؤول پیگیری برقراری رابطه با ایران شده است. بومن جارت از وکلای برجسته شیکاگو و مشاور ارشد اوباما، شده است و حسب گزارش رسانه های واشنگتن و تل آویو او تلاش می کند تماس های دولت آمریکا با نمایندگان ایران را برقرار کند.
نیویورک تایمز قبل از این مدعی شده بود: دولت آمریکا مذاکرات سری و محرمانه ای را با ایران انجام می دهد تا به محض پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خط تماس مستقیم میان دو طرف برقرار شود.ایران و آمریکا هر دو این موضوع را تکذیب کردند. علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران هم در این باره گفته بود هیچ مذاکره یا تماسی با آمریکا نداریم اما مذاکرات هسته ای با گروه ۱+۵ ادامه دارد. حدود ۳۲ سال پیش دولت واشنگتن پس از اشغال سفارتش در تهران روابط دیپلماتیک با ایران را به صورت کامل قطع کرد.هم اکنون سوئیس و پاکستان، حفاظت از منافع آمریکا و ایران را در تهران و واشنگتن برعهده دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * "استفان فیلیپس" نویسنده تحصیل کرده در آکادمی ارتش آمریکا در گفت‌وگو با "والری جارت" و برخی دیگر، گزارشی از زندگی دکتر "جیمز ای. بومن" پدر والري و پزشک و دانشمند پیشکسوت آفریقایی - آمریکایی در زمینه ژنتیک و بیواتیک تهیه کرده است. وبگاه رسمی دانشگاه شیکاگو، مشروح این گزارش را منتشر کرده است.

در سال 1970 ميلادي، هیچ درمانی برای کم‌خونی داسی‌شکل وجود نداشت و دانش چگونگی برخورد با آن بسیار ابتدایی بود. طول عمر مبتلایان به این بیماری حدود 20 سال بود. به گفته استاد دانشگاه ویرجینیا "رابرت بی. اسکات" در مجله تخصصی انجمن پزشکی آمریکا در اکتبر همان سال، تقریباً از هر 500 آمریکایی آفریقایی‌تبار، يک نفر با این بیماری متولد می‌شد. وی می‌نویسد: بودجه‌ای که به این بیماری اختصاص یافته بود در مقایسه با بودجه‌ای که به اختلالات با شیوع کمتر در نژادهای دیگر اختصاص می‌یافت به مراتب کمتر بود.

جیمز ای. بومن، پزشک، در آن زمان نخستین عضو آفریقایی‌تبار هیئت علمی پزشکی در دانشگاه شیکاگو و یکی از حامیان قدرتمند دانشمندان اقلیتی بود که هدف‌شان ورود به مشاغل آکادمیک پزشکی بود.

کلاریس دی. راید، پزشک و مدیر پیشین برنامه بیماری کم‌خونی در موسسه ملی قلب، ریه و خون همچنان "تأثیر عمیق سخنان وی" را به خاطر می‌آورد:

"جیم بی‌پرده سخن می‌گفت. موضوع فقط انجام کار درست نبود، بلکه انجام آن به شیوه درست بود. سیاست مبارزه با کم‌خونی بدون هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی عمومی آغاز شد. پس از جنبش حقوق شهروندی، جامعه سیاه‌پوست که همچنان دچار بی‌اعتمادی و درگیر ناآرامی بود؛ ناگهان با این بیماری رودر رو شدند. آشفتگی و سردرگمی گسترده‌ای درمورد مبتلایان به کم‌خونی داسی‌شکل و ناقلان این بیماری ایجاد شده بود. و بدون توجه به تمام این مشکلات، سعی می‌کردیم یک برنامه ملی راه‌اندازی کنیم."

دکتر جیمز بومن در تاریخ 5 فوریه 1923 میلادی در واشنگتن به دنیا آمد. وی در مصاحبه‌ای می‌گوید: "در آن زمان سیاست جداسازی نژادی به طور کامل اجرا می‌شد. ما فقط می‌توانستیم به تئاتر، سینما و رستوران‌های محله‌ سیاه پوست‌ها برویم."

در سال 1939 ميلادي مدرک کارشناسی خود را در رشته زیست‌شناسی از دانشگاه هاوارد دریافت کرد. با عضویت در دانشکده پزشکی ارتش آمریکا در دانشگاه هاوارد مدرک پزشکی‌اش را در سال 1946 ميلادي دریافت کرد. هدفش این بوده که افسر پزشکی ارتش شود، اما در آن زمان سیاست جداسازی نژادی مانع از دستیابی او به هدفش شد، بنابراین بومن تحصیلاتش را در رشته آسیب‌شناسی ادامه داد. دوران کارآموزی خود را در بیمارستان فریدمن در واشنگتن و دوران تخصصش را در رشته آسیب‌شناسی در بیمارستان سنت‌لوک در شیکاگو از سال 1947 تا 1952 ميلادي گذراند.

