علیرضا عرب، کارشناس مسائل بینالملل؛
عادیسازی روابط با اسرائیل؛ اولویتی که فعلاً متوقف شده است
این کارشناس مسائل بینالملل مطرح کرد: با توجه به شرایط سیاسی ـ امنیتی و تحولات جاری در منطقه، نمیتوان گفت که این سفر صرفاً ماهیتی اقتصادی دارد. در واقع، اگرچه اولویت نخست این سفر، سرمایهگذاری و فروش تسلیحات است، اما باتوجهبه زمان حساس آن، بعد امنیتی ـ سیاسی نیز در این سفر پررنگ خواهد بود.

علیرضا عرب، کارشناس مسائل بینالملل در خصوص سفر ترامپ به کشورهای عربستان، قطر و امارات گفت: قرار است ترامپ در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس نیز شرکت کند و احتمالاً سخنرانی داشته باشد. پس از آن به قطر خواهد رفت و در روز آخر نیز به امارات سفر خواهد کرد. بهعبارتدیگر، او سه کشور از حوزه خلیج فارس را برای نخستین سفر رسمی خود انتخاب کرده است. در سال ۲۰۱۷ نیز، زمانی که در دور نخست ریاستجمهوری خود قرار داشت، نخستین سفرش را به منطقه خلیج فارس انجام داد؛ با این تفاوت که در آن زمان به اسرائیل نیز رفت، اما اکنون چنین کاری نکرده است. یعنی اسرائیل در این سفر جایی ندارد و سفر به آن پیشبینی نشده است.
وی افزود: اینکه چرا خلیج فارس و کشورهای عربی آن در سفر اول ترامپ هم در سال ۲۰۱۷ و هم اکنون انتخاب شدهاند، نشاندهنده اهمیت این کشورها در سیاست خارجی دولت ترامپ است. تأکید اصلی و اولویت نخست این سفر، مسائل سرمایهگذاری است؛ سرمایهگذاریهایی که این سه کشور عربی قرار است در خاک ایالات متحده انجام دهند. همچنین، فروش تسلیحات پیشرفته به این سه کشور نیز از اولویتهای اصلی این سفر بهشمار میرود.
سرمایهگذاری و تسلیحات؛ اولویتهای اصلی سفر
این کارشناس مسائل بینالملل مطرح کرد: با توجه به شرایط سیاسی ـ امنیتی و تحولات جاری در منطقه، نمیتوان گفت که این سفر صرفاً ماهیتی اقتصادی دارد. در واقع، اگرچه اولویت نخست این سفر، سرمایهگذاری و فروش تسلیحات است، اما باتوجهبه زمان حساس آن، بعد امنیتی ـ سیاسی نیز در این سفر پررنگ خواهد بود.
تحولات منطقهای و پیامهای سفر
عرب اظهار داشت: زمان انتخابی برای این سفر، خود حامل پیامهایی است. نخستین تحول، مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده است. بیش از یک سال و نیم از عملیات طوفان الأقصی گذشته و جنگ در غزه همچنان ادامه دارد. کابینه امنیتی اسرائیل نیز اخیراً تصمیم به ورود نظامی به غزه گرفته که نشان از ورود به فاز اشغالگری در این منطقه دارد. از سوی دیگر، تعرفههایی که ترامپ در سطح بینالمللی اعمال کرده، یکی دیگر از تحولات مهم حال حاضر است.
وی خاطرنشان کرد: مسئله بابالمندب نیز مطرح است؛ اتفاقاتی که میان انصارالله و آمریکا رخ داده و توافق آتشبس میان آنها، بخشی از تحولات دریای سرخ و فضای بینالمللی است. این مجموعه تحولات سیاسی و امنیتی، بیشک بر ابعاد این سفر تأثیرگذار خواهد بود. به نظر من، اگرچه اولویت اصلی همچنان بر سرمایهگذاریها و فروش تسلیحات است، اما بُعد سیاسی ـ امنیتی نیز جایگاه ویژهای خواهد داشت. اگر آمریکا به این جنبه توجه نکند، این سفر نمیتواند برای ترامپ موفق تلقی شود.
این کارشناس مسائل بینالملل عنوان کرد: سفر زمانی موفق ارزیابی خواهد شد که هم جنبههای اقتصادی آن مورد توجه قرار گیرد و هم مسائل سیاسی و امنیتی منطقه توسط ترامپ پیگیری شود. بهویژه با توجه به اینکه او قرار است در نشست شورای همکاری خلیج فارس سخنرانی کند، نمیتواند از موضوعات امنیت منطقه غافل بماند.
تلاش کشورهای عربی برای کسب جایگاه بینالمللی جدید
این کارشناس مسائل بینالملل یادآور شد: در زمینه سرمایهگذاری، عربستان سعودی متعهد شده که طی چهار سال آینده، ۶۰۰ میلیارد دلار در خاک آمریکا سرمایهگذاری کند. امارات نیز وعده داده که طی ده سال آینده، ۱.۴ تریلیون دلار سرمایهگذاری خواهد داشت. این سفر میتواند تأییدی بر این تعهدات باشد. قطر هنوز رقم مشخصی اعلام نکرده، اما بهاحتمال زیاد برای آنکه از سایر کشورها عقب نماند، رقم بزرگی را متعهد خواهد شد.
عرب با بیان اینکه در حوزه قراردادهای تسلیحاتی نیز، صحبتهایی درباره قرارداد ۱۰۰ میلیارد دلاری با عربستان مطرح شده است، ادامه داد: گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا قرار است تسلیحات مدرنی به عربستان بفروشد، از جمله ۳.۵ میلیارد دلار موشک هوا به هوا و حدود ۲ میلیارد دلار پهپاد، بمب و موشک به قطر. بنابراین، اولویت اقتصادی این سفر نسبت به جنبههای دیگر برجستهتر است و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
در انتظار تأیید واشنگتن
وی تاکید داشت: کشورهای حوزه خلیج فارس تلاش دارند با سرمایهگذاریهای کلان در ایالات متحده، حمایت دیپلماتیک واشینگتن را جلب کرده و دسترسی بیشتری به تسلیحات آمریکایی داشته باشند. در مقابل این حجم از سرمایهگذاری، آنها انتظار دارند که آمریکا جایگاه جدیدی برای آنها بهعنوان بازیگران منطقهای و حتی بینالمللی قائل شود.
شاید زمزمههایی که درباره تغییر نام خلیج فارس و استفاده از اصطلاحات عربی شنیده میشود، در همین راستا باشد.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: این کشورها قصد دارند با این سرمایهگذاریها، جایگاه بینالمللی تازهای نزد آمریکا بهدست آورند و از واشینگتن تأییدیهای برای این موقعیت جدید دریافت کنند. این تأییدیه میتواند به گسترش روابط اقتصادی آنها با آمریکا کمک کرده و اتحاد راهبردی آنها را تقویت کند.
عرب اضافه کرد: مهمترین انتظار ترامپ از عربستان همان سرمایهگذاری کلان در آمریکا است. امارات نیز همان مسیر را در پیش گرفته و رقم بالایی را اعلام خواهد کرد تا از قافله عقب نماند.
وی افزود: سعودیها جایگاه ویژهای در سیاست منطقهای ایالات متحده دارند و یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی آمریکا بهویژه در دولت ترامپ بهشمار میروند. یکی از موضوعات کلیدی، مسئله عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی است؛ موضوعی که ترامپ بهشدت بر آن تأکید دارد و خواهان تسریع آن است.
اختلاف پروژههای منطقهای آمریکا و اسرائیل
این کارشناس مسائل بینالملل اظهار داشت: با این حال، به نظر نمیرسد که مسئله عادیسازی در این سفر بهصورت جدی مطرح شود، زیرا شرایط منطقه برای پذیرش چنین موضوعی مناسب نیست. همچنانکه جنگ غزه پس از یک سال و نیم ادامه دارد، صحبت از عادیسازی با اسرائیل در این شرایط بیمورد خواهد بود. اگر جنگ پایان یافته بود، احتمالاً یکی از محورهای این سفر، موضوع عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان میبود؛ اما اکنون، ادامه جنگ مانع آن شده است.
عرب یادآور شد: برای اسرائیلیها ناخوشایند است که ترامپ به منطقه سفر کند اما به اسرائیل نرود. بنابراین نیاز به تحلیل این تصمیم وجود دارد.
وی خاطرنشان کرد: روابط آمریکا و اسرائیل بر دو پایه استوار است: منافع مشترک و ارزشهای مشترک. اما این ارزشها برای ترامپ اهمیت زیادی ندارد، چراکه او نشان داده منافع اقتصادی را در اولویت قرار میدهد. بنابراین، یکی از پایههای سنتی روابط آمریکا و اسرائیل، یعنی ارزشهای مشترک، در دولت ترامپ کمرنگ شده است.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: در حالی که در دولت بایدن بر هر دو پایه تأکید میشود، اکنون منافع مشترک نیز میان آمریکا و اسرائیل دچار اختلاف شده است. پروژه آمریکا در منطقه این است که هرچه سریعتر به سمت عادیسازی روابط حرکت کند و یک بلوک امنیتی ـ اقتصادی با حضور کشورهای عربی و اسرائیل شکل دهد تا با نفوذ چین مقابله کند و محور مقاومت را مهار سازد.
عرب در پایان خاطرنشان کرد: اما پروژه اسرائیل و دولت نتانیاهو، ادامه جنگ در غزه تا نابودی کامل حماس است؛ یعنی ورود به فاز اشغالگری در غزه. این دو پروژه در تضاد کامل با یکدیگرند. در حالی که آمریکاییها خواهان پایان جنگ برای آغاز عادیسازی هستند، اسرائیلیها جنگ را ادامه میدهند و این امر مانعی برای تحقق اهداف آمریکا در منطقه شده است./صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید