خروش مردمی و زلزله در خانه دیکتاتورها

کد خبر: 135070

سخنان این روزهای باراک اوباما و سایر مقامات غربی در تمجید از انقلاب تونس را باور نکنید. آنچه این روزها تونس، لبنان، مصر و یمن را فراگرفته نشان دیگری است از شکست آنچه دولت بوش و بعد از آن دولت باراک اوباما به دنبال آن بودند.

کاندولیزا رایس وزیر امورخارجه دولت بوش در آخرین ماههای حضور خود در ساختمان دستگاه دیپلماسی ایالات متحده، از تدوین سند نظم نوین جهانی خبر داد که بعدها از گفته های کارشناسان و سخنگویان آمریکایی مشخص شد قرار است حتی نقشه های برخی کشورها برای تامین منافع ایالات متحده دچار تحولات بنیادین شود. اتفاقات بسیاری سبب شد تا اوضاع جهان آنگونه که نومحافظه کاران به نمایندگی از هیات حاکمه آمریکایی در پی آن بودند هیچ گاه مجالی برای تحقق پیدا نکند. به گزارش «فردا»، آنچه این روزها تونس، لبنان، مصر و یمن را فراگرفته نشان دیگری است از شکست آنچه دولت بوش و بعد از آن دولت باراک اوباما به دنبال آن بودند. شکست دادن محور مقاومت در خاورمیانه که بعد از جنگ 33 روزه و پیروزی حزب الله بر اسرائیل، جان دوباره ای گرفته بود در راس محورهایی بود که دولت ایالات متحده و همپیمانان آن در سراسر دنیا پیگیری می کردند. شکست اسرائیل در برابر حزب الله آنقدر بر غرب گران تمام شد که با گذشت حدود 5 سال از آن روزها، هنوز ترکش های آن را می توان در اظهارنظرهای مقامات غربی جستجو کرد. آوازه مقاومت از آن به بعد بود که در سراسر دنیا پیچید. جنگگ 33 روزه مقدمه ای شد بر مقاومت غزه در برابر اسرائیل در جنگ 22 روزه و سپس بیداری ملت های دنیا که سال ها بود به گردن کشی های دولت های خود عادت کرده بودند. تونسی ها جرقه حرکتی را زدند که سال ها آرزوی مردمان کشورش بود. زین العابدین بن علی که این روزها در ریاض و در حلقه محافظت شدید دستگاه امنیتی عربستان روزگار می گذراند، روزگاری سیاستمداری بود که همه او را به واسطه حکومتی طولانی آن هم بر مردمی که از لحاظ سواد و تحصیلات در سطح بالایی بودند، به زیرکی شهره کرده بودند. او هم به همان دردی دچار شد که دیکتاتورها به آن دچار می شوند. رفت و آمدهای مکرر در پایتخت های غربی و دیدارهای رویایی با سیاستمداران سیاه و سفید دنیا او را به این باور رسانده بود که دنیا بدون تونس معنایی ندارد. هرچه مردم تونس در آتش فقر و نداری می سوختند مهم نبود. بساط شراب و مهمانی در کاخ بن علی گسترده تر می شد. سارکوزی و بوش و بعدها اوباما بارها و بارها رهبری مردی را ستودند که برای مردمش آرزویی نداشت و هرچه بود برای خودش و همسرش می خواست. دنیا اما روی دیگری هم داشت. فقر و نداری مردم را به ستوه آورد. دعوا از سر تکه نانی که مردی به دست گرفت و از گرسنگی فریاد زد آغاز شد و آنقدر این ماجرا دلسوز بود که خیلی زود صدها و بعد هزاران نفر از مردم تونس هریک تکه نانی را به دست گرفتند و در مقابل دوربین های تلویزیونی از نداری و فقر و گرسنگی فریاد زدند. چه زیبا اسمی نهادند بر این عصر که عصر ارتباطاتش خوانده اند. عکس و فیلم های تظاهرات مردم خیلی زود به دنیا مخابره شد. بن علی ابتدا ژستی دموکراتیک به خود گرفت و با لبخندی در برابر دوربین های تلویزیونی اعتراض و تظاهرات را حقی دموکراتیک خواند و لبخند از سر رضایت سفرای غربی هم وی را به این باور رساند که مردی دموکرات است. چند روزی نگذشت که دامنه اعتراضات بالا گرفت و بعد به جلوی دوربین آمد و با نگاهی که دیگر در آن لبخندی نبود از مردمش خواست تا آرام باشند چه آنکه وی نیز همانند شاه ایران صدای انقلابی را شنیده است اگر چه دیر. همسرش لیلا بن علی که خیلی ها او را به واسطه ریخت و پاش هایش و حضورش در فشن های پاریس و ایتالیا، شایسته عنوان بانوی اول تونس نمی دانستند خیلی زود شوهرش را متقاعد کرد که تونس دیگر آن تونسی که به راحتی سرمردمش را با پنبه می بریدیم نیست. بار سفر باید بست و آنچه شد که همه دیدیم. در همان روزهای ابتدایی این حرکت خیلی ها در تونس عکس های امام(ره) را به بالای سر بردند و یکی از میان تحلیلگران غربی لب به اعتراف گشود که انقلاب ایران را دست کم گرفتیم و جلوه اش اینک در تونس یقه متحد خودمان را گرفت. سخنان این روزهای باراک اوباما و سایر مقامات غربی در تمجید از انقلاب تونس را باور نکنید. آمریکای امروز چاره ای جز دفاع از انقلاب مردم ندارد چه آنکه بن علی دیگر عابد و زاهد هم بشود و در کعبه بارها با آب زمزم هم شستشویش دهند، دیگر قابل بازگشت نیست و باید فکری برای بعد از او کرد. چرا آن روزهایی که زین العابدین بن علی برای خود کسی بود و مردمش را به بندگی می کشید کسی از میان هیات حاکمه آمریکا صدای یا للمسلمین سر نداده بود. از تونس بگذریم. داستان تونس خیلی زود خیلی ها را به این باور رساند که انقلاب تونس همانند طوفان کاترینا گریبان خیلی ها را خواهد گرفت. ناگفته پیدا بود که این خیلی ها کسی نبودند جز دیکتاتورهای خاورمیانه که سالها به واسطه خدمتی بی مزد و منت برای آمریکا و غرب توانسته بودند بر مسند پادشاهی بمانند. علی عبدالله صالح در یمن، حسنی مبارک در مصر، عبدالله دوم در اردن و عبدالله در عربستان کاندیداهای خوبی بودند برای مثال از دولت هایی که مردمشان سال ها ازدست رهبرانشان به ستوه آمده اند. مصر اين روزها شاهد تظاهرات بيسابقه معترضان به استبداد حسني مبارك است. دستگیری های مداوم مخالفان و معترضان هم تاکنون نتوانسته مبارک را از چاله ای که در حال افتادن در آن است نجات دهد. اتفاقات مصر سریع تر از آنچه پیش از این تصور می شد در حال بلعیدن مبارک است. خبرنگار تایم همین دو- سه روز پیش در گزارشی از اوضاع نوشت وضع مصر سریع تر از آنچه تصور می کردیم در حال پیش رفتن است و خیل جمعیت هم فوق تصور. مردم مصر به مقابله با دولتی برخاسته اند که از کشتن و زدن ترسی ندارد. جان مردمش هم تا وقتی ارزش دارد که قرارباشد مجیزه گوی حکومت مبارک باشند وگرنه آن هم ارزشی ندارد. پیش بینی ها هم درست از کار درآمد. مردم مصر از انقلاب تونس الهام گرفته اند و اینگونه به جان دیکتاتوری افتاده اند که تازه به فکر تحویل سلطنت خود به پسرش بود. در مصر هم همانند تونس درد نان به دردهای دیگری همچون فساد خاندان مبارک افزوده شده است. فشار تا آنجاست که یک پیرمرد مصری به تایم گفته است که دیگر مردم نمي‌توانند هزينه‌هاي امور بيمه، امور بهداشت و سلامت عمومي را تحمل كنند. در مصر افراد زيادي هستند كه نمي‌توانند شغل پيدا كنند و يا ازدواج كنند. رژیم مبارک اینک در همان دوراهی گیر افتاده است که بن علی در آن گیر کرده بود. اگر به سرکوب بپردازد تنها سبب نهادینه شدن دشمنی ها و کینه ها در مردم خواهد شد. اگرهم روی باز به تظاهرات نشان دهد دیری نخواهد پائید که او هم راهی عربستان شود تا در کنار بن علی و همسرش از خاطرات تلخ و شیرین روزهای پادشاهی برای یکدیگر بگویند. لبنان کشوری دیگری است که این روزها شبه انقلابی در آن روی داده است. ذات لبنان با مصر و تونس قابل مقایسه نیست و انتظار فرار پادشاهی کینه توز در عروس خاورمیانه نیست. سعد حریری و یارانش امروز در بلایی عظیم گرفتار آمده اند. زد و بند های مکرر 14 مارسی ها و مخالفان حزب الله با غربی ها و آمریکا بر کسی پوشیده نیست. حتی در زمان جنگ 33 روزه هم کم نبودند سیاستمدارانی که در اوج جنگ به تل آویو، پاریس و واشنگتن پیام دوستی می فرستادند و گرای رزمندگان حزب الله را به دشمن می دادند تا مبادا مویی از سر سربازان صهیونیست کم شود. دولتی که سعد حریری رهبری آن را برعهده گرفته بود دادگاه رفیق حریری نخست وزیر فقید لبنان را دستاویزی کرده بود برای امتیاز گیری از غرب و بعد حمله به حزب الله و نهایتا ایران. حزب الله همه کار کرد تا دادگاه حریری از مسیر نادرست خود برگردد و روندی عادلانه به خود گیرد. آمریکا و غرب هم محکم ایستادند تا حزب الله را به دروغ متهم تروری معرفی کنند که همه اسناد و شواهد از نقش اسرائیل در آن سخن می گویند. همین ماه پیش بود که سیدحسن نصرالله بار دیگر قدرت اطلاعاتی حزب الله را به رخ دنیا کشید و از تصاویر مخابره شده توسط هواپیماهای جاسوسی اسرائیل در لحظات ترور رفیق حریری پرده برداشت. لحظاتی نفس گیر که عاملان امنیتی اسرائیل را در محل ترور نشان می داد. اعتراف اسرائیل بر اصل بودن مدارک هم سندی دیگر شد بر بی گناهی حزب الله. افشای شاهد سازی حریری برای متهم کردن حزب الله دیگر راه را بر هرگونه مصالحه بست و حزب الله در اقدامی که قانون اساسی لبنان هم بر آن صحه می گذارد وزرای خود از کابینه را بیرون کشید تا حریری از نخست وزیری ساقط شود. تاکید حزب الله همواره بر این بوده که دادگاه حریری باید بدون هرگونه دخالت بیگانه و در داخل لبنان تشکیل شود تا بعد معلوم شود که چه کسانی ترور حریری را پیراهن عثمانی کردند برای تاختن به مقاومت و متحدانش در دمشق و تهران. آتشی که به جان متحدان غرب افتاده به این زودی ها خاموش نخواهد شد. دولت های عرب منطقه اینک خطر نابودی و سقوط را در یک قدمی خود می بینند. محور مقاومت و دوستان مقاومت به زودی بیشتر از دشمنان مقاومت خواهند شد. مصر به زودی دوست خوبی برای محور مقاومت خواهد شد اگر نفس های آخر مبارک هم بریده شود. همانند بن علی.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

تازه های سایت