بومن نخستین دانشجوی دستیاری سیاه‌پوست بود و توانست تأثیر زیادی نیز بر اطرافیانش بگذارد. در یکی از مصاحبه‌هایش به یاد می‌آورد زمانی که خبر پذیرشش را در دستیاری به یکی از دوستانش داد دوستش به او گفت: "ولی باید از در پشتی بروی. بهش گفتم این حرف‌ها مزخرف است. اگر من دستیارم، از در جلویی می‌روم. روز اول از در جلویی رفتم. ناگهان تمام خدمه و آبدارچی‌های سیاه‌پوست به من زل زدند و تا سالن دنبالم آمدند. روز بعد باز هم از در جلویی رفتم، جمعیت زیادی از خدمه و آبدارچی‌های سیاهپوست جمع شده بودند و منتظر بودند که با من وارد بشوند. این جوری شد که در جلوی بیمارستان سنت‌لوک را به روی همه باز کردم!"

در این فاصله با "باربارا تیلور" آشنا شد و آن دو در سال 1950 ميلادي با یکدیگر ازدواج کردند. وی در زندگینامه شفاهی خود به خاطر می‌آورد، وقتی خدمتش در سال 1955 ميلادي پایان یافت، نه او و نه باربارا قادر به پذیرش "هر چیزی که رنگ و بوی سیاست جداسازی داشت" نبودند. "گفتیم چرا موقعیتی در آن سوی آب‌ها پیدا نکنیم؟" از این رو به بیمارستان نمازی در شیراز، ایران، نقل مکان کردند و بومن رئیس بخش آسیب‌شناسی این بیمارستان شد. باربارا نیز به آموزش پیش‌دبستانی و ایراد سخنرانی در زمینه روان‌شناسی و مردم‌شناسی در دانشکده پزشکی وابسته به بیمارستان مشغول شد.

یک سال پس از نقل مکان به ایران دخترشان، والری، در شهر شیراز به دنیا می‌آید. والری بومن ژارت، اکنون مشاور ارشد باراک اوباما و رئیس شورای زنان و دختران کاخ سفید می‌گوید "این نقل مکان مسیر حرفه‌ای او را به طور کامل دگرگون ساخت." بومن در این مکان جدید که کسی فکرش را هم نمی‌کرد به تنهایی خود را به صف نخست رشته نوظهور ژنتیک رسانید.

ماجراي رازگشايي ژنتيکي دکتر بومن با باقالي شيرازي

سرآغاز تمامی این تحولات ملاقات وی با دختربچه‌ای به شدت بیمار بود.

این کودک به طرز معجزه‌آسایی پس از انتقال خون بهبود یافته بود. بومن در مصاحبه‌اي گفته بود که به یاد می‌آورد که او و همکارانش مات و مبهوت مانده بودند و نمی‌دانستند چه چیزی باعث این اتفاق شده بود. یک بار که وی به بازار رفته بود با دیدن باقالی این معما برایش حل شد. آن چه آن‌ها با آن روبه‌رو بودند چیزی نبود جز فاویسم، نوعی اختلال ژنتیکی که با مصرف باقالی به نوعی واکنش کم‌خونی خطرناک منجر می‌شود.

بومن برای گردآوری نمونه‌های خون از اقوام مختلف ایران جهت درک میزان مستعد بودن به فاویسم در میان جمعیت‌های گوناگون عازم سفر شد. این اقدام عملی تصویر جالبی از فرهنگ‌های گوناگون، ردپای ژنتیکی حرکت‌شان و دینامیک تکاملی شکل‌گیری ژنتیک در اختیارشان قرار داد.

بومن خود را غرق در متون تخصصی در این زمینه کرد. در زندگینامه شفاهیش می‌گوید: "خودم معلم خودم بودم. بخشی از مطالعاتم مربوط به ژنتیک بیوشیمیایی بود، بخشی مردم‌شناسی، بخشی تاریخ... فوق‌العاده بود."

سپس شروع به مکاتبه با پژوهشگران از سرتاسر دنیا کرد، از جمله دکتر آلف آلوینگ، که در دانشگاه شیکاگو مشغول بود. در این دانشگاه پژوهشگران ارتباط میان جهش ژنتیکی در فاویسم و نوعی واکنش مرگبار به داروی پریماکین در درمان مالاریا را یافته بودند. آلوینک از بومن دعوت کرد که در صورت بازگشت به آمریکا به دیدار او برود.

به گفته ژارت، آن زمان از نظر فردی نیز دوران تأثیرگذاری برای بومن بود. "رابطه میان پدر و مادرم مستحکم‌تر شده بود، زیرا آن دو دور از وطن بودند و جز همدیگر کسی را نداشتند. آن‌ها دوستان دیرینه‌ای نیز پیدا کردند که برایشان عمیقاً ارزشمندند."

آن‌ها در سال 1960 ميلادي ایران را ترک کردند و به دانشگاه لندن رفتند. بومن موفق به دریافت بورسیه مؤسسه گالتون شده بود؛ اکنون او می‌توانست بالاخره "ژنتیک را که پیش‌تر درموردش مطالعه می‌کرد به طور تخصصی بیاموزد." مطالعات بومن در زمینه ژنتیکِ جمعیت او را راهی کشورهای گوناگونی از جمله مکزیک، غنا، نیجریه، اتیوپی و اوگاندا کرد.

در سال 2008 ميلادي شرایط سلامتی بومن با مشکل رو به رو شد. پزشکان تشخیص سرطان کلیه دادند. او با بیماریش مبارزه کرد اما سرانجام در 28 سپتامبر 2010 تسلیم سرطان شد. بدشانس‌ترین مرسدس بنز بازار ایران / عکس بازار خبر :خدابیامرزدش ولی آخر و عاقبتش ختم به خیر نشد. کوچک‌ترین فرزند آقا و خانم بنز سیاه‌بخت شد، جوان‌مرگ شد رفت پی کارش. ایرانی‌ها چون او را خیلی ندیده‌اند، چیز خاصی هم از او نمی‌دانند. در حقیقت، هیچ‌چیز درباره‌اش نمی‌دانند. حق هم دارند. آنقدری عمر نکرد که بتواند ارث و میراثی از خودش به جا بگذارد. نیامده رفت. اصلاً شاید تقصیر «ستاره ایران» نماینده مرسدس در ایران بود. شاید اعتبار بنز بی‌رقیب باشد ولی مردم نمی‌آیند 70 میلیون پول بی‌زبان را برای یک محصول دو لیتری آن هم با چنین قد و هیکلی بپردازند. به جایش می‌روند یک کره‌ای می‌خرند سوبله چوبله حالش را می‌برند. A مثل A کلاس نسل اولش با کد W168 بدون هیچ مقدمه‌ای در سال 1997 رونمایی شد. بدون مقدمه یعنی نه جانشین مدلی بود و نه بر پایه مدلی. آمد تا نامش شود یک خودرو بسیار کوچک خانوادگی. کلکسیون مرسدس تکمیل شد. به اصطلاح، جنسش جور شد. مرسدس Aکلاس یک هاچ‌بک بود. شاید هم یک ون بسیار کوچک. گاهی ‌سه‌درب دیده شد و گاهی هم پنج‌‌درب.
یکی از معدود تولیدات ستاره نقره‌ای اشتوتگارت بود که به صورت FWD (محور متحرک جلو) تولید می‌شد. برخلاف تصور، موفق‌تر از آن چیزی شد که انتظارش می‌رفت. تا سال 2006 بیش از 1.1 میلیون دستگاه از آن ساخته و فروخته شده است. دایلمر- کرایسلر که آن زمان مالک برند مرسدس‌بنز بود، 900 میلیون دلار صرف تحقیق و توسعه پروژه Aکلاس در شهر Rastatt آلمان کرد. با این رقم 1600 شغل جدید ایجاد شد. بعد از آن خط تولیدی را در Juiz de Fora برزیل با هزینه‌ای معادل 840 میلیون دلار راه‌اندازی کرد و باعث شد تا 10 هزار نفر شغل پیدا کنند. بهترین مدل Aکلاس در نسل او نمونه A210 Evo با پیشرانه‌ای 2.1 لیتری بنزینی به قدرت 138 اسب‌بخار بود. نسل دوم W169 از اینجا به بعد، باید حواستان را بیشتر جمع کنید. قضیه کمی نزدیک‌تر می‌شود. نسل دوم پیش از آنکه نسل اول کارش را کاملاً تمام کند، معرفی شد. خط تولید تایلند جانشین برزیل شد. این یعنی بین سال‌های 2004 تا 2012 بازار آسیا و خاورمیانه را تایلندی‌ها تامین می‌کردند. خوش‌شانس باشید، بنز تایلندی گیرتان نیامده باشد. شاید کمی روی ظاهر بهسازی انجام شده بود ولی در کل تفاوت آنچنانی نمی‌کرد. خود مرسدس می‌گوید آنقدر که روی مسائل امنیتی تمرکز داشته روی طراحی ظاهری نداشته. برای Aکلاس نسل دوم ایربگ‌های بیشتری نصب شد. کمربندهای سه نقطه‌ای پیش‌کشنده نصب شد. شاسی و سپرها جاذب ضربه شدند. با تندتر کردن زوایای ستون‌ها، 15 درصد به فضای داخلی افزوده شد. هفت نوع پیشرانه در لیست فروش دیده می‌شد. 3 نوع دیزلی که کاری به کارشان نداریم و 4 نوع هم بنزینی. اولی A150 با پیشرانه 1.5 لیتری 95 اسب‌بخاری، دومی A170 با پیشرانه 1.7 لیتری 116 اسب‌بخاری، سومی A200 با پیشرانه دو لیتری 134 اسب‌بخاری و آخری A200 Turbo با همان حجم پیشرانه ولی به قدرت 193 اسب‌بخار. اگرچه در سایت «ستاره ایران» همه این مدل‌ها در قسمت نمایشگاه دیده می‌شود، ولی همان چند دستگاهی هم که فروخته شد، بیشتر دو لیتری استاندارد و توربو بودند. روی مدل استاندارد جعبه‌دنده پنج سرعته دستی و روی نمونه توربو شش سرعته دستی نصب بود. جعبه‌‌دنده اتوماتیک CVT هم یک آپشن محسوب می‌شد. مرسدس روی نسل دوم تا جایی که می‌شد توانست صدای اگزوز را کمتر کند. عجیب است که روی چنین خودروی ساده و ارزانی سیستم کنترل کشش و برنامه الکتریکی پایداری دیده می‌شد. حتی از درون کابین نیز می‌شد میزان سفتی فنرها را تغییر داد. کد W169 با رینگ‌های سبک‌تر آلیاژی و تایرهای ران-فلت عرضه شد. این تایرها در صورت سوراخ شدن می‌توانند مسیر معینی را بدون مشکل بپیمایند. اگرچه این به ما مربوط نمی‌شود ولی سال 2003 نمونه F-Cell تمام برقی آن را معرفی کرد. اکثر Aکلاس‌های موجود در ایران متعلق به فیس‌لیفت سال 2008 این خودرو بودند. تغییر چهره‌ای که کمی زبان ظاهری خودرو را گویاتر کرد. تعویض جلوپنجره، رینگ‌ها، سپرها و حتی آینه‌ها باعث شد تا منتقدین بگویند که Aکلاس تقلیدی از Bکلاس است. سال 2009 یک نمونه منحصر به فرد با «نام ویرایش محدود» به تعداد 5500 دستگاه عرضه شد. این خودرو از نخستین مدل‌های مرسدس بود که با پکیج اقتصادی BlueEFFICIENCY راهی بازار می‌شد. برای آن دو جفت رینگ 16 اینچی 9 پره آلومینیومی نقره‌ای رنگ تدارک دیده شد. باز هم به ما ربطی ندارد ولی سال 2010 نمونه E-Cell آن رونمایی شد. این مدل برقی با یک بار شارژ می‌توانست 200 کیلومتر حرکت کند. بین خودمان باشد ولی Tesla با آن همه دک و پزش از این فناوری مرسدس‌بنز استفاده می‌کرده است. آمار تیراژ نسل دوم نشان می‌دهد که تا سال 2006 بیش از 370 هزار دستگاه، تا 2009 حدود 750 هزار و تا 2012 تقریباً یک میلیون دستگاه از آن تولید و فروخته شده است.
نسل دوم کلاسA؛ مدلی که در ایران بود
نسل سوم W176 امان از تیم جدید طراحی مرسدس. بگذریم. همین چند ماه پیش در ژنو رونمایی شد. او کپی برابر اصل کانسپتی است به همین نام که در نمایشگاه شانگهای پرده برداری شده بود. در لحظه رونمایی گفتند که A از این به بعد مخفف Attack است. چهره نسل سوم اگرچه خون به جگر می‌کند ولی به کلی از یک دنیای دیگر آمده است. حرف می‌زند. جیغ می‌کشد. نه آلمان، نه تایلند، نه برزیل. از سال 2013 تولیدش را فقط خط تولید مجارستان به عهده می‌گیرد. تا پیش از این Aکلاس برای کسانی بود که خیلی پول نداشتند ولی دلشان بنزسواری می‌خواست. اما حالا با نسل سوم است که این عده به جوانان اسپرت‌پوش و سرخوش تغییر ماهیت داده‌اند. خبر خوب این است که تمام پیشرانه‌های بنزینی این مدل توربوشارژ شده هستند.
جعبه‌دنده‌ها هم یا 6 سرعته دستی و یا 7 سرعته اتوماتیک در نظر گرفته شده‌اند. یکی از مهم‌ترین آپشن‌هایی که روی این مدل دیده می‌شود سیستم نقشه‌یابی 3بعدی است. سیستمی که البته نیاز به ارتباط همیشگی با اینترنت پرسرعت دارد. پورت iPhone در نسل سوم تنها برای شارژ گوشی تعبیه نشده است. با نصب برنامه‌های کاربردی مختلف می‌توان بسیاری از فعالیت‌های پیشرانه را از طریق گوشی تلفن همراه کنترل کرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت