نهاد الگوساز هنری خانوادگی اداره میشود؟ + جدول تصویری روابط فامیلی !
درحالی که صدها مدیر هنری با سالها تجربه ناشی از فعالیت در مراکز مختلف هنری، به دلایل متفاوت بیکار هستند، در حوزه هنری، که مهمترین دستگاه الگوساز در زمینههای مختلف هنری است، نزدیکان مدیران مراکز و دفاتر متعدد این نهاد مشغول به کار شدهاند.


در حالی که هزاران فارغ التحصیل هنر و صدها مدیرهنری با تجربه بیکار باقی ماندهاند برخی از مدیران حوزه هنری نزدیکان خود را در مناصب مختلف این نهاد هنری به کار گماشته ا ند. به گزارش «فردا»، در شرایطی که سالانه هزاران کارشناس و هنرمند جوان در رشتههای مختلف هنری از دانشگاههای کشور فارغ ا لتحصیل میشوند و در بین این افراد هنرمندان خلاق و متعهد نیز به وفور وجود دارد، و به طور طبیعی نیاز به اشتغال دارند و نیز از سوی دیگری، صدها مدیر هنری با سالها تجربه ناشی از فعالیت در مراکز مختلف هنری، به دلایل متفاوت بیکار هستند، در حوزه هنری، که مهمترین دستگاه الگوساز در زمینههای مختلف هنری است، نزدیکان مدیران مراکز و دفاتر متعدد این نهاد مشغول به کار شدهاند. بر اساس این گزارش، پیش از ورود به جزییات دقیق حاکمیت روابط به جای ضوابط در حوزه هنری، ذکر این نکته مهم الزامی است که روش مدیریتی حوزه هنری از دوره دوم ریاست بر آن و با روی کارآمدن آقاي بنیانیان که اساسا مدیری تکنوکرات بود، به سمتی رفت که بسیار بیشتر از آنکه در اختیار هنرمندان باشد، به مکانی دیوان سالار و کارمند محور تغییر جهت داده و این روند نامناسب با تغییر دومین رییس آن و انتصاب آقاي محسن مومنی شریف نیز، نه تنها بهبود نیافته، بلکه بنا به دخالتهایی که در مدیریت مومنی میشود، افزایش هم داشته است. در واقع این نهاد هنری که وظیفه کشف و تربیت هنرمندان خلاق را برعهده داشته و دارد به سمتی رفته و میرود که بسیار بیشتر از آنکه این هنرمندان را جذب کند بر بدنه کارمندی آن افزوده و شرایط طوری شده که اکنون کمتر از صد هنرمند را قریب به هزار کارمند، ظاهرا پشتیبانی میکنند. عارضه دیگری که کارمند سالاری به دنبال داشته شیوع و گسترش شدید این تصور کاملا نادرست است که آن هزار و اندی کارمند تامین کننده حقوق هنرمندان هستند و قاطبه هنر باید سپاسگذار این کارکنان باشند. شاید همین نگاه باعث شده که دیگر از حوزه هنری کسانی همچون خسروجردی، عجمی، مجیدی، امیرخانی و... تربیت نشوند؛ ضمن اینکه همان تربیت شدههای قبلی نیز به هیچ روی حاضر به همکاری با این نهاد نیستد و قاعدتا خلق آثار هنری ارزشمند نیز با خلا جدی مواجه شود و اگر نبود تک ستارههایی همچون دا، در مقابل این پرسش که آیا اساسا الزامی به وجود حوزه هنری هست، باید جواب منفی داده میشد. اگرچه منصفانه این است که «دا» نیز پیش از هر موضوعی، حاصل تلاشهای فردی یک نویسنده باپشتکار است تا یک کار گروهی سازماندهی شده. نکته دیگری که باید در بررسی وضعیت حوزه هنری به آن توجه شود به کارگیری افرادی با حداقل تجربه لازم است؛ به عنوان مثال امور مالی بر عهده کسی است که پس از انجام سربازی در حوزه هنری - فارغ از بررسي سوابق كاري- ، به این منصب مهم گماشته شده است. به هر حال جدول زیر، برای تبیین هر چه بهتر موضوع اصلی این یادداشت تهیه شده و برخی از انتصابهای خانوادگی را مشخص و معرفی میکند.

دیدگاه تان را بنویسید