شوخ طبعي هاي رزمندگان در دفاع مقدس
يكي از رزمندگان شوخ طبع در زمان عمليات به ساير رزمندگان مي گفت: مواظب باشيد، هر چه دم دستتان رسيد نخوريد. خصوصاً تير و تركش، چون اينها بيت المال است و حساب و كتاب دارد و فردا بايد جوابگو باشيد.
ایرنا: وقتي بچه ها از حرف او تعجب مي كردند، در ادامه مي گفت: اين تركش ها مال ملت بيچاره عراق است. از گلوي خودشان بريده اند، سر وته خرجشان را زده اند و براي مهمات داده اند، آنوقت شما راه به راه آنها را مي خوريد و شهيد و مجروح مي شويد. اين درست است؟ نشنيده ايد كه گفته اند 'في حلال ها حساب و في حرام ها عقاب!' دنيا ارزش ندارد. يك خورده جلوي شكمتان را نگه داريد. ** نفسم ميگويد نخور! يكي از بچه ها با اشتها و ميل تمام مشغول خوردن بود و لابهلاي لقمههايي كه ميگرفت، هر وقت فرصت نفس كشيدن پيدا ميكرد، خيلي جدي ميگفت: بزرگان ما ميگويند يكي از راههاي مبارزه با نفس آن است كه هرچه او ميگويد بكن، مخالف آن را عمل كني، حتي اگر بگويد عبادت كن و الان مدتي است مرتب نفس من با زبان بيزباني به من ميگويد كم بخور، كم بنوش و من براي اينكه با او مبارزه كنم عكس آن را انجام ميدهم و بعد اضافه ميكرد: البته ممكن است ريا بشود، چون در حضور شما مبارزه ميكنم. ** موتورسواري فرمانده با شور و حرارت مشغول صحبت بود، وظايف را تقسيم ميكرد و گروهها يكي يكي توجيه ميشدند. يك دفعه يادش آمد بايد خبري را به قرارگاه برساند. سرش را چرخاند و به يك رزمنده نوجوان گفت: تو! پاشو با اون موتور سريع برو عقب اين پيغام رو بده! آن نوجوان بلند شد. خواست بگويد موتور سواري بلد نيست اما فرمانده آنقدر با ابهت گفته بود كه نتوانست چيزي بگويد. دويد سمت موتور و فرمانش را توي دست گرفت و شروع كرد به دويدن كه صداي خنده همه رزمنده ها بلند شد. منبع: كتاب فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعي ها) نوشته سيد مهدي فهيمي
دیدگاه تان را بنویسید