اسیدپاشی مرموز نیمه شب در پایتخت
دوجوان جمعه شب در یکی از بوستانهای جنوب شهر تهران از سوی یک مهاجم هدف حمله اسید پاشی قرار گرفتند و بهعلت سوختگی صورت و بدن به بیمارستان انتقال یافتند.
کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی با مراجعه به محل اسیدپاشی و پرس و جو از شاهدان صحنه موفق به شناسایی متهم اصلی- مجید 42 ساله- شدند که به گفته شاهدان این فرد و برادرش با فردی بهنام «بهرام» درگیر شده و او اقدام به اسیدپاشی کرده است.
اسیدپاشی را چه کسی انجام داد؟ نمیدانم، در آن درگیری و آن موقع شب نمیتوانستم خوب تشخیص دهم که ظرف اسید دست چه کسی است، اما مطمئنم یکی از نوچههای بهرام، اسید را پاشید. چرا او این کار را انجام داد؟ شب حادثه هیچ کدام از آنها حال خوبی نداشتند، آنقدر که نمیتوانستند روی پایشان بایستند. همه آنها قمه و شوکر همراهشان بود. آنها اسید پاشیدن که زهره چشمی از من بگیرند اما چون حالشان بد بود روی اعضای باندشان هم اسید پاشیده شده حالا هم این موضوع را به من نسبت میدهند. آنها چند نفر بودند؟ حدود 6 یا 7 نفر، سردستهشان هم بهرام بود. او یکی از اشرار سابقهدار محل است که همه کسبه محل نیز از او میترسند. بهرام باجگیر است، اکیپ جمع کرده و با تهدید از کسبه محل باجگیری میکند. اختلاف شما بر سر چه بود؟ اختلاف ما بهخاطر باجگیری بود چند باری به مغازهام آمد تا از من پول بگیرد اما من ندادم. بعد از آن نیز چون میدانستم بهرام چه شخصیتی دارد هر وقت میآمد خودم را مخفی میکردم تا اینکه یکبار شیشههای خانهام را شکست و ماشینم را هم آتش زد. من نیز از او شکایت کردم و پروندهای در ناحیه 16 تشکیل شد. بهرام که از این موضوع باخبر شد کینه من را به دل گرفت. بهرام پروندههای زیادی دارد و تمام ساکنان محل از او شاکی هستند. او مزاحم مردم میشود و از آنها باجگیری میکند. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ ساعت حدود 2 نیمه شب بود، در مغازهام داشتم کار میکردم که ناگهان بهرام و نوچههایش سررسیدند. قمه به دست و با حالی خراب نمیدانم چه کسی اسید را پاشید، فقط حس کردم دارم میسوزم. بعد چه کردید؟ در فرصتی مناسب از دیوار بالا رفته و به داخل مغازه همسایه رفتم، چون میسوختم خودم را با آب شستم و بعد به خانه رفتم. اگر شما در اسیدپاشی نقشی نداشتی چرا خودت را معرفی کردی؟ درگیری شده بود و پلیس در حال تحقیقات بود، چون کاری نکرده بودم که بخواهم فرار کنم تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. شما گفتی درگیری ساعت 2 نیمه شب بود، چرا آن موقع مغازه باز بود؟ ماشینم خراب بود به همین خاطر بعداز پایان کار تصمیم گرفتم، ماشینم را درست کنم. برای همین در تعمیرگاه ماندم.
دیدگاه تان را بنویسید