مذاکره با غرب، تعامل با شرق
از بزرگ ترین درس های برجام، اهمیت دادن به همسایگان و کشورهای شرقی در زمان انجام مذاکرات است که مورد توجه دستگاه سیاست خارجی قرار گرفته است

جمهوری اسلامی ایران همواره بر پایه منافع ملی و اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار بوده است. در این چارچوب، رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها تأکید کردهاند که مذاکرات صرفا یکی از وظایف وزارت امور خارجه است و این وزارتخانه مأموریتهای متعدد و مهم دیگری نیز دارد. بر این اساس، تداوم و تعمیق رویکرد نگاه به شرق بهویژه در تعامل با قدرتهای آسیایی و همسایگان، اقدامی مدبرانه و ضروری در کنار روند مذاکرات بهشمار میرود.
دیپلماسی متوازن در میدان چندقطبی جهانی
پیش از ورود به رم، وزیر امور خارجه ایران در مسکو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دیدار داشت و پس از آن نیز برای دیدار با مقامهای عالیرتبه چین، عازم پکن شد. این روند نشان میدهد که دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به دنبال یک استراتژی چندوجهی است که صرفا بر میز مذاکره با غرب متمرکز نیست، بلکه با بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی و راهبردی شرق، به دنبال تضمین منافع بلندمدت کشور است. در شرایطی که ساختار نظم جهانی به سوی چندقطبی شدن در حرکت است، تکیه صرف بر غرب یا تمرکز افراطی بر مذاکرات هستهای، نمیتواند پاسخگوی نیازهای ژئوپلیتیکی ایران باشد. تعامل با کشورهای مهمی چون روسیه و چین، نهتنها فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری را افزایش میدهد، بلکه پیام روشنی به طرفهای غربی مخابره میکند: ایران در شرایط برتری و انفعال وارد مذاکره نمیشود، بلکه با قدرت انتخاب، مسیرهای مختلف را به صورت همزمان پیگیری میکند.
همسایگان، اولویت پایدار سیاست خارجی
همراستا با نگاه به شرق، تقویت همکاریها با کشورهای همسایه یکی دیگر از محورهای مهم دیپلماسی فعال ایران است. تعاملات گسترده با کشورهای منطقه، چه در حوزه انرژی، چه در زمینه تجارت و امنیت، فرصتهای فراوانی را برای تقویت موقعیت منطقهای ایران فراهم میآورد. این رویکرد، هم به منزله ایجاد توازن در برابر فشارهای غربی است و هم بسترساز یک همگرایی منطقهای پایدار که میتواند بخشی از تحریمها را بیاثر کند. ترکیب هوشمندانه مذاکرات مسئولانه با نگاه راهبردی به شرق و تقویت روابط منطقهای، همان سیاستی است که میتواند ایران را از دامهای سیاسی و فشارهای یکجانبه مصون دارد. همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید کردهاند، مذاکره تنها بخشی از مأموریت وزارت خارجه است و نمیتوان تمام ظرفیت کشور را در گرو آن دانست. ایران امروز با بهرهگیری از دیپلماسی چندلایه، توانسته است هم مسیر گفتوگو را باز نگه دارد و هم توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد. این مسیر، با اتکا به عزت ملی، باید با قدرت و ثبات ادامه یابد.
مزایای تعامل با همسایگان
در جهان چندقطبی امروز، تعامل هوشمندانه با قدرتهای نوظهور و کشورهای همجوار نهتنها یک انتخاب دیپلماتیک، بلکه یک ضرورت راهبردی برای کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران است. در این میان، تعمیق روابط با همسایگان و قدرتهایی چون چین و روسیه، مزایای گستردهای در حوزههای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی برای ایران به همراه دارد که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود: یکی از مهمترین مزایای تعامل با کشورهای شرقی، کاهش وابستگی به کانالهای اقتصادی غربی و ایجاد مسیرهای جایگزین برای تجارت و تبادلات مالی است. در شرایطی که ایران تحت تحریمهای شدید غرب قرار دارد، همکاری با چین، روسیه و کشورهای همسایه، امکان فروش نفت، سرمایهگذاری مشترک، انتقال فناوری و تسهیل تبادلات مالی را فراهم میکند. قراردادهای بلندمدت مانند سند همکاری 25 ساله با چین یا پروژههای مشترک انرژی با روسیه، نمونههایی از این مزیت هستند. ایران با 15 کشور دارای مرز زمینی و آبی است و این موقعیت جغرافیایی، فرصت بینظیری برای شکلدهی به یک بلوک منطقهای بر پایه همکاریهای اقتصادی و امنیتی ایجاد میکند. تعامل سازنده با همسایگان بهویژه در حوزههایی چون ترانزیت، تجارت مرزی، انرژی و مقابله با تهدیدات مشترک مانند تروریسم، میتواند نقش ایران را بهعنوان پل ارتباطی شرق و غرب آسیا تثبیت کند. تعامل با همسایگان در چارچوبهای چندجانبه مانند سازمان همکاری شانگهای، نهتنها به تحکیم امنیت مرزها و کاهش تنشهای منطقهای کمک میکند، بلکه میتواند سازوکاری برای حل بحرانهای منطقهای بدون دخالت خارجی فراهم آورد. همکاری امنیتی با روسیه در مسائل مرتبط با قفقاز یا با چین در مقابله با افراطگرایی، نمونههایی از ظرفیتهای این نوع روابط است. تعامل گسترده با کشورهایی مانند چین و روسیه که خود اعضای دائم شورای امنیت و بازیگران تأثیرگذار جهانی هستند، میتواند قدرت چانهزنی ایران را در مذاکرات بینالمللی افزایش دهد. پشتیبانی این کشورها از مواضع ایران در مجامع بینالمللی، مانند مخالفت با تحریمهای یکجانبه یا حمایت از حق ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، نمونههایی از این تأثیرگذاری است. پروژههایی مانند طرح کمربند و جاده چین (BRI) یا کریدور شمال - جنوب با مشارکت روسیه و هند، فرصتهای بزرگی برای ایران در زمینه اتصال به شبکههای حملونقل بینالمللی فراهم میکند. این کریدورها میتوانند ایران را به یک گذرگاه استراتژیک برای انتقال کالا میان اروپا، آسیا و اقیانوس هند تبدیل کنند که هم درآمد ارزی به همراه دارد و هم موقعیت ژئوپلیتیکی کشور را ارتقا میدهد.
تعامل فعال و متوازن با همسایگان و قدرتهای شرقی نظیر چین و روسیه، برای ایران نهتنها راهی برای خنثیسازی فشارهای غربی است، بلکه بستری برای توسعه اقتصادی، تحکیم امنیت ملی و افزایش نفوذ منطقهای بهشمار میرود. این رویکرد، اگر با یک دیپلماسی هوشمند، انعطافپذیر و مبتنی بر منافع ملی دنبال شود، میتواند به یکی از ستونهای اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران گذار نظم جهانی تبدیل شود.
وظایف مهم وزارت امور خارجه فراتر از مذاکرات
وزارت امور خارجه بهعنوان نهاد محوری در سیاست خارجی کشور، مسلما صرفا مسئول مذاکرات هستهای نیست، بلکه مجموعهای از وظایف راهبردی و ملی را برعهده دارد که تأثیر مستقیم بر امنیت، توسعه، اقتصاد و جایگاه بینالمللی ایران دارد.
یکی از مأموریتهای مهم وزارت خارجه، تقویت دیپلماسی اقتصادی و گسترش ارتباطات با بازارهای جهانی است. نمایندگیهای ایران در خارج از کشور موظفاند زمینههای همکاری اقتصادی، تجاری و جذب سرمایهگذاری را شناسایی و برای بخش خصوصی و دولتی داخل کشور فراهم کنند. در شرایط تحریمی، این نقش به مراتب حیاتیتر میشود، چراکه ایجاد راههای جدید تجارت، تبادل مالی و صادرات کالاهای ایرانی، نیازمند ابتکار عمل و تعامل هوشمندانه با دولتها و بازیگران اقتصادی خارجی است.
دیپلماسی فرهنگی، یکی دیگر از ارکان سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که توسط وزارت خارجه پیگیری میشود. این حوزه شامل ترویج زبان و فرهنگ فارسی، تقویت تعاملات علمی و دانشگاهی، گسترش مراکز فرهنگی ایران در خارج از کشور و همکاری با نخبگان علمی و فرهنگی است. چنین اقداماتی در بلندمدت به ایجاد تصویر مثبت از ایران، مقابله با ایرانهراسی و افزایش قدرت نرم کشور کمک میکند.
وزارت خارجه مسئول مستقیم رسیدگی به مشکلات، حمایت حقوقی و تسهیل امور کنسولی ایرانیان مقیم خارج از کشور است. این وظایف شامل صدور و تمدید گذرنامه، ثبت احوال، کمک در شرایط اضطراری، پیگیری حقوقی در موارد بازداشت یا نقض حقوق اتباع ایرانی و نیز تسهیل بازگشت یا سرمایهگذاری ایرانیان خارجنشین در کشور میشود. این حوزه، هم ابعاد انسانی دارد و هم میتواند به افزایش پیوند نخبگان مهاجر با کشور کمک کند.
یکی از مأموریتهای اصلی دستگاه دیپلماسی، مدیریت و خنثیسازی تهدیدات سیاسی، حقوقی و امنیتی علیه کشور در مجامع بینالمللی است. وزارت خارجه با بهرهگیری از ظرفیت سازمانهایی مانند سازمان ملل، شورای حقوق بشر، دادگاههای بینالمللی و همچنین گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبه، تلاش میکند تا در برابر اتهامات، تحریمها یا اقدامات خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران ایستادگی کند.
ایران عضو دهها نهاد بینالمللی و منطقهای است و وزارت خارجه مسئول پیگیری پروندهها، حضور مؤثر در نشستها و تعیین مواضع رسمی کشور در قبال موضوعات جهانی از جمله آب و هوا، سلامت جهانی، امنیت غذایی و حقوق بشر است. در جهانی که تصمیمگیریها در بسیاری از موارد به صورت چندجانبه صورت میگیرد، حضور فعال و مؤثر در این سازمانها یک ضرورت حیاتی محسوب میشود.
مذاکرات سیاسی، اگرچه یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی است، اما تنها بخشی از وظایف گسترده وزارت امور خارجه را تشکیل میدهد. از دیپلماسی اقتصادی گرفته تا حمایت از ایرانیان مقیم خارج و از مقابله با تهدیدات بینالمللی تا ارتقای تعاملات فرهنگی و علمی، دستگاه دیپلماسی ایران نقش کلیدی در پیشبرد منافع ملی در صحنه جهانی دارد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تأکید کردهاند، وزارت خارجه باید همه ظرفیتهای خود را به کار گیرد تا در کنار مذاکره، سایر عرصههای سیاست خارجی را نیز با قدرت و ابتکار پیگیری کند.
مسیر سیاست خارجی ایران از رئیسی تا پزشکیان
جغرافیای ایران، میان دو قطب شرق و غرب، همانند پلی معلق میان سنت و مدرنیته، اصولگرایی و عملگرایی، مقاومت و مصلحت است. در دهه گذشته، این پل لرزانتر از همیشه بر طوفان تحریمها، تهدیدها و وعدهها ایستاد. دولت پس از برجام، در دوران حسن روحانی، قدم در راهی گذاشت که بیش از آنکه معطوف به حکمت باشد، گاه به طمع تعبیر میشد: طمع گشودن دروازههای غرب، ولو به قیمت سردی با همسایگان و بیتوجهی به شرق.
اما پس از آن، با روی کار آمدن شهید سید ابراهیم رئیسی، سیاست خارجی ایران گام به گام از آرمان بازگشت به غرب فاصله گرفت و پرچم تعامل با شرق را برافراشت. این مسیر، گرچه پُرچالش، اما حامل پیامی روشن بود: ایران میخواهد مستقل تصمیم بگیرد. در دولت دکتر مسعود پزشکیان، این خط سیاست حفظ شده، اما با اصلاحاتی که میتواند مسیر آینده ایران را دگرگون کند.
بازی همزمان روی صفحه شرقی و سایهنشینی در غرب
در نگاه نخست، سیاست خارجی دول قبل نماد کامل «چرخش به شرق» بود. اما واقعیت آن است که زیر پوست این چرخش، تهران بازی پیچیدهای را آغاز کرده بود؛ بازی میان شرق و غرب، میان آنچه رسانهای میشد و آنچه در محافل دیپلماتیک در سکوت میگذشت.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای در شهریور ۱۴۰۰، نقطه عطفی برای تثبیت حضور در بلوک شرق بود. این اقدام بهویژه با توجه به همزمانی با عقبنشینی آمریکا از افغانستان، پیام ژئوپلیتیکی مهمی برای منطقه داشت.
مذاکرات غیرعلنی با غرب نیز بهرغم فضای رسانهای تقابلمحور ادامه داشت. گزارشهایی از مذاکرات پنهان در عمان، اتریش و قطر منتشر شد که نشان میداد دولت رئیسی بیعلاقه به تعامل با غرب نبود، بلکه مایل بود این تعامل را خارج از فضای پرهزینه افکار عمومی داخلی پیش ببرد. بهویژه مذاکرات درباره احیای برجام در سال ۱۴۰۱، با وجود ایستادگی بر خطوط قرمز، تا آستانه توافق هم پیش رفت.
توافقات گسترده با روسیه در حوزه فناوریهای نوین (مانند ساخت ماهواره خیام، همکاریهای دفاعی و انتقال فناوری پهپادها) و با چین در قالب اجرای تدریجی سند همکاری ۲۵ ساله، نشاندهنده اراده سیاسی برای پیوند عمیقتر با شرق بود. بااینحال، ضعف در حکمرانی اقتصادی داخلی و عدم شفافیت در اجرای پروژههای کلان، موجب شد بخشی از افکار عمومی، رویکرد شرقی را فاقد ثمره ملموس بدانند. سرمایهگذاریهای چین محدود باقی ماند و روسیه نیز تحت فشار جنگ اوکراین، ظرفیت محدودی برای تعمیق روابط اقتصادی با ایران داشت. با آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان در تابستان ۱۴۰۳، شعار «تعامل عزتمند با همه جهان» به سرعت جای خود را در دستور کار سیاست خارجی یافت. این دولت، با تکیه بر گفتمانی اصلاحطلبانه اما میانهرو تلاش کرد رویکرد دولت رئیسی را حفظ کند، اما از دو جهت آن را بازتعریف کرد. برخلاف دوره قبل، در دولت پزشکیان مذاکرات با اروپا و حتی آمریکا به صورت رسمیتری پیگیری شد. حضور علنی هیأت ایرانی در کنفرانسهای اقتصادی اروپا، بازگشت برخی بانکهای آسیایی به تعامل مالی با ایران و ازسرگیری گفتوگوهای امنیتی درباره پرونده هستهای، از نشانههای این چرخش علنی است.
دولت پزشکیان تلاش کرده روابط با شرق را محدود به چین و روسیه نگه ندارد. سفر مقامات به هند، دیدار با هیأتهای اقتصادی ژاپن و پیشنهادهایی برای همکاری با اندونزی و مالزی، نشاندهنده رویکردی چندجانبه و فعال در آسیاست. بااینحال، نقدهایی نیز به دولت پزشکیان وارد است. برخی ناظران معتقدند که اگر دولت در پی تعامل با غرب باشد، باید از تجربه دولت روحانی درس بگیرد. تجربهای که نشان داد نباید به لبخند غرب اعتماد کرد، آنهم به بهای سرد شدن با همسایگان و غفلت از عمق استراتژیک شرقی.
ایران، چه در شرق و چه در غرب، اگر با حکمت حرکت کند، میتواند بازیگر مؤثری باشد. مهم آن است که سیاست خارجی بر پایه استقلال واقعی پیش برود. دولت روحانی نشان داد که تمرکز یکجانبه بر غرب میتواند همسایگان را بیاعتماد کند. دولت رئیسی هشدار داد که بدون دسترسی به بازارهای جهانی و توازن استراتژیک، شرق هم منافع خود را دنبال خواهد کرد.
دولت پزشکیان اکنون فرصت دارد تا با ترکیب عزت، حکمت و مصلحت، بازی پیچیده سیاست خارجی را به نفع ملت مدیریت کند. در نهایت، نه شرق ناجی ایران است و نه غرب. آنچه ایران را نجات خواهد داد، پایبندی به منافع ملی، عقلانیت راهبردی و تکیه بر ظرفیتهای درونزا در کنار دیپلماسی فعال است.
گسترش روابط خارجی ایران در سایه اعتماد به نفس و نگاه فراتر از غرب
رویکرد نوین سیاست خارجی ایران بر پایه اعتماد به نفس ملی و ابتکار عمل در تعاملات بینالمللی استوار شده است. درحالیکه کشورهای غربی تلاش داشتهاند تا تعریف جامعه جهانی را به آمریکا و همپیمانانش محدود کنند، جمهوری اسلامی موفق شده است این تلقی را تغییر داده و با کشورهای متعددی از شرق و جنوب جهان همکاریهایی معنادار آغاز کند. این روند که خود این کشورها نیز تجربه تازهای از آن دارند، موجب شده تا نگاه به شرق نهتنها یک راهبرد ژئوپلیتیک، بلکه به الگویی در حال گسترش میان دولتهای مستقل بدل شود.
علیرغم فشارها و جنگ رسانهای گسترده علیه جمهوری اسلامی، حضور پررنگ ایران در رسانههای بینالمللی و نقشآفرینی مؤثر آن در معادلات منطقهای و جهانی، نشاندهنده رد عملی ادعای انزوای سیاسی است.
خصومت غرب با ایران را نمیتوان با انزوای دیپلماتیک یکی دانست؛ چراکه بسیاری از کشورها در مسیر تعامل فعال با ایران قرار گرفتهاند. تحلیلها نشان میدهد که در آیندهای نهچندان دور، هندسه قدرت در جهان دستخوش تحولاتی خواهد شد که موقعیت کشورهای غیرغربی از جمله ایران در آن پررنگتر خواهد بود. در خصوص ارتباط با کشورهای اروپایی نیز نگاه جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر رویکرد منعطف و درعینحال عزتمحور است. سیاست ایران در قبال اروپا، نه بر اساس تقابل ، بلکه بر پایه منافع متقابل و استقلال تصمیمگیری کشورها تنظیم میشود. از آنجا که سیاست خارجی کشورهای اروپایی تابع تحولات داخلی و جابهجایی احزاب در قدرت است، رویکرد ایران نیز تابعی از رفتار آن کشورهاست. هرگاه کشوری در چارچوب منافع ملی ایران عمل کند، همکاری با آن مورد استقبال قرار میگیرد و در غیر این صورت، ایران با قاطعیت از تعاملات غیرسازنده پرهیز خواهد کرد. با تثبیت جایگاه ایران در میان کشورهای مستقل و در حال توسعه، مسیر پیشروی سیاست خارجی کشور در گسترش همکاری با بلوکهای جدید قدرت، بیش از پیش هموار شده است. بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی، اتکا به منابع ملی و باور به توانمندی درونزای کشور، کلید موفقیت در این عرصه بهشمار میرود. در این مسیر، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصول عزتمندانه خود، همپیمانی با کشورهایی را دنبال میکند که در نظم نوین جهانی، به دنبال حفظ استقلال خود از ساختارهای سلطهمحور هستند.
سیاست نگاه به شرق و اولویتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران
در پی تحولاتی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در نظام بینالملل پدید آمد، بسیاری از کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران سیاستهایی را برای تأمین منافع ملی خود در فضای جدید جهانی تدوین کردند. یکی از مهمترین این سیاستها، نگاه به شرق بود که در چارچوب اصول انقلاب اسلامی و مبتنی بر استقلال سیاسی و مقابله با سلطهپذیری طراحی و اجرا شد. این سیاست برخلاف برداشتهای سطحی، نه یک نگاه صرفا جغرافیایی است و نه وابسته به ساختارهای تاریخی دوران جنگ سرد، بلکه مبتنی بر یک تحلیل نظری از وضعیت متحول جهان و نحوه بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در جهت منافع ملی کشور است. در همین راستا، سیاست «نه شرقی، نه غربی» همچنان با حفظ محتوای استقلالطلبانه خود، محور سیاست خارجی ایران باقی مانده است.
نگاه به شرق در واقع ترجمانی از استقلال سیاسی در دوران پساجنگ سرد است؛ به این معنا که جمهوری اسلامی ایران، با حفظ اصول انقلابی، روابط خود را با کشورهای آسیایی به گونهای توسعه میدهد که از طریق تعامل سازنده، منافع مشترک اقتصادی و سیاسی را دنبال کند. این سیاست منحصر به ایران نیست. بسیاری از کشورهای غربی نیز در دهههای اخیر به اهمیت راهبردی آسیا پی بردهاند. از چرخش آمریکا به سمت آسیا در دوران دولت اوباما گرفته تا راهبردهای جدید اروپا در حوزه آسیا - پاسفیک، همگی حاکی از اهمیت یافتن قدرتهای نوظهور آسیایی چون چین، روسیه، هند و کشورهای آسیای مرکزی هستند. در نتیجه، نگاه به شرق از سوی ایران، نه یک کنارهگیری از واقعیتهای جهان غرب، بلکه پاسخی به تحولات عینی و رشد فزاینده ظرفیتهای آسیا است. در این میان، سیاست همسایگی نیز بهعنوان یکی از ارکان سیاست نگاه به شرق از اهمیت ویژهای برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران با پانزده کشور همسایه در خشکی و دریا، یکی از متنوعترین ترکیبهای همسایگی را در سطح بینالمللی دارد. این همسایگان از نظر جایگاه ژئوپلیتیکی، عضویت در پیمانهای مختلف امنیتی و استراتژیک و نیز رویکردهای متنوع سیاست خارجی، مجموعهای پیچیده را شکل دادهاند. درعینحال، ایران همواره بر حفظ روابط دوستانه و گسترش همکاریهای اقتصادی با این کشورها تأکید داشته است. مسأله مهم دیگر، استفاده از ظرفیتهای اقتصادی منطقه است. سیاست همسایگی ایران در شرایط فشار و تحریمهای اقتصادی سنگین، توانسته است بخشی از نیازهای اقتصادی کشورهای منطقه مانند افغانستان، عراق و پاکستان را پاسخ دهد. بااینحال، موانعی مانند تحریمهای غرب و تبلیغات ایرانهراسانه، مانعی جدی بر سر راه بهرهگیری کامل از ظرفیتهای منطقهای بودهاند. از سوی دیگر، سیاست نگاه به شرق، یک رابطه یکطرفه نیست. بسیاری از کشورهای آسیایی نیز بر اساس اسناد راهبردی خود خواهان تعامل با ایران هستند.
این روابط، تابع منافع مشترک و ملاحظات متقابل است، نه صرفا تمایل ایران. کشورهای قدرتمند آسیایی از جمله چین، هند و روسیه، برای تثبیت جایگاه منطقهای خود، تعامل با ایران را در دستور کار دارند. در نهایت، نگاه به شرق یک راهبرد ملی مبتنی بر منافع، واقعگرایی و استقلال است؛ سیاستی که در چارچوب آن، ایران نهتنها روابط خود با قدرتهای آسیایی را گسترش میدهد، بلکه از موقعیت ژئوپلیتیکی خود برای تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی نیز بهره میگیرد. این سیاست، در کنار اصل همسایگی و مقابله با سلطه، میتواند بنیانی محکم برای آینده روابط خارجی ایران فراهم کند.
صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید